به گزارش ایران اکونومیست، شامگاه سهشنبه خانه گفتمان شهر به مناسبت سومین سالگرد درگذشت عبدالرحیم جعفری، بنیانگذار موسسه انتشارات امیرکبیر با عنوان «شهر و کتاب، چگونه کتابفروشی ها چهره شهر را تغییر میدهند» برگزار کرد.
در این نشست، احمد مسجد جامعی، سیدفرید قاسمی، گلی امامی، نصرالله حدادی، محمد محمدی اردهالی، سیروس علینژاد، اصغر عبدالهی و محمدرضا جعفری، فرزند عبدالرحیم جعفری سخن گفتند.
محمدی اردهالی: خوشحالم که جعفری را از اعدام نجات دادیم!
محمد محمدی اردهالی، رییس اتحادیه ناشران در سالهای پیش از انقلاب، به بازگو کردن خاطراتی از عبدالرحیم جعفری پرداخت و گفت: وقتی آقای جعفری را گرفتند، ساعت 6 صبح، خانواده اش در خانه ما آمدند و خبر دادند که او زندانی شده است. من به زندان رفتم، با واسطه بازپرس او را دیدم و گفتم بین مردی مثل تو و انقلاب اسلامی اختلاف نظر هست اما تضاد نیست، تو نباید اینجا باشی. همان زمان همه کارهای لازم را برای آزادی او انجام دادیم اما چون مسئول پرونده مرخصی گرفته بود، ناچار شب عید آزاد نشد. با این حال نتوانستیم جلوی تصمیمات برخی آدمهای تازه به دوران رسیده را بگیریم و تنها جعفری را از اعدام نجات دادیم. آنچه می توانم درباره جعفری بگویم، این است که او تحصیل کرده نبود اما مغز و فکر و نبوغ او ارزشی داشت که همتا ندارد.
مسجدجامعی: جعفری سواد جامعه را بالا برد
احمد مسجد جامعی، عضو شورای شهر تهران، سخنران دیگر برنامه با اشاره به کارهای دیده نشده عبدالرحیم جعفری گفت: یکی از کارهای مهم مرحوم جعفری، انتشارات امیرکبیر بود اما کار دیگری که انجام داد کتاب خاطرات اوست که با دقت بسیار از دوران پهلوی اول و دوم نقل تاریخ میکند. شما در این مجموعه میتوانید، چهره جدیدی از نویسندگان و مترجمانی که او آثارشان را منتشر کرده ببینید. این کتاب برای مطالعات مردمشناختی، تاریخی، فرهنگی و اجتماعی کمنظیر است.
وی افزود: نکته دیگری که در کار جعفری اهمیت دارد، این است که او ناشر تخصصی نبود، هدفش افزایش علم و سواد و دانش در جامعه بود. اگر بخواهیم بگوییم جعفری چه کرد؟ پاسخ این است که سطح سواد جامعه را بالا برد. شبکه توزیع کتاب او یکی از مهمترین دستاوردهای موسسه امیرکبیر است که تنها در تهران 11 شعبه و در همه ایران 30 شعبه کتابفروشی داشت که آثار همه ناشران را عرضه میکردند، همه افراد مشغول به کار هم با کتاب و کتابخوانی آشنایی داشتند. بر این اساس او نه تنها ناشر بزرگی بود، بلکه کتابفروش بزرگی هم بود، پخش امیرکبیر هم به همه کمک میکرد.
مسجدجامعی از وضعیت کتابفروشی ها در سالهای گذشته سخن گفت و ادامه داد: در سالهایی که ما مدرسه میرفتیم، کتابفروشیها پاتوق علمی بودند، نویسندهها، اهل علم، اهل موسیقی هر کدام جایی جمع میشدند و با دوستانشان صحبت میکردند، من روز کتابگردی را با همین منظور به راه انداختم که مخاطبان با نویسندگان و مترجمان در ارتباط باشند.
وی به توافقنامه همکاری میان شورای شهر و کتابفروشان اشاره کرد و گفت: کتابفروشی وقتی باعث رونق میشود که در مجموعه غیرهمگنی قرار بگیرد، در برخی مجتمعها از کتابفروشان و ناشران با تخفیف ویژه دعوت می کنند که فروشگاهی داشته باشند چرا که منزلت مجموعه افزایش مییابد. ما سندی ایجاد کردیم که از ناشران حمایت کنیم و معتقدم اگر میخواهیم روش عبدالرحیم جعفری را ادامه بدهیم باید به شبکه تولید، توزیع، اقتصاد و دیگر کارهای او توجه کنیم و برنامههای حمایت از کتابفروشان را هم ادامه بدهیم.
