اداره کل هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان متولی اصلی تئاتر کشور مرکزی است که تنها با یک میلیارد بودجه و بدون بازدهی سخت افزاری خاص برای تئاتر کشور به دولت نهم تحویل داده شد. حسین پارسایی اولین رئیس تئاتر کشور در دولت نهم و ابتدای دولت دهم بود.
پارسایی در دوران پنج ساله خود به پشتوانه ایمانیخوشخو معاون هنری وزیر ارشاد وقت اقدامات به سزایی انجام داد. از جمله آن میتوان به پیگیری تصویب تغییر مرکز هنرهای نمایشی به اداره کل، برگزاری نسبتا موفق جشنواره تئاتر فجر، آغاز اردیبهشت تئاتر ایران، تغییر چند برابری بودجه تئاتر، تصویب قراردادهای تیپ و... اشاره کرد.
مدیریت وی با حاشیههایی نیز همراه بود، حمیدرضا آذرنگ یکی از معترضان به پارسایی، او را به بستن قراردادهای صوری و اختلاس مالی متهم کرد. محکومیتی که نه تنها پاسخگویی برایش پیدا نشد بلکه بعد از آن پارسایی به مدیریت بنیاد رودکی هم منصوب شد. البته هنرمندان بسیاری انتقادات خود را پس گرفتند که روزنامه مردم سالاری دلیل این اتفاق را « مشخص شدن نوبت اجرای آثار نمایشی آن هنرمندان» عنوان کرد و طبق مغمول همه چیز بر سر رسانهها شکست. آذرنگ هیچگاه حرفهای خود نسبت به پارسایی را پس نگرفت.
خبرنگار روزنامه مردم سالاری در ادامه گزارش خود درباره ایم موضع نوشته بود«معاونت هنری ارشاد که حسین پارسایی و بنیاد رودکی مقام زیر دستش محسوب میشدند نیز درصدد خواباندن قائله برآمده و اجازه دادند تا با گذشت زمان، همه چیز به فراموشی سپرده شود و هرگز هیچ مقام قضاییای درصدد یافتن این 2 میلیارد پولی که ادعای نیستشدنش درمرکز هنرهای نمایشی بر سر زبانها بود، برنیامده و هیچ اقدامی از سوی آنان نیز به عمل نیامد.»
حسین مسافرآستانه، مدیر بعدی مرکز هنرهای نمایشی بود. او تقریبا همزمان با آغاز کار حمید شاهآبادی مدیر تئاتر کشور شد و پس از یک سال حضور در این اداره کل، استعفا داد. معاون هنری وزیر ارشاد، علت این اتفاق را حمایت وی از حیدری دبیرمستعفی سیامین جشنواره تئاتر فجر عنوان کرد و در برنامه تلویزیونی «مجله تئاتر» گفت: «تغییرات در مدیریت جشنواره همیشه وجود داشته است و طبیعی است که برخی موافق و بعضی مخالف هستند. آقای مسافر آستانه برای تئاتر زحمت زیادی کشیده و همیشه دغدغه تئاتر را داشته است. او در حمایت از برادر حیدری استعفا داده است. طبیعی است وقتی کسی مسئولیتی را بر عهده میگیرد باید پاسخگوی سئوالات متعدد دوستان تئاتری، مسئولان مافوق و ... باشد. اصولاً انتصابها و حضور هر فردی یک عقد دو جانبه است و این طور نیست که فقط یک نفر پاسخگو باشد.»
چند وقتی هم محمد دشتگلی، نه به عنوان مدیر کل، بلکه به عنوان سرپرست مرکز هنرهای نمایشی سکاندار تئاتر کشور شد. او پس از یکسال فعالیت و سامان بخشیدن به وضعیت مرکز هنرهای نمایشی، میز خود را به قادر آشنا، مدیر فعلی مرکز هنرهای نمایشی تحویل داد. قادر آشنا، فردی شکل گرفته در ساختار جهاد دانشگاهی بود که به زعم برخی افراد بد موقعی تئاتر کشور را تحویل گرفت. هادی مرزبان در مراسم معارفه او گفت:«آقای آشنا بد موقعی مرکز را تحویل گرفتید، هنرمندان تئاتر خواستههای زیادی دارند، در شرایطی که یک سری تئاترهای به خصوص حمایت و اجرا میشود.»
