جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 March 29 - ۱۸ رمضان ۱۴۴۵
۱۸ شهريور ۱۳۹۷ - ۱۲:۲۷

ارزیابی نشست تهران در سایه وضعیت پیچیده ادلب

محتوای اجلاس سران روسیه، ترکیه و ایران که روز جمعه در تهران برگزار شد از جنبه‌های گوناگون قابل تأمل است. اینکه ایران در معادلات خاورمیانه با همسایگان خود ترکیه و روسیه وارد چنین روندی شده است، نشان می‌دهد این سه کشور که به نحوی با هم پیوستگی جغرافیایی دارند درک درستی از شکنندگی محیط امنیتی منطقه دارند.
کد خبر: ۲۴۷۰۸۷
در منطقه‌ای که در چند سال گذشته یک نیروی تروریستی بین‌المللی توانسته بود کل منطقه خاورمیانه را به آشوب بکشد و جان میلیون‌ها نفر انسان بیگناه را به خطر بیندازد و موجب کشته شدن تعداد زیادی از مردم بیگناه و به اسارت گرفتن و تشکیل بازار برده‌ فروشی و ایجاد حکومت وحشت منطقه را به خطر بیندازد، نشان از آسیب‌پذیری ساختارهای نظامی و امنیتی دارد. پیشگیری از تکرار چنین رویدادهایی موضوع بسیار مهمی است.
ترکیه که زمانی خود متهم اصلی ایجاد تسهیلات برای ورود تروریست‌های بین‌المللی از خاک خود به محیط عراق و سوریه بود، اکنون با تمام توان درصدد همکاری منطقه‌ای برای ایجاد امنیت در مرزهای جنوبی خود و کل منطقه است.
چنان که از محتوای مذاکرات انجام شده مشخص شد محور اصلی نشست سه‌جانبه تهران، پیگیری روند صلح سوریه در قالب پیگیری نشست‌های آستانه و سوچی و استانبول و نیز تصمیم‌گیری درباره قانون اساسی این کشور بود.
اما همزمانی این نشست با تحولات ادلب سبب این توقع شد که سران سه کشور تضمین کننده آتش‌بس، در زمینه جلوگیری از ورود ارتش سوریه به منطقه ادلب کوشش کنند زیرا در آن صورت فاجعه دیگری نیز ممکن است در راه باشد. راه حل ادلب پیچیده و دشوارتر شده است.
تهدیدات و هشدار‌های غربی‌ها از جمله ایالات متحده امریکا مبنی بر اتهام دخالت سوریه در صحنه عملیات در صورت استفاده ارتش سوریه از بمب‌های شیمیایی علیه تروریست‌ها یا مردم محلی گمان می‌رود که کار را سخت پیچیده کرده است.
آنهایی که اکنون در صحنه ادلب حضور دارند، مجموعه‌ای از مخالفان مسلح سوری هستند که تعداد زیادی تروریست‌های بین‌المللی خارج از سوریه نیز در آن حضور دارند و برای آینده سوریه خطرآفرین هستند.
ارتش سوریه نیز در شرایط دشواری قرار دارد و ممکن است بی تابی در حمله به ادلب و بازپس‌گیری این منطقه از سوی ارتش سوریه (که اکنون با پشتیبانی متحدان خود قوی‌تر از همیشه شده است)، جان تعداد زیادی از مردم غیر نظامی از کودک و خردسال تا زنان و کهنسالان را به خطر بیندازد و دوباره موجی از پناهندگان را موجب شود که به سوی مرزهای پیرامون که این بار بیشتر شامل ترکیه خواهد شد، به راه خواهند افتاد.
شگفت آن که ترکیه اعلام کرده است اجازه ورود پناهندگان به خاک خود را نخواهد داد. این شاید قابل تأمل‌ترین مورد در باره منطقه است و چشم همه جهان به تصمیمات سران سه کشور ضامن آتش‌بس دوخته شده است. اما موضوع اصلی، پیگیری توافق‌های نشست‌های آستانه خواهد بود و بحث قانون اساسی سوریه.
