پنجشنبه ۰۹ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 March 28 - ۱۷ رمضان ۱۴۴۵
۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۰۵:۴۷

سرمقاله روزنامه‌های صبح دوشنبه 2/23

ايران اكونوميست :روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز كشورو جهان پرداخته‌اند از جمله «ماشاءالله‌،‌حزب‌الله...»،«چند توقع جدی از كاندیداهای ریاست جمهوری و شورای نگهبان»،«تحقیق و تفحص، تفنگ بی‌گلوله»،«پایان سلیطه‌گری سیاسی»،«یادمان نمی‌رود»،«مضرات تفكر سرمایه‌داری»،«ناگفته‌های یك انفجار»،«چرا می‌خریم؟ چرا انبار می‌كنیم؟»،«لزوم همسویی دستاوردهای پزشكی با نیازهای جامعه»،«آیا هاشمی پایان ناپذیر است؟»،«هاشمی و آرایش سیاسی» و... كه برخی از آنها در زیر می‌آید.
کد خبر: ۱۹۱۸۸

كیهان:ماشاءالله ، حزب الله...

«ماشاءالله ، حزب الله...»عنوان یادداشت روز روزنامه كیهان به قلم حسین شریعتمداری است كه در آن می خوانید؛1- آوردگاه «جمل» است. آتش جنگ فرو نشسته و امیر مؤمنان علیه السلام در حالی كه چشم فتنه را كور كرده اند، با تأسف به كشته شدگان سپاه فریب می نگرند و در وصف جنگ افروزان فتنه گر كه بعد از آنهمه رجزخوانی و خط و نشان كشیدن ها به سختی شكست خورده و به خاك مذلت افتاده اند می فرمایند؛

«و قد ارعدوا و ابرقوا و مع هذین الامرین الفشل ولسنا نرعد حتی نوقع و لانسیل حتی نمطر... اصحاب فتنه جمل چون رعد غریدند و مثل برق جرقه زده و از جای برآمدند اما، علی رغم آنهمه لاف گزاف، هنگام كارزار، ناتوان و ترسان بودند و از هم گسیخته و پراكنده شدند، ولی ما، خروش برنمی داریم مگر آن كه دست به عمل می زنیم و هرگز نمی باریم مگر آن كه سیل به راه می اندازیم».

حضرت پیش از آغاز جنگ و هنگامی كه پرچم را به دست فرزندش محمد حنفیه می سپرد، خطاب به او فرموده بود؛ «اگر كوه ها از جای كنده شدند، تو بر جای خویش بمان، دندان ها را بر هم بفشار، جمجمه ات را به خدا بسپار، پای بر زمین كوب و چشم به دور دست های سپاه دشمن بدوز، بیم به خود راه مده و بدان كه پیروزی از جانب خداست».

2- بعد از ثبت نام آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان نامزد انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، كه متأسفانه در قاب مشترك اصحاب فتنه و حلقه انحرافی صورت پذیرفت، رسانه ها و مقامات خارجی و دنباله های داخلی آنها در اقدامی هماهنگ و مانند دهها مورد مشابه دیگر، صدا به هلهله بلند كردند و صفحات اول روزنامه ها و خروجی سایت ها را از این توهم انباشتند كه چه نشسته اید؟! كار نظام و انقلاب تمام شد! و حزب الله می رود كه خانه نشینی پیشه كند! و...

