جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 April 19 - ۹ شوال ۱۴۴۵
برچسب ها
# اقتصاد
۲۴ تير ۱۳۹۲ - ۱۹:۴۳
رییس سازمان مدیریت دولت خاتمی تأکید کرد؛

اقتصادمان شده بساز بفروشی!

پس از انقلاب هنوز کسی نتوانسته رکورد ریاست وی را در دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی بزند. متولد 1332 است و دکترای اقتصاد خود را از دانشگاه فلوریدای آمریکا گرفته است. تازه از سفر چند ماهه به آمریکا برای فرصت مطالعاتی برگشته که پای مصاحبه می نشیند ...
کد خبر: ۲۷۸۵۵
حمید رضا برادران شرکاء در سال 1372 ریاست دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی را برعهده گرفت و در سال 1381 با این سمت خداحافظی کرد. وی پس از آن به سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور رفت و دو سال معاونت اقتصادی این سازمان را برعهده گرفت. در سال آخر ریاست جمهوری خاتمی بر مسند ریاست سازمان مدیریت و برنامه ریزی تکیه زد غافل از آنکه چندماهی دیگر به عمر این سازمان باقی نمانده است. برادران شرکاء به اذعان بسیاری از کارشناسان در زمان اوج قدرت این سازمان بر آن مدیریت می کرد هرچند که امروز وی معتقد است ایران بیش از هر روز دیگری به احیای سازمان برنامه و بودجه نیازمند است. اقتصادی که هنوز درد آن مشخص نیست و باید در اولین قدم به فکر یافتن درد برای درمان بود و اینکار جز با اجماع کارشناسان کشور قابل انجام نخواهد بود. مشروح گفت وگوی خبر آنلاین با حمید رضا برادران شرکاء را در ادامه می خوانید:
آقای دکتر شما چندسال بر مسند مدیریت سازمان برنامه و بودجه ای تکیه زدید که طی 8 سال گذشته منحل شده و این روزها از تاسیس مجدد آن می گویند در حالیکه رئیس دولت نهم و دهم همچنان معتقد است که این سازمان در قالب یک معاونت به فعالیت خود مشابه گذشته ادامه می دهد واحیای مجدد آن ضرورتی ندارد. به نظرشما تا چه اندازه احیای مجدد این سازمان ضرورت دارد؟
به نظربنده تا زمانیکه ساختار اقتصاد ایران به نحوی است که 80 تا 90 درصد اقتصاد کشور به طور مستقیم و غیرمستقیم به نفت وابسته است ما نیازمند سازمان برنامه و بودجه هستیم. حتی اگر در بقیه کشورها چنین ضرورتی وجود نداشته باشد در کشور ما این ضرورت هنور باقی است. در حال حاضر بسیاری معتقدند که اغلب کشورهای پیشرفته سازمان برنامه ندارند و ما هم نیازی نداریم اما در این نوع کشورها بنگاه های بزرگ هر کدام به طور مستقل برای خودشان برنامه ریزی دارند و همین برنامه ها در مجموع اقتصاد این کشورها را پیش می برد. بنابراین تا زمانیکه درآمد نفتی ما کشور را اداره می کند ما نیازمند این سازمان هستیم.
وظایف اصلی این سازمان قبل از انحلال چگونه بود؟
قبل از انحلال، این سازمان بودجه نویسی را در دستور کار داشت. برنامه های یکساله، میان مدت و بلند مدت اقتصاد کشور را تدوین می کرد. مطالعات چشم انداز 20 ساله کشور آنزمان در این سازمان انجام گرفت. به نوعی انواع نظارت های فنی، اقتصادی و بودجه ای در این سازمان صورت می گرفت. در واقع این سازمان در آنزمان مشاور امین مسوولان کشور بود. هر چند که دوستان ما در این سازمان خودشان را در مجموعه دولتی نمی دیدند بلکه احساس می کردند باید در خدمت هر کسی که مشورت می خواهد باشند. به خاطر دارم زمانیکه لایحه ای در مجلس مطرح می شد کارشناسان سازمان در تمام جلسات کمیسیون ها و صحن علنی حضور داشتند تا اگر اطلاعاتی دارند در اختیار نمایندگان قراردهند تا کار به بهترین نحو پیش برود. این سازمان به لحاظ کارشناسی بسیار متنوع بود به نحویکه در هر تخصصی کارشناس های مربوطه حضور داشتند و فعالیت می کردند.