ایران، روسیه و ترکیه تلاش خواهند کرد تا در شکل‌گیری قانون اساسی این کشور دیدگاه‌های مختلف و متعارض را کنار هم بگذارند که در نهایت موجب  همگرایی حداکثری نیروهای حاضر در صحنه سوریه خواهد شد (به غیر از آنانی که سازمان ملل آنها را در فهرست تروریست‌ها قرار داده است).
البته می‌دانیم که هر کدام از این کشورهای ضامن صلح، دارای منافع و نگرانی‌های خاص خود در سوریه هستند؛ آنکارا به عنوان کشور همسایه، با مسائلی چون آینده ادلب، کردهای سوریه و شهر عفرین به عنوان مرز دو کشور روبه‌روست که طی عملیاتی اشغال شده است.
روسیه نیز که از دوره شوروی پایگاه نظامی بندر طرطوس در ساحل شرقی دریای مدیترانه در قلمرو سوریه را در اجاره دارد، در هر حال خواستار حفظ این پایگاه استراتژیک است که پشتیبانی امنیتی ناوگان نظامی و تجاری روسیه در دریای مدیترانه در حوالی کانال سوئز را برعهده دارد.
این پایگاه به عنوان پایگاه مهم نظامی روسیه و در ماورای بحار یا دور از دریاهای این کشور است و از این رو برای مسکو بسیار مهم است که حکومت آینده سوریه به روسیه برای استفاده از این پایگاه چراغ سبز نشان بدهد.
ایران نیز به سوریه به عنوان کشور دوست و همپیمان و یکی از محورهای جبهه پایداری برای ارتباط با حزب‌الله لبنان و فلسطین می‌نگرد که در منطقه نقش‌آفرینی می‌کند. بنابراین هر سه کشور نگرانی‌ها و منافع بعضاً مشترک و گاهی متضادی را در سوریه دارند.
روسیه نیز با ایران و رژیم اشغالگر قدس روابط نزدیکی دارد و از دیگر سو می‌کوشد در روابط بین‌الملل نقش بیشتری ایفا کند؛ از این رو برای همکاری آمادگی وجود دارد. امیدواریم نتایج گفت‌وگوها به ادامه آتش‌بس در سوریه، تدوین قانون اساسی و انتخابات آزاد در سوریه بینجامد.
گرچه امیدهایی برای حل و فصل بحران سوریه در آینده‌ای نزدیک وجود دارد اما تا زمانی که مسأله‌ای مانند ادلب به آرامی حل نشود، نگرانی‌هایی وجود خواهد داشت. ورود نیروهای مداخله‌گر امریکایی و غربی به صحنه می‌تواند موضوع را پیچیده‌تر و حل آن را دشوارتر و منجر به ادامه بحران شود.
نیروهای مستقر در ادلب شامل معارضان، مخالفان دولت مرکزی و تروریست‌های بین‌المللی هستند و حل مسأله سوریه بدون حل مسأله ادلب امکانپذیر نخواهد بود. هر بازیگری در عرصه سوریه منافع خود را دنبال می‌کند؛ ترکیه از قدرت‌گیری کردها در شمال سوریه نگران است؛ روسیه از اینکه تروریست‌های خارجی و قفقازی به این کشور بازگردند، نگرانی‌هایی دارد که اساساً دلیل اولیه حضور و ورود روسیه به جنگ سوریه، به بهانه وجود تروریست‌های قفقازی در سوریه بود.