این همه هیاهو در حالی است كه وقتی به صحنه نگاه می كنی به وضوح می بینی كه هیچ اتفاق تازه ای نیفتاده است. آمریكا به عنوان حامی رسماً اعلام شده ائتلاف فتنه و انحراف، همان آمریكاست كه به قول هفته نامه «ویكلی استاندارد» تمامی رؤسای جمهور آمریكا از كارتر تا اوباما در یك نقطه با امام خمینی(ره) به اشتراك نظر رسیده اند و آن، این كه «آمریكا هیچ غلطی نمی تواند بكند». مردم، همان مردم هستند كه فتنه آمریكایی- اسرائیلی88 -جنگ احزاب- را علی رغم آنهمه برنامه ریزی بیرونی و ائتلاف همه دشمنان داخلی و خارجی به دیوار بصیرت 9 دی كوبیدند. همان ها كه بعد از آنهمه رجزخوانی مشترك دشمنان بیرونی و درونی، حماسه بی نظیر 22 بهمن را آفریدند. همان مردمی كه با وجود تحریم انتخابات مجلس نهم از سوی مدعیان اصلاحات، به مراتب بیشتر و گسترده تر از انتخابات های قبلی پای صندوق های رأی آمدند و...

و اما، اصحاب فتنه و حلقه انحرافی نیز همان ها هستند كه بودند و تاكنون هرچه كوشیده اند و خروشیده اند، راه به جایی نبرده و در نهایت اعتراف كرده اند كه برای «هیچ» بیهوده به خود پیچیده اند! بنابراین چه فاكتور جدیدی به ائتلاف فتنه و انحراف اضافه شده است كه تاكنون نبوده است؟! اگر پاسخ «هیچ» است- كه هست- بی تردید این همه سر و صدای مشترك بیرونی و داخلی نیز برای هیچ است. نیست؟!

3- اكنون باید پرسید حضور آقای هاشمی رفسنجانی در قاب نامزد مشترك فتنه و انحراف چه تغییری می تواند در معادلات قبلی این دو جریان ایجاد كند؟ و چه ارزش افزوده ای برای این ائتلاف بی ارزش در پی خواهد داشت؟ مگر جناب هاشمی بیرون از جبهه مدعی اصلاحات طرفداران دیگری هم دارد؟ پاسخ منفی است یعنی كسانی كه از آقای هاشمی طرفداری می كنند همان ها هستند كه پیش از این و طی چند سال گذشته در میان طرفداران و حامیان فتنه و انحراف حضور داشته اند بنابراین آقای رفسنجانی جمع جدیدی را به طیف یاد شده اضافه نكرده و نمی كند كه اینهمه هیاهو برای آن قابل اعتناء باشد. مگر مدعیان اصلاحات بارها اعلام نكرده اند كه هاشمی رفسنجانی سردار بی سپاه است؟! و مگر كارگزاران و مدعیان اصلاحات قبل از این با یكدیگر در ائتلاف نبوده اند كه حالا پیوند آنان، یك حركت و اتفاق جدید تلقی شود؟! و به قول كودكانه یكی از اصحاب فتنه، نامزدی هاشمی به منزله «انفجار بمب در میان اصولگرایان»! باشد؟!... خب! با این حساب باید پرسید، آن اتفاق مهمی! كه دشمنان بیرونی و ائتلاف مشترك فتنه و انحراف در بوق و كرنا كرده اند چیست؟!

4- حالا به این نكته می رسیم كه وقتی نامزدی آقای رفسنجانی هیچ تغییر جدیدی در جبهه فرو ریخته و ائتلاف مشترك فتنه و انحراف پدید نمی آورد، اصرار فتنه گران برای نامزدی ایشان با چه هدف و منظوری صورت پذیرفته است؟ پاسخ به این سؤال اگرچه فصل جداگانه ای می طلبد ولی در این مختصر به دو نكته اشاره می كنیم.

الف: برخی از مدعیان اصلاحات و چند رسانه بیگانه طی همین 48 ساعت گذشته با صراحت اعلام كرده اند نباید انتظار داشت كه نامزدی آقای رفسنجانی، پایگاه از دست رفته جبهه اصلاحات را به آنان بازگرداند چرا كه هاشمی یك بار در همین میدان حضور داشته و نگاه مردم به ایشان با اندكی تفاوت همان نگاه به اصلاح طلبان است ولی نامزدی آقای رفسنجانی- به قول بی بی سی- می تواند پوششی برای فعالیت انتخاباتی اصلاح طلبان باشد و زمینه ای برای بازگشت آنها به درون حلقه نظام فراهم آورد. ولی از این فرصت- به گفته تحلیلگر رادیو فردا- نباید انتظار تجدید حیات اصلاح طلبان را داشت.