برخی از مخالفان تاسیس مجدد سازمان برنامه و بودجه به دلیل ساختار آمریکایی آن با احیای مجدد آن مخالفت می کنند. به نظرشما این سازمان به صورت آمریکایی اداره می شد؟
درست است که ساختار اولیه آن توسط کارشناسان آمریکایی تهیه شده اما این سازمان بیش از 60 سال تجربه داشت و به مرور زمان ساختار آن کاملا ایرانی شده بود به نحویکه تجربه ارزنده 60 ساله در خدمت توسعه اقتصاد کشور بود.
بسیاری از دوستان ما معتقد بودند در طول سالهای گذشته اگر این سازمان نبود ما به همین میزان پروژه های عمرانی و فعالیت های اقتصادی از محل درآمدهای نفتی نداشتیم. لذا به نظر بنده احیای سازمان مدیریت و برنامه ریزی یک ضرورت برای کشور است. تا مادامی که قسمت عمده درآمدهای کشور را نفت تشکیل می دهد ما باید این سازمان را داشته  باشیم.
به نظرشما ساختار گذشته را باید احیا کرد یا این سازمان نیازمند تغییراتی خواهد بود؟
قطعا باید در ساختار گذشته این سازمان تغییراتی ایجاد شود. احیای مجدد این سازمان باید با نگاه کوچک سازی صورت بگیرد. فکر میکنم استفاه از الگوی سازمان برنامه ریزی فرانسه در شرایط فعلی برای ما مناسب باشد. سازمان برنامه ریزی فرانسه کلا 300 کارشناس نخبه دارد ولی در کنار آنها 2 هزار نفر کارشناس هستند که در قالب گروه های تحقیقی و مشاوره ای در بخش خصوصی در خدمت این سازمان هستند. البته بنده نمی خواهم در مورد تعداد کارشناسان حاضر در این سازمان بحثی کنم چراکه باید در این خصوص مطالعات جامعی صورت بگیرد. اما ما حتی آنزمان هم در قانون برنامه چهارم توسعه کوچک سازی این سازمان را در برنامه داشتیم.یعنی آنزمان هم ما به این نتیجه رسیده بودیم که برای داشتن یک سازمان چابک و پویا باید به سمت کوچک سازی آن پیش برویم.  با اینحال در شرایط فعلی باید در اولین قدم اهداف سازمان قبل از تعیین وظایف مشخص شود و بعد از آن به فکر مابقی مسایل باشیم.
به نظرشما سازمان برنامه و بودجه امروز باید چه ساختاری داشته باشد؟
ما باید بخش تدوین بودجه را در این سازمان حفظ کنیم. به نظربنده باید سه وظیفه برای این سازمان در نظر گرفته شود. بحث تدوین بودجه، تدوین برنامه های مختلف کوتاه مدت، میان مدت، بلندمدت و نظارت فنی، اقتصادی و بودجه ای از جمله اهداف اصلی احیای مجدد این سازمان باید باشد. بحث نظارت از اهمیت بسیار بالایی برخورداراست. وقتی تخصیص منابع براساس برنامه صورت می گیرد باید بخشی باشد که بر نحوه هزینه کرد آن نظارت داشته باشد. متاسفانه در حال حاضر کمبود چنین سیستمی در اقتصاد کشور به شدت محسوس است.در اینجا نقش این سازمان همانی خواهد بود که آقای خاتمی در زمان بنده در یکی از سخنرانی هایشان به آن اشاره کردند. به گفته ایشان مغز متفکر دولت سازمان برنامه و بودجه است. در واقع این سازمان  چشم وگوش کشور در بعد هدایت پروژه ها، نظارت و جلوگیری از انحراف در پروژه ها در بعد بهره وری و کارآیی است. اگرچه باید گفت این سازمان زمانی می تواند چشم و گوش کشور باشد که رئیس جمهور به نقش این سازمان اعتقاد داشته باشد. بنابراین حتی اگر در گذشته ضرورت صدرصدی برای داشتن چنین سازمانی وجود نداشت اما امروز احیای این سازمان یک ضرورت است چراکه در حال حاضر به یک سازمان کارشناسی نیاز داریم که وضعیت کشور را با توجه به بحران های موجود بررسی و راه گریز این مشکلات را پیداکند. باید سازمانی باشد که ما را از این بن بست هایی که در آن قرارداریم نجات دهد. در دوره ریاست جمهوری آقای روحانی این ضرورت بیش از پیش احساس می شود چراکه باید به فکر کاهش آثارهای منفی تحریم ها باشیم اما اینکار تنها با مشخص شدن وضعیت فعلی به صورت شفاف محقق خواهد شد. به خاطردارم که زمانیکه قراربود دولت به آقای احمدی نژاد تحویل داده شود ما یک گزارشی تهیه کردیم و وضعیت موجود کشور را که قراربود به دولت بعدی تحویل شود را شرح دادیم.