قاسمی: 1328 سال معناداری در تاریخ ایران است
سید فرید قاسمی، پژوهشگر تاریخ معاصر و روزنامهنگار، سخنران سوم مراسم بود و سخنانش را اینگونه آغاز کرد: برای درک یک اتفاق باید ریشههای آن را جست و جو کرد، نهالی که دهه 20 و 30 کاشته شد در سال 40 برداشت شد. بعضی تاریخها در ایران معنادار است، 1328 هم سال تاسیس امیرکبیر است، معنای خود را دارد. من وقتی روی روزنامه ها کار میکردم گاهی به اعلان کتابفروشیها یا کتابهایی برمیخوردم که هیچ نشانی از آنها جایی ثبت نشده بود. تمام نشریات را تورق کردم و تاریخها را درآوردم اما دیدم کافی نیست، سراغ نقشههای شهر، مصاحبهها و اسناد رفتم، همه را تطبیق دادم و تنها دو مقاله یافتم که باز هم نقل قول از سالمندان بود و در حقیقت اعتباری نداشت اما الان میگویم که سخن از راسته کتابفروشی در تهران غلط است، کتابفروشی ها همیشه پراکنده بودهاند و راسته از 1287 آغاز شده که اعتضادالسلطنه فرزند پنجاه و سوم فتحعلی شاه دستور به تفکیک و جمعبندی اصناف میدهد. بر این اساس، صحاف، کتابفروش و کاغذفروش از هم جدا شدند.
قاسمی ادامه داد: کتابفروشی ها از داخل بازار تهران به دلیل قدرتمند بودن صنوف دیگر، از به طرف ناصرخسرو رفتند و مرکزیت ناصریه شکل میگیرد، این کتابفروشی ها به سمت شمال شرقی، چراغ برق، امیرکبیر امروز و به سمت وحش خانه، خیابان اکباتان امروز میرود. این مرکزیت ناصرخسرو تا مشروطه اول حفظ میشود.
حدادی: ناقوس مرگ کتاب و کتابخوانی، با مصادره اموال جعفری به صدا درآمد
نصراله حدادی، تهرانشناس نیز درباره بسته شدن کتابفروشیها گفت: هر کتابفروشی که بسته میشود یک زندان باز کنید، آشنایی من با نشر امیرکبیر به روزگار مدرسه برمیگردد در سال 39 یا 40، دوست من برای خرید به کتابفروشی شمس رفت، مغازه شلوغ بود و من کتابی را دیدم و آن را ورق زدم، به دلیل شلوغی مغازه توانستنم چند صفحهای را بخوانم و واله و شیدا شدم، آن کتاب، قصههای خوب برای بچههای خوب بود. ده شاهی پول تو جیبی داشتم و کتاب دو تومان بود، یک ماه پول جمع کردم و بالاخره آن را گرفتم، درباره جلدهای بعدی هم همین اتفاق افتاد.
وی افزود: به روزگاری رسیده ایم که بسیاری از کتابفروشها پشیمان شده اند، یکی از بزرگترین کتابفروشهای شهر ابراز پشیمانی میکرد از این که برای نگه داشتن مغازه اش تلاش کرده است. چه اتفاقی افتاده است؟ 40 سال است جمهوری اسلامی به ناشران، کتابفروشان و دیگران کمک میکند اما فایده ای ندارد. من در در عرض یک سال، 11 هزار جلد کتاب از یک اثر به کتابفروشی ارشاد فروختم. دقت کنید سال 1366 تهران موشک باران بود.
حدادی با ابراز اندوه از اتفاقاتی که برای بنیانگذار موسسه انتشارات امیرکبیر روی داد، گفت: دعا کنیم هیچ عبدالرحیم جعفری به زندان نیفتد، من معتقدم روزی که اموال جعفری را مصادره کردند، ناقوس مرگ کتاب و کتابخوانی در ایران به صدا درآمد، امروز میبینیم کسانی که درخواست اعدام جعفری را کردند و مدعی بودند باید لباس های فاخر را آتش زد و کاخها را خراب کرد، در لندن خانه دارند. من ایمان دارم، هر کسی که بعد از 1328 به مدرسه رفته، به عبدالرحیم جعفری مدیون است.
