به گزارش ایران اکونومیست؛ این نشست با همکاری انجمن روزان . دبیرخانه اندیشه و تمدن ایران برگزار شد.
«محمد سعید ایزدی، معاون شهرسازی و معماری وزارت راه و شهرسازی، « سجاد فتاحی» و«کاوه فرهادی» کارشناسان شرکت کننده دراین نشست بودند که دیدگاه های خود را در باره محورهای نشست بیان کردند .
ایزدی : در حال عملی کردن ایده ایرانشهری هستیم
معاون شهرسازی و معماری وزارت راه شهرسازی، سخنان خود را در موضوع «توسعه شهر و سرزمین در پرتو اندیشه ایرانشهری » آغاز کرد.
وی در ابتدای توضیحات خود الگوی فعلی توسعه را خطرآفرین دانست و گفت: ادامه مسیر کنونی مسایل جدیای را مبتلا به سرزمین ایران خواهد کرد.
ایزدی در ادامه با بیان تغییر الگوی نظری توسعه در وزارت راه و شهرسازی گفت: اندیشه ایران شهری چند سالی است در وزارتخانه مطرح شده است و این اندیشه به عنوان راهنمای جامع و مبنای سیاستهای توسعه قرار گرفته است. تلاش کردیم در طول این سالها مبنای جدیدی برای سیاستهای توسعهای فراهم کنیم.
معاون وزیرراه و شهرسازی ادامه داد: در دهههای گذشته تلقی صحیحی از توسعه نداشتیم و همین سوء تعابیر ما را به بیراهه برد و موجب شده منابع از بین بروند. از طرف دیگر نوعی سرگشتگی محتوایی در موضوع توسعه وجود دارد و آن انقطاع از گذشته است که باعث شده توسعه در زمانه کنونی نتواند خود را بیاید و این انقطاع به نظریه توسعه ضربه زده و آن را دچار بحران هویت کرده است.»
وی با ذکر مثالی گفت: اصفهان امروز با معضل بی آبی روبرو است اما ما ذوب آهن داریم و ما اساسا فکر نمیکردیم با توسعه این قبیل صنایع، زیست بوم آن منطقه دگرگون شود و حال رای جبران کمبود آب میخواهیم از خلیج فارس به این شهرها منتقل کنیم. این نشان میدهد سیاست توسعه فاقد چارچوب نظری است.
ایزدی در ادامه گفت: موضوعی که در وزارت شهرسازی توسط آقای آخوندی مطرح شد، تلاشی برای اندیشه ایرانشهری است. ما در حال تجدید نظر اساسی در سیاستهای سرزمینی ، توسعه شهری و نظام برنامهریزی هستیم. امروز که به شرایط وخیمی رسیدیم و کیفیت زندگی به پایینترین سطح خودش رسیده است باید این نظام طرحریزی دگرگون شود.
«تلاش ما بر این بود که نظام برنامهریزی کمی و کالا محور که امروزه شهرها بر این مبنا گسترش پیدا می کنند تغییر کنند. پیش از این ما فکر می کردیم یکسوم از شهرهای ما در وضعیت ناکارآمدی هستند اما امروزه تحقیقی انجام شده که نشان میدهد سطح قابل توجهی از شهرها درگیر ناکارآمدی و فرسودگی شدهاند و به همین خاطر شهرهای ما با کوچکترین ناملایمات طبیعیای دچار خسارتهای شدید میشوند.»
ایزدی تاکید کرد: تجدید نظر در این نظام فکری و نظری ضروری است.امیدوارم این جریان فکری که در طول چند سال گذشته از سوی بزرگان هم مورد حمایت قرار گرفته و چارچوبی را فراهم کرده، در آینده در ابعاد مختلف سیاستهای آن دنبال میشود.یکی از ویژگیهای این اندیشه تعمیم مسائل خود به قلمرویی گستردهتر از مرزهای جغرافیایی ایران است.