مسوولان دولت نهم و دهم معتقدند که این سازمان منحل نشده بلکه در قالب یک معاونت به ساختمان ریاست جمهوری انتقال یافته است. شما هم اینگونه فکر می کنید؟
 تا آنجایی که به خاطر دارم در مصوبه شورای اداری در زمان انحلال این سازمان دقیقا از واژه انحلال استفاده شده بود. در حقیقت بحث انحلال در مصوبه قید شده بود. اما اینکه در دوره 8 ساله چه کارهایی در این معاونت صورت گرفته و اصلا فعالیت های این معاونت تا چه اندازه ای شبیه سازمان برنامه و بودجه بوده بنده خبرندارم اما تا آنجا که بنده اطلاع دارم  این معاونت هم خیلی فعالیت جدی انجام نداده است. درآنزمان عده ای از کارشناسان این سازمان بازنشسته شدند و با عده ای هم خداحافظی شد بنابراین به نظر نمی رسد بدنه ای که از سازمان برنامه باقی ماند فعالیت چشمگیری انجام داده باشند.
فکر نمی کنید نگاه منفی برخی به این سازمان که معتقد بودند بسیاری از کارشناسان این سازمان مخالف منافع ملی و غرب زده هستند باعث انحلال این سازمان شد؟
متاسفانه این حرف ها زیاد شنیده می شد اما هیچ گزارشی در این خصوص حداقل در زمان بنده دراین خصوص ارائه نشد. این باعث تاسف است که به بدنه کارشناسی کشور چنین اتهاماتی وارد می شود. به هرحال وقتی بودجه محدود باشد به برخی از پروژه ها براساس اولویت کشور پول بیشتری می رسد و برخی کمتر و قطعا همه از عملکرد و قضاوت این سازمان رضایت  نخواهند داشت. شاید عده ای باشند که بودجه کمتری دریافت کرده باشند و حرف هایی هم بزنند. اما این رئیس دولت است که باید با اعتقاد به تمام این موارد جایگاه سازمان را روشن کند. به هرحال وقتی قانون بودجه به مجلس می رود و تصمیم گیری می شود تنها سازمان برنامه نیست که نظر می دهد و نباید اینگونه تفکرات در جامعه ایجاد شود اما به هرحال ما نمی توانیم انتظار داشته باشیم همگان از عملکرد بودجه ای سازمان راضی باشند.
اگر دولت یازدهم تصمیم بر احیای سازمان برنامه و بودجه داشته باشد به نظرشما چقدر زمان لازم است که بتوان این سازمان را مجددا احیا کرد؟
به هرحال در ابتدا باید اهداف مشخص شود اما قبل از آن باید بدانیم ساختار فعلی معاونتی که وجود دارد به چه نحوی است و چه تعداد نیروی کارشناسی دارد.اگر در این مساله جدیتی وجود داشته باشد که به نظرم باید وجود داشته باشد باید احیای مجدد این سازمان دراولویت های اول قرار بگیرد.