ب: و اما، اكنون به خبری اشاره می كنیم كه می دانیم جناب هاشمی رفسنجانی می تواند با تحقیق و بررسی دقیق از صحت آن اطمینان حاصل كند. تحقیق در این زمینه برای ایشان دشوار نیست.
آقای خاتمی بعد از اصرار آقای هاشمی برای كاندیدا شدن به چند تن از افراد بسیار نزدیك خود می گوید؛ آقای رفسنجانی می داند كه شورای نگهبان صلاحیت مرا رد می كند و قصد دارد بعد از رد صلاحیت من، بدون آن كه هزینه ای پرداخته باشد، آرای اصلاح طلبان را به صندوق كاندیدای تحت فرمان خود منتقل كند. خاتمی می گوید؛ نامزد مورد نظر او هم رای نمی آورد ولی شكست وی به حساب هاشمی نوشته نمی شود و هاشمی می تواند كماكان منتقد شرایط كنونی باقی بماند بی آن كه جایگاه خود را به رای مردم گذاشته باشد. در همین حال و هوا، جلسه ای در «...» تشكیل می شود. در این جلسه آقای «م» پیشنهاد می كند می توانیم با این توضیح- بخوانید ترفند و توجیه- كه خرابكاری های احمدی نژاد باعث رویگردانی مردم از ایشان شده است و فرصت برای نامزدی آقای هاشمی فراهم است و... توافق هاشمی را برای كاندیداتوری جلب كنیم و تاكید می كند كه اگرچه آقای هاشمی فاقد پایگاه مردمی است و شكست می خورد ولی این شكست به حساب اصلاح طلبان نوشته نمی شود، چرا كه هیچكس هاشمی را اصلاح طلب نمی داند! و سابقه همراهی او با نظام را فراموش نمی كند. در پی همین تصمیم است كه از یكسو آقای خاتمی روی نامزدی آقای هاشمی اصرار می ورزد و سخن «كاش هاشمی می آمد» او در رسانه های داخلی و خارجی بازتاب گسترده داده می شود و از سوی دیگر برخی از افراد مطرح در همین طیف ماموریت می یابند كه تاكید كنند هاشمی همان عالیجناب سرخپوش است!... و بدین ترتیب بار دیگر آقای هاشمی به عنوان «پل» در اختیار مدعیان اصلاحات قرار می گیرد. یعنی همان ها كه بیشترین اهانت ها را علیه وی روا داشته بودند و هرگز از آن همه اهانت و دشمنی ابراز پشیمانی نكرده و نمی كنند!

پیش از این با محاسبه شرایطی كه می دانستیم از نگاه آقای رفسنجانی پنهان نیست پیش بینی كرده بودیم ایشان نامزد نمی شود ولی فاكتورهای دیگری كه به برخی از آنها اشاره شد در میدان محاسبات وی قرار گرفت و ایشان را در معرض یك شكست قطعی و غیرقابل اجتناب دیگر قرار داد.