برای رسیدن به صلح و شکوفایی به فراتر از سرزمین خود بپردازیم و به قلمرو فرهنگی ایران توجه کنیم. الان نحوه ارتباط ما با کشورهای همسایه در بدترین وضعیت خودش است. این نوع برنامهریزی برای توسعه به نحوی در پاسخ به اندیشه ایرانشهری است که باعث رونق و شکوفایی خواهد شد.
**فتاحی: در شاخص پایداری وضعیت مطلوبی نداریم
سجاد فتاحی، دومین سخنران این نشست در موضوع «ایران و مساله پایداری» صحبت کرد.
وی در سخنان خود وضعیت ایران را در شاخصهای پایداری نامطلوب ارزیابی کرد و تغیر الگوهای توسعهای را ضروری دانست.
فتاحی در تبیین دیدگاه خود گفت: وقتی از مفهوم پایداری حرف میزنیم یعنی شرایطی که سیستم بتواند استمرار پیدا کند. در حالی که حس میشود به پایداری سیستم در ایران خدشه وارد شده است.
وی یادآور شد: هر قلمروی جغرافیایی سیاسی داخل یک محیط زیست قرار گرفته که جامعه درون آن قرار دارد. اصولا نمی شود از توسعه اقتصادی و اجتماعی سخن گفت اما به تبعات محیط زیستی آن توجه نکرد. اگر به معیارهای پایداری محیط زیست توجه نکنیم با ناپایداری روبرو خواهیم شد.
وی افزود: وقتی میگوییم وضعیت کشور پایدار هست منظورمان پایداری در اقتصاد، اجتماع و محیط زیست است.
«به نظر میرسد وضعیت کنونی ناپایداری ناشی از ناتوانی ایرانیان در کنترل اجزاء درونی سرزمین است. ما در حکمرانی شکست خوردهایم و نتیجه آن ضعف در کنترل عوامل درونی سرزمین و حرکت ما به سمت شکست در شاخصهای پایداری بوده است. شرط لازم و کافی پایداری کیفیت حکمرانی است. کیفیت حکمرانی وابسته به مسائلی مانند حاکمیت قانون، کیفیت مقررات تنظیم،کنترل فساد، ثبات سیاسی و عدم خشونت است.»
** فرهادی: پایداری سرزمین در گرو دانش بومی است
فرهادی سومین سخنران این نشست نیز سخنان خود را با این تعابیر آغاز کرد: هر نسخهای که در توسعه پایدار پیچیده شده ، کافیست.
وی در ادامه با ارجاع به گزارشهایی از منابع بینالمللی و نقدهای خود به رویکردهای متداول توسعه گفت و یادآور شد: متفکران محیط زیست کره جنوبی بیان داشتند با همه حرفهایی که ما درباره توسعه پایدار زدهایم فقط 12 سال برای جلوگیری از گرمایش زمان داریم. گزارش فائو نشان میدهد از 4.3 میلیارد تن محصول کشاورزی 1.3 میلیارد تن آن به هدر میرود.
فرهادی در بخش دیگری از سخنان خود به نقد رویکردهای توسعه در ایران پرداخت و گفت: آیا ما در ایران اجازه داشتهایم به چاه عمیق برای آب «نه» بگوییم؟! در دهه 50 گفته بودیم این راه توسعه ما را به ناکجا آباد می برد! اما در آن زمان چرا کنشگرانه این نظرات کارشناسی را نشنیدیم! چه شد در مسیر توسعه هیچ اثر از دانش بومی ما نمانده است! چرا در حالی که قرار بود توسعه پایدار بر گرسنگی فائق بیاید اما امروزه توسعه پایدار به سمت ویرانی منابعی آب کشور پیش میرود!
وی برخی راهکاری سنتی ایران در حفظ منابع آبی و تولیدات دامی کشور اهمیت بکارگیری دانش بومی در رویکردهای توسعه را تذکر داد و گفت: باید بر روی تک تک حوزههای دانش بومی، برساخت بسازیم وگرنه پایداری در این سرزمین فرو خواهد ریخت.