در حال حاضر شرایطی که در کشور حکم فرماست نیازمند یک سری مطالعات کارشناسی است. باید در ابتدا درد تشخیص داده شود. وقتی درد مشخص شد بعد به فکر درمان باشیم. به هرحال وقتی شما به دکتر هم مراجعه می کنید و برای درمان درد شما دارویی تحویز می کند قطعا به شما می گوید که آن دارو در کنار درمان چه آثار منفی هم می تواند داشته باشد. بنابراین باید کارشناسان مشخص کنند که درمانی که در نظر می گیرند چه آثار مثبت و منفی برای کشور به همراه دارد. باید از مدل های اقتصاد سنجی در جهت پیدا کردن درد بهره برده شود و در این شرایط به اجماع نظر کارشناسان نیازمندیم. اگر این اقدامات به درستی صورت بگیرد در یک زمان حدود شش ماه و با کمترین هزینه می توانیم مجددا این سازمان را احیا کنیم. اما نباید فراموش کرد که امروز بیش از گذشته نیازمند چنین مجموعه ای هستیم هر چه تاخیر صورت بگیرد آثار منفی بیشتر می شود که شاید جبران آنها غیرممکن باشد. درعین حال نباید فراموش کنیم که دولت یازدهم به محض آغاز فعالیت باید به فکر تدوین لایحه بودجه سال آینده باشد تا به موقع این لایحه تقدیم مجلس شود. همین مساله هم خودش به تنهایی نیازمند کار کارشناسی بسیار جدی است.
به نظرشما چه اتفاقی می تواند دوباره کارشناسان اقتصادی را که طی این سالها در جاهای مختلف خصوصی مشغول فعالیت شده اند را دوباره به بخش برنامه ریزی برگرداند؟
یکی از چیزهایی که امیدوار هستیم در دولت جدید ایجاد شود و به نوعی در کشور نهادینه شود این است که فضایی در کشور بوجود بیاید که همگان بتوانند براحتی نظرات خودشان را مطرح کنند. این مساله اگر در کوتاه مدت نه اما در بلند مدت حتما به نفع کشور است. البته طبیعی است که نمی شود همه نظرات را پیاده کرد اما  قطعا برای تصمیم سازی در کشور کمک رسان خوبی خواهد بود.
در همه دنیا به این نتیجه رسیده اند که دیگر این روزها دورانی نیست که بخواهیم مسایلی را پنهان کنیم. اگر خاطرتان باشد دکتر مردوخی دبیر هیات امنای حساب ذخیره ارزی ماهی یکبار اطلاعات حساب را اعلام می کرد که البته در برخی مواقع هم بیش از یکبار در ماه این آمار منتشر می شد. در آنزمان دقیقا مشخص بود موجودی حساب چقدراست و در طول یکماه به چه جاهایی و چقدر وام داده شده است. حالا شاید برخی معتقد باشند آنزمان شرایط سیاسی ما بهتر بوده اما امروز با توجه به فشارهای جهانی مناسب نباشد برخی ازآمارها را ارائه داد که بنده به بحث های امنیتی وارد نمی شوم. اما به هرحال ما حتی درآنزمان به دنبال اینترنتی کردن مناقصه ها بودیم.در اینصورت در بخش مناقصه ها هم شفاف سازی صورت می گرفت.در آنزمان اطلاعات و آمارها درست و شفاف در اختیار مردم قرار می گرفت و هر کس که تمایل داشت می توانست از آنها استفاده کند. دراینصورت پیش بینی آینده هم آسان تر بود. به هرمیزان که سیستم غیرشفاف باشد جامعه دچار تنش خواهد شد و دود آن قطعا به چشم خودمان خواهد رفت.
متاسفانه اقتصادی که ما امروز دچار آن شده ایم اقتصاد سوداگرانه است اقتصاد بساز و بفروش هایی است که با بالارفتن قیمت ملک شادی می کنند در حالیکه ارزش پول ملی کشور روز به روز در حال کاهش است. این روزها از انواع روش ها استفاده می شود تا قیمت یک ساختمان بالا برود و این اشتباه است. اگر برنامه ریزی ها شفاف باشد همگان می دانند که طی ماه های آتی چه میزان عرضه وجود دارد و به نسبت آن چه میزان تقاضا وجود خواهد داشت و همین عرضه وتقاضا قیمت را مشخص می کند.
نظر شما در این رابطه چیست
آخرین اخبار