امامی: کتابفروشی محلی، چهره شهر را تغییر میدهد
گلی امامی مترجم و نویسنده نیز در این مراسم، سخنانش را با اشاره به تاثیر کتابفروشی بر محله آغاز کرد و گفت: ما این تاثیر را در کتابفروشی «زمینه» با چشم دیدیم، ما از بد حادثه کتابفروش شدیم، در روزگاری که جامعه در حال دگرگونی بود، در جای عجیبی مثل چهارراه حسابی در الهیه کتابفروشی راه انداختیم. این چهارراه بازاری قدیمی بود که قصابی، نانوایی و چند مغازه بسیار قدیمی دیگر کنار هم بودند. ما فضایی که پیشتر بانک صادرات بود را خریدیم و با طراحی ساده ولی شکیلی زمینه را راه انداختیم. این فضای تمیز با ویترین شیشه ای و گلکاری روبه رویش با مغازه های اطراف در تضاد بود، کم کم همه کسبه به این نتیجه رسیدند که باید مغازهشان را عوض کنند. کتابفروشی زمینه از خیلی جهات اولین بود، در منطقه ای کاملا مسکونی به راه انداخته شد وخیلی ها گفتند چرا این کار را کردید؟
امامی افزود: کتابفروشی ما دقیقا پشت خانه پروفسور حسابی و اولین مشتری ثابت ما پروفسور حسابی بود، وقتی به کتابفروشی ما آمد، گفت: این چهارراه تازه حسابی شد! ما در زمینه، چای قند پهلو و نان تازه به مشتری می دادیم، فضای آنجا برای تبادل افکار خوب بود و دوستان زیادی در این فروشگاه به یکدیگر برمیخوردند. باز هم باید دقت کنیم الهیه آن روزگار، منهتن امروزی نبود، فضای مسکونی پر دار و درخت و خلوتی بود. من معتقدم کتابفروشی ها بر محله اثرگذار است البته کتابفروشی ها نه فروشگاه های بزرگ درون مالها اما موبایل، آپد و فضای مجازی دیگر مجالی برای کتاب خواندن نمی دهد.
در ادامه برنامه، پس از پخش فیلم کوتاهی از اواخر زندگانی عبدالرحیم جعفری، سیروس علینژاد، اصغر عبدالهی و نورالله غلامحسینی، چند خاطره از بنیانگذار موسسه انتشارات امیرکبیر بیان کردند و صحبت های محمدرضا جعفری، فرزند آن مرحوم، پایان بخش مراسم بود.
جعفری: امیرکبیر برادر کوچکتر من، در سن 70 سالگی رو به احتضار است
محمدرضا جعفری با اشاره به اینکه 1398، هفتادمین سال تاسیس نشر امیرکبیر است، گفت: با دوستانم در تدارک برنامهای برای موسسه امیرکبیر بودیم اما وقتی به آنجا سر زدم، شرایط خوبی را ندیدم. ما سال 1358 ده فروشگاه داشتیم که برای عبور از بحران مالی دو ساختمان را فروختیم و هشت تا شدند اما امروز تنها دو فروشگاه باقی مانده است. تعداد کارکنان ما در سال 1362 که مجموعه از مالکیت پدرم درآمد، 210 نفر بود امروز در همه مجموعه 65 نفر مشغول کار هستند.
وی با اعلام نیمهتعطیلی چاپخانه سپهر، افزود: سال 1357 این چاپخانه تنها 8 میلیون و 850 هزار جلد کتاب برای امیرکبیر چاپ کرد و 110 کارگر ثابت و 30کارگر شب کار داشت.
وی با نگاهی به کتابهای چاپ شده نشر امیرکبیر در سه سال اخیر، گفت بیش از دو سوم این آثار، چاپ دوباره آثاری است که در دوره من و پدرم منتشر شده بود. من معتقدم علت این نابه سامانی تنها پول نیست، برخی مدیران و اندیشه آنها بیش از هر چیز به چاپ و نشر آسیب میزنند.
جعفری افزود: امیرکبیر برادر کوچکتر من، در سن 70 سالگی رو به احتضار است و باید مدیری لایق و دلسوز دوباره آن مجموعه را در دست بگیرد.
وی ابراز امیدواری کرد که زودتر شرایط بهبود وضعیت موسسه امیرکبیر فراهم شود.