5- در این میان پیوند حلقه انحرافی با اصحاب فتنه نیز در فریب جناب هاشمی بی تاثیر نبوده است. توضیح آن كه حلقه انحرافی به پایان عمر خود رسیده است و با خاتمه دولت احمدی نژاد، باید از قطاری كه بی بلیت سوار آن شده بود پیاده شود. بنابراین حلقه انحرافی برای ادامه حیات خود چاره ای جز پیوند با یك جریان سیاسی دیگر نداشت. اما برای ائتلاف با اصحاب فتنه مانند هر معامله دیگری پای داد و ستد در میان است. حلقه انحرافی اگرچه هویت ندارد ولی دست گشاده ای بر رانت قدرت و ثروت دارد. و این همان امتیازی است كه به اصحاب فتنه داده است و از سوی دیگر اصحاب فتنه در مقابل برخورداری از رانت قدرت و ثروت حلقه انحرافی، این حلقه را در بازی بعدی می پذیرد. حضور غیرقانونی آقای احمدی نژاد در جریان ثبت نام مشایی و اعلام حمایت از وی كه علی رغم اعتراض های فراوان صورت گرفت در همین بستر قابل ارزیابی است. آقای احمدی نژاد با این اقدام انتحاری خود به اصحاب فتنه پیام می دهد كه برای تنش آفرینی و فتنه انگیزی آماده است و می توانند روی قانون گریزی و ساختارشكنی حلقه انحرافی حساب باز كنند. پیام های پنهانی رد و بدل شده بماند برای فرصتی دیگر.

6- تنها تغییر قابل توجه در صورت مسئله این روزها، حضور پرشورتر از همیشه در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم است، چرا كه از یكسو مردم در مشاهده همراهی و همخوانی بیگانگان با اصحاب فتنه و انحراف، انگیزه قوی تری برای حضور در انتخابات یافته اند و از سوی دیگر حضور همه سلیقه ها، آرای انبوه تری را به صندوق ها سرازیر می كند.

و بالاخره اصحاب فتنه و انحراف می دانند و آزموده اند كه اگر بار دیگر خیال فتنه و آشوب در سر داشته باشند، حزب الله یعنی همان مردم پاكباخته حتی به اندازه چند ساعت نیز به آنها امان نمی دهند و به قول مولایشان حضرت امیر علیه السلام، وقتی نوبت باریدن به آنها می رسد، سیل به راه می اندازند. به اعتراف واشنگتن پست، فدائیان رهبر ایران- حضرت آقا- از چند هزار كیلومتر فاصله بحران سوریه را مدیریت می كنند و در لبنان و فلسطین حضور دارند. نباید مقابله این نیروی عظیم با آشوب های داخلی را نادیده گرفت... یاد مرحوم حاج بخشی به خیر، گوش كنید! هنوز فریادش طنین انداز است كه؛ ماشاءالله، حزب الله.

خراسان:چند توقع جدی از كاندیداهای ریاست جمهوری و شورای نگهبان

«چند توقع جدی از كاندیداهای ریاست جمهوری و شورای نگهبان»عنوان سرمقاله روزنامه خراسان به قلم كورش شجاعی است كه در آن می خوانید؛بی گمان می توان ادعا كرد اولین گام برای خلق حماسه سیاسی برداشته شد چرا كه با ثبت نام همه آن كسانی كه در خود توانایی برای اداره كشور می دیدند بستر بسیار مناسبی فراهم شد تا همه سلایق و گروه ها و گرایش ها بتوانند به كاندیدای مورد نظر خود رأی دهند حتی یك نگاه اجمالی خصوصاً به چهره های شاخص و برجسته ثبت نام كننده برای كاندیداتوری ریاست جمهوری نشان می دهد كه با شرایط بسیار خوب به وجود آمده هر كسی كه قصد رأی دادن و مشاركت در تعیین سرنوشت كشورش را دارد و هر كسی كه دل در گروی تحكیم هر چه بیشتر عزت و استقلال و امنیت میهن دارد و آرزوی پیشرفت و تعالی هر چه بیشتر كشور را در سر می پروراند می تواند از بین ثبت نام كنندگان كه سلایق و گرایش های متنوع و گوناگون سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی دارند فردی را برگزیند بنابراین ثبت نام كاندیداها با سلایق متنوع اولین گام مثبت و مستحكم و امیدوار كننده برای خلق حماسه ای دیگر در كشور محسوب می شود. گر چه باید اذعان كرد كه به خاطر ضعف و اشكال جدی قانون در این میان حتی كسانی كه الفبای سیاست را نمی دانند و حتی شرایط مدیریت یك جمع چند نفره را ندارند برای كاندیداتوری ریاست جمهوری ثبت نام كرده اند البته قصد جسارت و توهین به هیچ كس را نداریم اما پر واضح است كه حتی اداره و مدیریت یك شركت و حتی جمع چند نفره نیازمند برخورداری از تخصص، دانش و تجربه متناسب است چه رسد به مدیریت اجرایی یك كشور و البته همه مردم نیك می دانند و برخی از این ثبت نام كنندگان نیز خود می دانند كه ثبت نام شان یك لطیفه سیاسی و شوخی بیش نیست اما از این گونه افراد كه بگذریم در بین این ۶۸۶ نفر افراد بسیار قابل توجهی وجود دارند كه آگاه، متخصص، مجرب، مدیر، توانمند، مومن به باورهای الهی و وفادار به ارزش های اصیل انقلاب اسلامی و دلسوز كشور و آرزومند پیشرفت و تعالی هر چه بیشتر كشور هستند كه علاوه بر این توانمندی ها و قابلیت ها، تعدادی از این افراد از جایگاه مردمی قابل قبول و همچنین پشتوانه رأی قابل توجه برخوردارند و مجموعه این مسائل حكایت گر این نكته بسیار مهم است كه گام اول برای خلق حماسه سیاسی كه بارزترین نماد آن انتخابات ریاست جمهوری است بسیار خوب و مستحكم برداشته شده است.