**شروین وکیلی: شکل توسعه کنونی وضعیت انسان را بدتر کرده است
وکیلی آخرین سخنران این نشست هم به نقد بنیانهای توسعه در مفهوم غربی آن پرداخت و گفت: دستاوردهای مدرن مانند توسعه، تجدد و... باید نقد شوند. نظریه من نظریه سیستمهای پیچیده است.
وی در ادامه به طرح سوالی پرداخت و گفت: دقیقا مدرنیته از چه زمانی شروع شد؟ قرن 16 یا 17 یا شاید قرن 20 با فناوریها جدید! والنرشتاین میگوید مدرنیته زمانی آغاز شد که مردم یاد گرفتند ثروت را به چرخش بیاندازد. مدرنیته به جریان ثروت برای تولید ثروت بیشتر و به جریان انداختن سرمایه به طور نامحدود است.
وکیلی تصریح کرد : ایران هسته مرکزی تجارت و به چرخش انداختن سرمایه بوده است. در ایران به ثروت «خواسته» گفته میشد؛ ثروت خواسته بود. اما اگر این را بینهایت انجام دهیم، خواسته از خواست فاصله میگیرد. به بیانی دیگر ثروت به این دلیل مورد توجه قرار میگیرد که میتوان با کمک آن نیازی را بر طرف کرد اما اگر قرار باشد ثروت به گردش در بیاید تا ثروت بیشتر تولید کند و این چرخه بارها تکرار شود، آنگاه ماهیتی غیرعقلانی به خود میگیرد. این جامعهشناس نتیجه گرفت: توسعه شکل افزودن و کیفیت انجام افزایش ثروت است.
وکیلی در ادامه برای تبیین این موضوع که چطور برخی شاخصهای واقعا مهم در نگاه توسعهای کنونی مورد توجه قرار نمیگیرند، به ذکر مثالی از یمن و نروژ پرداخت و گفت: نروژ و یمن هر دو از سوی کشور همسایهشان مورد حمله قرار گرفتند. هردو کشوری کوچکند و سنت تاریخی ویژهای دارند؛ هر دو با کشور مهاجم هم زبان و هم نژاد بودند. اما یمن در برابر مهاجمان مقاومت میکند ولی نروژ در برابر هیتلر مقاومت نمیکند. حال سوال است که چقدر احتمال دارد وقتی به کشوری حمله میشود، آن کشور مثل یمن مقاومت کند؟ اما مفهومی مثل مقاومت جزو شاخصهای توسعه نیستند! آنها متغیرهایی را می سنجند که مهم تلقی میشوند اما اینکه چقدر سرسخت هستند و مقاوم هستند مهم نیست و مورد ارزیابی قرار نمیگیرد.
وی در ادامه با ذکر مثالی به این نتیجه رسید که، تمام شاخصها نشان میدهد گذار از گردآوری و شکار به زندگی یکجانشینی به ضرر آدمی بوده است! اما در نهایت تمام جهان گردآورنده شکار بود اما یکجا نشین شد. سیتسمهای پیچیده و وابسته به انسان، راهی برای چهار عنصر بقاء، لذت، قدرت و معنا تولید میکنند. همه غایتهای دیگر رمزگذاری، مشتقگیری، معناتراشی یا تحریف این چهار موضوع است.
وی در جمعبندی با نقد رویکردهای متداول توسعه گفت: اگر بخواهیم تعریفی از توسعه داشته باشیم باید بیشینه کردن این چهار مورد باشد. اما واقعیت آن است که توسعهای که ما تجربه کردیم این چهار مورد را کمتر کرده است. هر سه شاخص توسعه، مبتنی بر پیش داشتهای فلسفهای هستند که قابل نقد و در صورت نقد شکننده هستند و هر سه مبتنی بر درکی پروتستانی از انسان هستند و به این خاطر بدیهی انگاشته میشود که تکرار میشود.