چهارشنبه ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 April 24 - ۱۴ شوال ۱۴۴۵
۲۴ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۰:۳۶
به بهانه برگزاری نمایشگاه صنایع کوچک تهران،

بنگاه های اقتصادی کوچک و متوسط مواجه با چالش تداوم بین نسلی

بنگاه‌های اقتصادی خانوادگی که بدنه اصلی فعالیت‌های اقتصادی را تشکیل می‌دهند و اکثراً به لحاظ اندازه بنگاه‌هایی کوچک و متوسط به حساب می‌آیند، با چالش عدم تداوم بین نسلی مواجه هستند.
کد خبر: ۲۴۱۵۶۹
به گزارش ایران اکونومیست؛ حضور بخش قابل توجهی از صنایع کوچک و متوسط در قالب نمایشگاهی سه روزه در تهران با شعار «بیایید چرخه را بچرخانیم» بهانه مناسبی برای پرداختن به چالش های رشد و توسعه این بنگاه ها شد.
بدون شک یک از مهمترین چالش های پیش روی این نوع کسب و کار ها که اغلب شان خانوادگی هستند، عدم پایداری و تداوم بین نسلی است.
بر اساس نتایج یک پژوهش میدانی، تعداد بنگاه‌های اقتصادی کوچک و متوسط خانوادگی که توانسته‌اند در فرایند انتقال بین‌نسلی دوام بیاورند و بین نسل های مختلف یک خانواده دست به دست شوند و یا چنین چشم اندازی را برای خود متصورهستند اندک شمارند.
در واقع از مجموع 35 بنگاه مورد بررسی در این پژوهش تنها دو یا سه مورد جزو بنگاه هایی بودند که فرزندان از پدران خود به عنوان بنیانگذاران این بنگاه ها تحویل گرفته بودند. بیشتر آنها فرایند انتقال را یا تجربه نکرده بودند و تعداد کمی از آنها موفق به انتقال به نسل بعد شده و به بنگاه های اقتصادی بزرگ تبدیل شده اند.
برای مثال بنگاه اقتصادی بزرگی مانند گلرنگ از بنیانی خانوادگی برخوردار هستند و سایر بنگاه های اقتصادی کوچک و متوسط نیز برای رسیدن به چنین موقعیتی نیازمند زمینه سازی های لازم و غلبه بر موانع هستند.

**مدیریت فرد محور و مرگ همزمان بنیانگذار و کسب و کار
بخشی از مسائل و مشکلاتی تداوم نسلی کسب و کارهای خانوادگی معطوف به عملکرد مدیریتی، به ویژه در جذب نیروی انسانی است. برای مثال در کسب و کارهای خانوادگی به مقوله آموزش تخصصی اعضاء کمتر توجه می‌شود. بنگاه های اقتصادی خانوادگی اگر بخواهند به نسل بعدی انتقال یابند بایستی به آموزش و تربیت نسل بعدی بپردازند و آنها را به ویژه در خصوص مدیریت بنگاه آماده نمایند.
علاوه بر آموزش نسل بعد، شیوه مدیریت و نقش و جایگاه بنیانگذار نیز در بحث تداوم نسلی دارای اهمیت است.
هرچند بنیانگذاران این نوع کسب و کارها تمایل زیادی به انتقال مالکیت و مدیریت بنگاه به نسل بعدی دارند اما شیوه مدیریتی آنها، بنگاه را هرچه بیشتر قائم به فرد نموده و بدین ترتیب زمینه های نابودی آن بعد از مرگ خود را فراهم می نماید ضمن اینکه فضایی دموکراتیک بر این نوع کسب و کارها حاکم نبوده و بنیانگذار سعی می‌کند تا همواره در اداره بنگاه اقتصادی محوریت خود را نشان داده و برنامه‌های مورد نظرش را اجرا نماید. از این رو بیشتر کسب و کارهای خانوادگی فرد محور و قائم به یک فرد بوده اند. این خصیصه باعث می‌شود تا با از میان رفتن آن فرد، موجودیت کل کسب و کار به خطر بیافتد.
در این مورد مدیر عامل یکی از این کسب و کارها می گوید:« ببینید در ایران متأسفانه کسب و کارهای خانوادگی قائم به فرد هستند. یک کسب و کار در زمان بنیانگذار بسیار هم بزرگ می شود و رشد می کند و جایگاهی در بازار پیدا می کند. حتی ممکن است در سطح جهان مطرح گردد. اما با مرگ بنیانگذار همه چیز یک شبه تمام می شود».

