جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 March 29 - ۱۸ رمضان ۱۴۴۵
۲۵ دی ۱۳۹۶ - ۱۸:۳۰

داستان امروز

داستان امروز داستانی است در خصوص درد و دلی عمیق. این داستان از نظریه انتخاب و اقتدار برگرفته شده است نظریه‌ای که آموزش و یادگیری آن به آزادی و اختیار شخصی ما در تمام جنبه‌های زندگی منتج می‌شود و نور امید را در دل ما پر نورتر می‌گرداند.
کد خبر: ۱۹۵۹۵۲
این نظریه به ما جرأت درست زندگی کردن را می دهد. به ما می آموزد که ما بر آیند نیروها و عوامل بیرونی نیستیم - قربانی گذشته خود هم نمی توان باشیم، ما بازیچه ی هیچ منبعی نیستیم.

این نظریه ما را به داشتن ذهنی قوی و سلامتی روان و جاری در حوزه هایی از جمله: مدرسه – روابط همسالان و آموزگاران و خانواده – والدین و خواهر برادرها و محل کار – همکاران  و کارفرمایان ختم می کند سه قانون بزرگ روابط انسانی و زندگی امروز توسط این نظریه بسط داده می شود.

به کرات اتفاق می افتد که انسان از دیگری ناراحت و آزرده خاطر می شود حال این دیگری ممکن است دوست، آشنا و هم خون باشد بسیاری از مشکلات روحی ما به دست خودمان باز می گردد.

قانون اول 
باید بپذیریم که بر روی سیاره ای زندگی می کنیم که کنترلی به رفتار دیگران نداریم و تنها فردی که اختیار و کنترل افکار و احساسات و رفتارش در دست ماست خودمان هستیم.ما فقط روی خودمان تسلط و حق اعمال قدرت و اراده شخصی داریم نه بر روی دیگران.رابطه ها به این خاطر خراب می شوند که همیشه فکر می کنیم مشکل از دیگری است و اگراو تغییر کند همه چیز درست می شود.

یکی از ویژگی های هدف در زندگی هر انسانی شخصی بودن آن است به عبارتی هدف هر فرد مربوط به خود آن فرد است اینکه هدفمان را این گونه قرار دهیم که تا زمانی که فلانی به فلان درآمد نرسید یا تا زمانی که فلانی به فلان وزن متعادل خود نرسیده ما در دغدغه هستیم و باید این موارد را کنترل کنیم هدفی بس پوچ را انتخاب کرده ایم و وارد اشتباهی محض شده‌ایم.

ما می توانیم هدفمان را در پولدار شدن و کاهش وزن خودمان قرار دهیم ولی نمی توانیم هدفمان را در به کنترل در آمدن شرایط فرد دیگری قرار دهیم.

به همین دلیل، مضحک است که در زندگی خواسته و هدفمان را چیزی قرار دهیم که هیچ گونه کنترلی بر آن نداریم . ما می خواهیم دیگران تغییر کنند و این همان قدر مضحک است که هدفمان تغییر وزن دیگری باشد.
بنا نهادن احساس رضایت و شادکامی بر اساس عملکرد دیگرانی که اختیاردارشان نیستیم یعنی خداحافظی با خوشبختی و سلام به ناکامی و نا امیدی.

قانون دوم

همیشه ما درروابط طولانی مدت به دیگران یاد می دهیم که با ما چگونه برخورد کنند هیچ کس با همه کسان یکسان برخورد نمی کند. افراد ما را بر اساس عملکردهایمان ارزیابی می کنند مخصوصا هنگامی که رفتار ما واکنشی به کنش های صورت گرفته از سوی آنها باشد.

سپس بر اساس این ارزیابی الگوی رفتاریشان را با ما تنظیم و ترسیم می کنند، توجه داشته باشید این قانون مربوط به روابط بلند مدت است.

یعنی جایی که طرفین در یک تبادل اطلاعات رفتاری و کلامی طولانی مدت قرار می گیرند و نسبت به یکدیگر کنش و واکنشی متعدد دارند بر پایه این شناخت تصمیم می‌گیرند که چگونه رفتارشان را نسبت به هم تنظیم کنند.

باز تکرار می کنم در روابط دامنه دار در واقع اغلب این ما هستیم که به دیگران می آموزیم که با ما چگونه برخورد نمایند.

قانون سوم

این است آنچه یا آن کس که به ما آزار می رساند قبل از انکه بیانگر وجود یک مشکل پیچیده یا آدم مسئله دار در زندگی مان باشد منعکس کننده این واقعیت است که ما از آن شرایط دردسرساز یا آدم مورد دار کوچکتریم در غیر این صورت تحت تاثیرش قرار نمی گرفتیم.

شما از یک آدم کوچکتر از خودت هیچ گاه متنفر نمی شوی.هیچ فرد کوچکتر از خودت رشک تو را بر نمی انگیزاند،آنچه باعث رنجش تو می‌شود رفتار انسانی است که در ذهن تو بزرگتر از توست.

تصور کنید اگر یک کودک پنج ساله به شما بگوید بیشعور،نه تنها ناراحت نمی شوی بلکه ممکن است به او و لحن و طرز صحبت کردنش بخندی اما اگر یک فرد بزرگسال بی شعور خطابت کند سخت بر آشفته و متلاطم می شوی.اسمش را مصیبت گذاشته ای چون از او کوچکتری!

اگر تو از مصیبت بزرگتر شوی دیگر نمی تواند تو را بیازارد و دیگر دردسر و مصیبت هم نمی خوانیش.

آنقدر بزرگ دل شوید که اهانت دیگران اثری بر شما نگذارد و انتقادات نادرست دیگران چونان بادی باشد که قدرت تکان دادن شما را ندارد چه رسد به از ریشه کندتان.تا جایی قوی شوید که از رفتارهای اشتباه افراد از خود راضی رنجیده خاطر و مکدر نشوید.

همواره به یاد داشته باشید اگر آسمان زندگیتان ابری است به این خاطر است که روحت آنقدر که باید بالا نرفته است هر چه بالاتر بروید امور دنیا کوچکتر می شود هر چه بزرگتر شوید چیزهای بیشتری خرد و بی مقدار دیده می شوند و از مشکلات بزرگ ها و غیر قابل هضم ها کاسته می شود.

مهرنوش خالدی کارشناس امورخانواده
نظر شما در این رابطه چیست