برای ایران نیز موضوع داعش و تهدیدات آن بسیار مهم بود و در نهایت برای دولت سوریه، تمامیت ارضی کشور مطرح است.نکته حائز اهمیت دیگر این است که روسیه به عنوان بازیگر فرامنطقه‌ای، با رژیم صهیونیستی روابط نزدیکی دارد؛ تعداد قابل توجهی از شهروندان کنونی در سرزمین‌های اشغالی، مهاجران روس تبارند و مسکو خود را ملزم به ملاحظه منافع این رژیم و تعامل با آن می‌کند.
بنابراین تمامیت ارضی رژیم صهیونیستی، برای روسیه مهم است و از همین رو پایگاه‌های نظامی کشورهای دیگر و حتی پایگاه‌های ارتش سوریه در جوار بلندی‌های اشغال شده جولان، برای امنیت رژیم صهیونیستی اهمیت دارد.
 به طوری که دیدار‌های متعدد نتانیاهو از روسیه و دیدار‌های مکرر با پوتین ناشی از این حساسیت است. بنابراین با در نظر گرفتن جمیع جهات در صحنه سوریه رسیدن به یک تفاهم بسیار کار پیچیده‌ای است.شاید ترکیه بیشترین نگرانی را نسبت به سرنوشت ادلب داشته ‌باشد.
در شرایطی که ایران و روسیه خواهان برچیده شدن پایگاه گروه‌های تروریستی از ادلب هستند، ترکیه نسبت به آینده این استان ملاحظاتی دارد. آنکارا نگران این است که تسلط مجدد دولت مرکزی سوریه بر استان ادلب، ادعاهای ارضی قدیمی در مورد استان مورد اختلاف ختای (هاتای) در مرز دو کشور که را به‌ صورت نوار باریکی در ساحل مدیترانه تحت حاکمیت ترکیه قرار دارد، دوباره زنده کند.
منطقه ختای یک منطقه سرزمینی استراتژیک برای دو کشور محسوب می‌شود که از دوران عثمانی مورد اختلاف است و سوریه آن را استان پانزدهم خود می‌داند.
ادلب درست در مرزهای ختای واقع شده است و افزایش قدرت مجدد بشار اسد، ترکیه را نگران احیای اختلافات می‌کند. همزمان امریکا و جامعه جهانی هم نگرانی‌هایی نسبت به آینده ادلب دارند.
در شرایطی که دولت سوریه خواهان احیای حاکمیت خود بر این استان است و بحق معتقد است که این مکان به پناهگاهی برای تروریست‌ها تبدیل شده است، اما غرب دیدگاه متفاوتی به این موضوع دارد.
 کشورهای غربی استدلال می‌کنند که شبه‌نظامیان مستقر در ادلب، بیشتر افرادی هستند که در استان‌های دیگر خلع‌ سلاح شده‌اند و به صورت موقتی برای سکونت به ادلب کوچ داده‌ شده‌اند، در نتیجه حمله به این منطقه و جنگ در شرایطی که بحران سوریه حل نشده باقی مانده، به ایجاد موج تازه مهاجرت به خارج از مرزها به سمت ترکیه و کشتار وسیع در این استان منجر خواهد شد.
مخالفان حمله به ادلب معتقدند که حل مسأله این استان باید به بعد از گذار سیاسی و حل بحران سوریه منتقل شود، تا به جای جنگ امکان خلع‌سلاح و بازگشت داوطلبانه شبه‌نظامیان حاضر در ادلب به شهرهای خود در سوریه یا کشورهای مبدأ داده‌ شود.
نکته پایانی این است که در صورت حمله نظامی به ادلب از آنجا که افراد مسلح و تروریست‌ها جایی برای عقب‌نشینی ندارند در صورت در تنگنا قرار گرفتن تا آخرین فشنگ به رویارویی با نیروی‌های نظامی سوریه برخواهند خاست، زیرا راه گریزی برای آنان نیست و از همه طرف راه‌ها به روی آنها بسته است و این نقطه اوج فاجعه خواهد بود.

بهرام امیراحمدیان کارشناس مسائل بین‌ الملل
نظر شما در این رابطه چیست
آخرین اخبار