**عدم هویت محوری و فقدان برندسازی خانوادگی
یکی دیگر از موانع مهم تداوم نسلی بنگاه‌های اقتصادی خانوادگی، عدم برندسازی خانوادگی و عدم هویت محوری است.
اساساً در فرهنگ ما کار به طور کل هویت بخش نیست. آنچه در کار مهم است میزان درآمد حاصله است. هویت بخش نبودن کار به نوعی در کسب و کارهای خانوادگی نیز نمود یافته است. در این نوع کسب و کارها برای خانواده میزان درآمد حاصله مهم است، نه خود کسب و کار به عنوان یک عامل هویت بخش. یعنی خانواده هویت اجتماعی و فرهنگی خود را نه از کسب و کار خانوادگی که از مولفه‌های دیگری همچون محل سکونت، نوع ماشین، ویلا و ... که نتیجه فعالیت اقتصادی اعضای خانواده در قالب یک کسب و کار خانوادگی است به دست می‌آورد.
همچنین برخی از بنیانگذاران این نوع کسب و کارها به دنبال ایجاد یک میراث خانوادگی نیستند. آنها نمی‌خواهند یک میراثی از خود برجای بگذارند که توسط نسل‌های بعدی ادامه پیدا کند. در واقع از آنجایی که نفس درآمد مهم است و خانواده نیز هویت خود را از کسب و کار نمی‌گیرد لذا کسب و کارهای خانوادگی به دنبال تبدیل نام خانوادگی خود به یک برند تجاری نیستند.
تجربه جوامع دیگر نشان داده که برند تجاری خانوادگی می‌تواند رشد و توسعه و مهم تر از همه تداوم نسلی آن را تا حدود زیادی تضمین نماید. زیرا کسب و کار به عنوان یک میراث خانوادگی به نسل‌های بعدی منتقل می‌شود.
در این مورد مدیر عامل یکی از شرکت های خانوادگی می گوید:« بر خلاف کمپانی های خیلی بزرگ دنیا، ما در ایران سعی نمی کنیم یک میراث از خودمان به جای بگذاریم. بالاخره ما یک عمر مفید برای کار کردن داریم و بعد از ما این شرکت یا توسط بچه ها چند شاخه شود و یا کلا تعطیل شود. به نظرم چون بنیانگذار یک میراثی از خودش به جا نمی گذارد تا بچه ها آن را حفظ کنند و در چارچوب این میراث حرکت کنند. چون ما در فرهنگ ایران زندگی می کنیم واقعیت این است که اکثرا شرکتها از یک نسل ادامه دار نخواهد بود».