در مقابل ابن اظهار نظر برخی معتقدند قادر آشنا، در مرحله برداشت محصول این سمت را دریافت کرده و فعالیتهایی که از سوی او انجام شده، حاصل بذری است که مدیران پیشین کاشتهاند. از جمله فعالیتهای آشنا، میتوان به توجه ویژه او به تئاتر شهرستان، پیگیری و اجرایی ساختن تئاتر شهر استانها، توجه به عرصه نمایشنامهنویسی ایرانی، طرح استقرار گروههای نمایشی و... اشاره کرد.
آشنا نیز حاشیههای بسیاری را تحمل کرد. در این اواخر برخی رسانهها که گویا فقط تا قبل از اعلام نتایج انتخابات دوست او بودند، انتقادات منصفانهای از وی نکردند. یکی از رسانهها در مطلبی عجیب او را فاقد هرگونه تخصص در زمینه تئاتر و سابقه برای حضور در فرانسه دانست.
آشنا درباره شرایط سخت یکسال اخیر میگوید «زمانی مرکز هنرهای نمایشی را تحویل گرفتم که برنامهها و بودجه آن در سال 90 بسته شده بود، اما با اینکه بودجه ما کاهش پیدا کرد توانستیم تمام برنامهها را با مساعدت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و حمید شاهآبادی انجام دهیم. ما بودجه را مدیریت کردیم، صرفه جویی در بودجه با خرج نکردن تفاوت میکند، سال 91 جشنوارههای سنگینی از جمله مبارک(تئاتر عروسکی)، خیابانی مریوان، صاحبدلان، تئاتر فجر و... را پشت سر گذاشتیم.»
کمتر از 20 روز به تحویل دولت دهم به یازدهم باقی مانده و قادر آشنا در صورت تغییر در دولت یازدهم به دنبال این است که مرکز هنرهای نمایشی را بدون بدهی(به گفته خودش) تا دو ماه دیگر به مدیر بعدی تحویل دهد. هرچند که به نظر برخی فعالان تئاتر در شهرستانها حضور وی در مرکز هنرهای نمایشی میتواند تداوم رشد تئاتر به ویژه در استانها را به دنبال داشته باشد. باید دید اگر قادر آشنا رفتنی باشد، این صحبت هادی مرزبان درباره وی تحقق پیدا میکند یا نه؟ مرزبان در مراسم معارفه آشنا گفته بود «آقای آشنا امیدواریم وقتی از این اداره رفتید، همه بگویند ایشان مدیر خوبی بودند.»
تئاتر کشور همواره با مشکل بودجه روبهرو بوده است. بودجهای که به قدری محدود بوده که از زبان برخی هنرمندان اختلاس در آن خندهدار به نظر برسد و اگر هم چنین اتفاقی رخ داده باشد، خیانتی بزرگ به جامعه تئاتری است.
عموم فعالان عرصه نمایش خصوصاً آنانی که در شهرستانها فعالند معتقدند که تئاتر کشور در طول دولت نهم و دهم رشد قابل توجهی داشته است هرچند که در موارد زیادی مورد هجمه برخی انتقادات قرار گرفت که عموماً رنگ و بوی سیاسی داشت. آنان منصفانه نمیدانند انتصاب عنوان "سالهای تاریک تئاتر" را به این دوران. اما بر این نکته هم تأکید دارند که «تئاتر کشور دچار مشکلی بنیادین است و مشکلات آن از ابتدا باید حل میشد، که نشده است، مسائلی چون تشکیل سازمان تئاتر، به رسمیت شناختن شغل هنرمندان، تعیین درست دستمزد هنرمندان، ساخت سالنهای نمایشی، رسیدگی به هنرمندان پیشکسوت و... ».
باید دید فردی که در دولت آقای روحانی سکان اداره کل هنرهای نمایشی را در دست میگیرد اقدامی زیربنایی برای حل قالب مشکلات هنرمندان میکند؟ یا بازهم این تکرار را میشنویم که حل مشکلات نیازمند بازه زمانیای بیش از چهار سال است.