وظیفه بسیار خطیر شورای نگهبان

و اما پس از آن ثبت نام های متنوع و متكثر نوبت كار بسیار سنگین و خطیر شورای نگهبان فرا رسیده كه در مهلت پنج روزه قانونی و در صورت نیاز تمدید پنج روزه آن با رعایت كامل موازین شرعی و قانونی قصد دارند و موظف هستند كه از بین ثبت نام كنندگان صلاحیت آنانی كه كف و حداقل های ضروری را برای در اختیار گرفتن مدیریت اجرایی كشور دارا می باشند بر اساس موازین قانونی و بررسی های شفاف و روشن احراز و تأیید كنند و در معرض آرای مردم قرار دهند. بی گمان گر چه همیشه كار شورای نگهبان بسیار مهم و خطیر و سرنوشت ساز بوده است اما از قرار معلوم به نظر می رسد این بار به دلایلی چند كه ذكرش در این مقال نمی گنجد حساسیت كار شورای نگهبان بیش از هر زمان دیگری است.

بنابراین اعضای شورای نگهبان به خاطر شرایط موجود لازم است ضریب دقت و حساسیت بررسی های خود را نیز بالاتر ببرند و اولاً برای عدم احراز صلاحیت احتمالی هر ثبت نام كننده ای دلایل كاملاً روشن، شفاف، وجدان پسند و مقبول داشته باشند ثانیاً مجموعه دلایل خود را برای هر رد صلاحیت احتمالی تا آن جا كه حریم خصوصی افراد مورد خدشه قرار نگیرد و مصالح اصیل اسلامی و انسانی افراد و جامعه به خطر نیفتد و قانون اجازه می دهد شفاف و روشن در منظر و مرآی افكار عمومی نیز قرار دهند تا جلوی هر گونه سوء استفاده و جوسازی گرفته شود و یكی از لوازم تحقق چنین امری یعنی اقناع افكار عمومی ارتباط وثیق و موثر اعضای شورای نگهبان از طریق رسانه ها با مردم است كه این مهم باید مورد توجه جدی شورای نگهبان قرار بگیرد.

همچنین شورای نگهبان بر اساس وظیفه شرعی و قانونی و بسیار مهم خود می بایست بدون هیچ مداهنه ای تمام تلاش و دقت خود را برای احراز صلاحیت كاندیداهای ریاست جمهوری به كار بندد و چنانچه صلاحیت افرادی برای شورا محرز نشد با شفافیت و قاطعیت نظر قطعی خود را اعلام كند. و البته كه رد صلاحیت برخی افراد صرفاً برای بر عهده گیری ریاست جمهوری است نه بر عهده گرفتن كارها و مسئولیت های دیگر.