**شکاف نسلی و نبود چشم اندازی تداوم کسب و کار
یکی از عمده ترین چالش‌هایی که بنگاه‌های اقتصادی خانوادگی با آن روبه رو هستند و در بیشتر موارد از تداوم نسلی آنها جلوگیری می‌کند وجود شکاف یا تفاوت نسلی است. این چالش دارای دو بعد ارزشی -احساسی و ساختاری -وضعیتی است. هر کدام از این ابعاد به نوعی برای کسب و کارهای خانوادگی چالش برانگیزند.
بعد ارزشی - احساسی بیشتر معطوف به تفاوت های ارزشی و احساسی نسل بنیانگذاران با نسل فرزندان‌شان است.
قبل از هر چیز سرعت تغییرات اجتماعی و تکنولوژیکی کنونی تغییر در نظام‌های ارزشی و نگرشی را سرعت بخشیده است. به همین خاطر تفاوت زیادی بین نسل کنونی و نسل‌های گذشته از نظر دیدگاه و نگرش به کسب و کار و به طور کل به زندگی وجود دارد.
به گفته کارشناسان، نسل کنونی نسبت به گذشتگان خود فردگراتر است. جمع‌گرایی و خانواده‌گرایی را خیلی نمی پسندد. از نظر احساسی و عاطفی نیز احساسات خود را صریح تر و رک‌تر بیان می‌کند. لذا ممکن است همچون پدران و مادران خود نسبت به اعضای فامیل گذشت و فداکاری نداشته باشد. این درحالی است که گذشت یکی از فاکتورهای بسیار مهم در ماندگاری یک کسب و کار خانوادگی بوده است.
تفاوت نسلی در این ویژگی‌ها و خصوصیات باعث می‌شود تا نسل جدید راه خودش را برود. البته فاکتور مهم در این مورد نوع رابطه عاطفی بین نسل بنیانگذاران و فرزندان شان است. به میزانی که بنیانگذاران ارتباط صمیمی تر و دوستانه تری با فرزندان خود داشته باشند بهتر می توانند آنها را جذب کسب و کارشان کنند.
کسب و کارهای خانوادگی از نظر تفاوت نسلی در بعد ساختاری و وضعیتی نیز با چالش‌های عمده ای روبه رو هستند. امروزه از یک طرف ساختار خانواده ها بسیار تغییر کرده و خانواده ها اکثراً تک فرزندی و دو فرزندی هستند. بنابر این احتمال تداوم کسب و کار خانوادگی از سوی یکی از فرزندان بسیار کمتر از گذشته است. یعنی از نظر آماری احتمال تداوم کسب و کار در خانواده‌هایی که تعداد فرزندان بیشتری دارند نیز زیادتر است. از سوی دیگر تفاوت سنی زیاد بین والدین و فرزندان تشدید کننده تفاوت نسلی در هر دو بعد شده و چشم انداز تداوم نسلی کسب و کار در بنیانگذاران را کم رنگ کرده است. یعنی تفاوت سنی زیاد وضعیتی را ایجاد می‌کند که در آن تفاوت ارزشی و احساسی نیز به اوج می‌رسد. به همین خاطر هرچند در بیشتر موارد مطالعه شده میل و آرزوی تداوم کسب و کار خانوادگی در نسل‌های بعدی وجود داشت اما چشم اندازی برای آن متصور نبودند.
وجود فرصت های شغلی بیشتر و در نتیجه امکان و قدرت انتخاب و گزینش بالاتر، یکی دیگر از چالش‌های ساختاری و وضعیتی است که مانعی بر سر راه تداوم نسلی کسب و کار خانوادگی ایجاد می کند. امروزه برخلاف گذشته بچه‌ها از نظر انتخاب شغل گزینه های بیشتری در اختیار دارند.
در این باره مدیر عامل بنگاه اقتصادی می گوید: «بچه ها در دنیای امروزی آزادتر و خودمختار ترند. اون زمان کاری نبود بنابر این پسر مجبور بود با پدر کار کند اما امروزه اینطوری نیست. بچه ها گزینه های بیشتری در اختیار دارند و خودشان دو دوتا چهارتا می کنند».
با توجه به آنچه گفته شد پایداری و تداوم بنگاه های اقتصادی کوچک و متوسط در نسل های بعد مستلزم رفع موانع متعددی است.
به گفته صاحبنظران، بنیانگذاران صنایع کوچک و متوسط بایستی تلاش کنند تا تجارب و اندوخته دانشی خود درباره کسب و کار را از طریق آموزش به نسل بعد انتقال داده و از این را نیروی انسانی لازم برای تداوم کسب و کار بعد از خود را فراهم نمایند.
آنان همچنین بایستی سعی کنند از طریق پیوند زدن هویت خانوادگی با هویت کسب و کار آن را به میراثی خانوادگی تبدیل نمایند طوری که بخش جدایی ناپذیری از هویت نسل بعد را تشکیل دهد.موفقیت این راهبردها به نوع و چگونگی رابطه با نسل بعدی به ویژه کم کردن شکاف نسلی بستگی دارد.
نظر شما در این رابطه چیست
آخرین اخبار