به گزارش ایران اکونومیست؛ در شرایطی که مدیریت منابع آبی کشور ضعفهای فراوانی دارد، نمیتوان روند کنونی را ادامه داد و حرکت به سمت کشاورزی مدرن یکی از راههای نجات این بخش است.
**شیوه های سنتی ، هدف گذاری و برنامه ریزی ناصحیح
دانش و فناوری کشاورزی در ایران در چند دهه گذشته تقریباً ثابت بوده است و تغییر معناداری را چه در شیوههای آبیاری و چه در شیوههای کاشت و برداشت محصولات در ایران شاهد نبودهایم، درحالیکه دانش کشاورزی در جهان در چند دهه گذشته بهشدت تغییریافته و انواع ماشینآلات برداشت و کاشت و شیوههای آبیاری و نگهداری به کار گرفته میشود. گرچه منکر پیشرفت کشور در سالیان اخیر درزمینه های مختلف بهویژه درروشهای آبیاری تحتفشار و قطرهای نیستیم، اما به لحاظ وزن و اهمیت هم چنان فاصلهی بسیار زیادی با وضعیت مطلوب در این بخش وجود دارد.
از سوی دیگر با هدف گذاری و برنامهریزی ناصحیح در این بخش مواجهیم. بهعنوان نمونه در استان اصفهان که در نواحی مرکزی و خشک ایران واقع است و ازلحاظ منابع آبی در شرایط مناسبی قرار ندارد، سالیان متمادی کشت صیفیجات و حتی برنج صورت میگرفت و حالا پس از متوقف شدن این روند، با اعتراض کشاورزان اصفهانی بهعنوان مشکلی جدید و بروز پیامدهای اجتماعی و اقتصادی هم چون بیکاری در این استان درنتیجهی عدم مدیریت و برنامهریزی صحیح مواجه شدهایم.
**محصولات ترا ریخته
محصولات ترا ریخته پدیدهی نسبتاً جدیدی در کشاورزی جهان است که هنوز در بسیاری از کشورها بهویژه ایران محل مناقشات فراوانی قرارگرفته است و در مورد فواید و مضرات آن سخنان بسیار متفاوتی در محافل مختلف سیاسی، پزشکی، اقتصادی و کشاورزی در کشور مطرح میشود. بهطور خلاصه تراریخته کردن یک محصول، دستکاری (مهندسی) در ژنتیک یک گیاه بهمنظور تغییر یک ویژگی یا صفت یا میزان آن در یک گیاه یا محصول کشاورزی برای رسیدن به وضعیتی مطلوب است.
مواردی ازاینگونه دستکاریها در بذر محصولاتی همچون گوجهفرنگی و برنج بهمنظور تولید بیشتر ویتامینهای خانوادهی ب و یا دستکاری در بذر انواع گیاهان برای سازگارتر کردن آنها با تنشهای محیطی ازجمله دمای محیط یا رطوبت هوا و کاهش مصرف آب صورت گرفته است. در کشور ما که با مشکلات منابع آبی مواجه هستیم محصولات تراریخته میتواند بخشی از راهحل این بحران باشد.
پیدا کردن محصولات جانشین با بهرهوری بالاتر و تغییر الگوی مصرف
انتخاب محصولات جایگزین و تغییر سلیقه و الگوی مصرف گرچه بسیار سخت و زمانبر است، اما غیرممکن نیست و دولت میتواند بااطلاع رسانی و حمایت از کشاورزان این روند را سرعت ببخشد. برای مثال یک نمونه از محصولات جدیدی که میتواند جایگزینی برای برنج باشد، کینووا است. این گیاه به دلیل ارزش غذایی بسیار بالای خود به خاویار گیاهی معروف است علاوه بر ارزش غذایی بالا مصرف آبی در حدود یکپنجم برنج دارد این گیاه را میتوان در سال 3-4 بار برداشت کرد و بهرهوری بسیار بیشتری را از اراضی تحت کشت در کشور حتی در استانهای با بارندگی کم به دست آورد و با توجه به قیمت فعلی آن در جهان (حدود 2 دلار برای هر کیلوگرم در سال 2017) ازلحاظ صادرات و ارزآوری هم میتواند بسیار مفید باشد. گیاه کینووا ازلحاظ شیوهی مصرف کاملاً مشابه برنج است و در مقایسه با برنج از کالری کمتری برخوردار است و در کاهش ابتلا به دیابت هم میتواند مؤثر باشد.
**صرفههای ناشی از مقیاس و زمینهای کوچک در ایران
قاعدهای در علم اقتصاد وجود دارد که بهعنوان یک اصل اثبات و پذیرفتهشده که تولید در سطح وسیع صرفههای ناشی از مقیاس را در پی دارد، به این دلیل که هزینههای ثابت تولید را کاهش میدهد؛ چراکه مثلاً در کشاورزی با مقیاس وسیع هزینههای کاشت و برداشت در مقیاس وسیعتر محصول یا زمین تقسیم میگردد و این امر سبب میشود قیمت تمامشده برای هر واحد کالا بسیار پایین تر از کشت در مقیاس کوچک باشد و حتی سبب میشود به دلیل کاهش قیمت، توان رقابت و انعطاف بنگاه و یا کشور صادرکننده بالاتر از رقبا باشد عاملی که در سالیان گذشته و در تولید محصولات مختلف باعث موفقیت کشور چین و از رده خارج کردن رقبا شده است.
در کشورهایی که کشاورزی موفق و پیشرفتهای دارند، اجازهی تقسیم زمین به ابعاد کوچکتر بههیچوجه وجود ندارد. مقایسه کنید با شرایطی که در ایران وجود دارد و تفکیک زمین به قطعات کوچکتر به دلایل مختلفی چون تقسیم ارث مرسوم است و زمین به چندین قطعهی بسیار کوچک تقسیم میشود که عملاً تولید در آن صرفهی اقتصادی ندارد و یا حتی موارد بدتر تغییر کاربری در زمینهای حاصل خیز که به طمع دستیابی به سود حاصل از ساخت مسکن صورت میگیرد که در این زمینهها ضعف قوانین در ایران بهشدت احساس میشود و باید اصلاحاتی صورت بگیرد.
**صنایع تبدیلی حلقهی مفقودهی بخش کشاورزی
در تمامی صنایع صادرات محصول نهایی بالاترین ارزشافزوده را دارد و برعکس صادرات مواد اولیه و مواد خام ارزشافزودهی بسیار پایینی دارد. بخش کشاورزی نیز از این قاعده مستثنا نیست، معروفترین مثال این بخش صادرات زعفران بهصورت فلهای و بدون بستهبندی و عدم استفاده از صنایع تبدیلی است؛ بهگونهای که باعث شده باوجود رتبهی اول ایران در تولید زعفران در جهان (95 درصد تولید) در عمل سهم ارزشافزودهی این بخش برای ایران در مقایسه با کشورهای دیگر (برای نمونه اسپانیا) که صرفاً در صنایع تبدیلی و بستهبندی قدرتمند هستند، ناچیز بماند و سهم این کشورها 2.5 برابر ایران باشد.
**نقش دولت در بخش کشاورزی بسیار حیاتی است
دولت هماکنون نیز نقش مهمی را در بخش کشاورزی بهویژه در خرید تضمینی محصولاتی همچون گندم ایفا میکند، اما تنها خرید تضمینی محصولات کافی نیست. وظیفهی دولت در انتقال دانش، اطلاعرسانی و معرفی محصولات جایگزین از طریق رسانهها و حمایت از طرحهای آبیاری و کشت نوین بهمراتب مهمتر است.