چند توقع جدی از كاندیداها

بر اساس قانون نامزدهای انتخاباتی پس از اعلام نتیجه بررسی صلاحیت ها و فرصت در نظر گرفته شده برای اعتراض های احتمالی از سوم تا ۲۲ خرداد، بیست روز تمام برای انجام كارهای تبلیغاتی خود فرصت دارند كه زمان بسیار قابل توجهی است. بر این اساس كسانی كه می خواهند با اخذ رأی از مردم مسئولیت مدیریت قوه مجریه كشور را بر عهده بگیرند خود باید بیش از هر كس دیگری مبادی آداب، قانون گرا و ملتزم به رعایت كامل قوانین باشند وگرنه شخص گریزان و بی اعتنا به قانون قطعاً هیچ گونه صلاحیتی برای اخذ رأی از مردم در هیچ مسئولیتی ندارد چه رسد به مسئولیت بسیار خطیر ریاست جمهوری. بنابراین كاملاً روشن است كه اولین انتظار مردم از كاندیداهایی كه صلاحیتشان احراز می شود این است كه هم قوانین را محترم بشمارند و هم به همه قوانین به شكل كامل ملتزم باشند نه آن كه آن چه را كه به نفع خود می پندارند بپذیرند و آن چه را به نفع خود نمی دانند نپذیرند.

یكی از مصادیق قانونمندی انجام تبلیغات در مهلت قانونی تعیین شده است، دوم پایبند بودن جدی به استفاده نكردن از امكانات دولتی و بیت المال در هر سازمان و ارگانی برای هر كاندیدایی با هر گرایش و سلیقه ای است. سوم خودداری از بریز و بپاش ها و اسراف و تبذیرها و صرف هزینه های میلیاردی برای تبلیغات است خصوصاً در شرایطی كه به خاطر تحریم ها و برخی سوء مدیریت ها دهك های پایین اقتصادی از نظر معیشتی بسیار در فشار و تنگنا به سر می برند. همچنین با توجه به این كه بر اساس اظهارات آقای ضرغامی برای هر یك از كاندیداها به طور مساوی ۶ ساعت برنامه تلویزیونی و ۴ ساعت برنامه رادیویی (البته در خبر اعلام شده توسط وی مشخص نشده كه آیا ده ساعت در روز یا در كل ایام تبلیغات) در نظر گرفته شده است كه فرصت بسیار مناسبی برای معرفی كاندیداها و برنامه های آنان توسط هر یك از كاندیداها می باشد.

خصوصاً این كه صدا و سیما رسانه ای فراگیر و قابل دسترس برای عموم مردم در اقصی نقاط كشور و حتی خارج از كشور می باشد و این خود فرصت بسیار مناسبی است كه كاندیداهای محترم از هزینه كردهای بی مورد جداً خودداری كنند و صد البته كه فایده پرهیز از چنین هزینه هایی هم برای خود كاندیداها خواهد بود چرا كه قطعاً هزینه كردهای گزاف و اسراف های آن چنانی توسط كاندیداها اثر سوء در افكار عمومی خواهد داشت و از همه این ها مهمتر این كه همه كاندیداها نه تنها طی مراحل بررسی صلاحیت ها، تبلیغات و اخذ رأی بلكه به ویژه در هنگام اعلام نتایج رأی گیری توسط مراجع قانونی كاملاً خود را مقید و ملتزم به رعایت قانون و پذیرش خواست اكثریت مردم و آن چه كه از صندوق های رأی بیرون می آید بدانند و در مقابل قانون و رأی مردم تمكین كنند البته حق هر كاندیدایی است كه در طول مدت اخذ رأی از طریق قانونی و مراجع پیش بینی شده در قانون بر روند اخذ و شمارش آرا نظارت و پیگیری داشته باشد و حتی اعتراض احتمالی خود را نیز به صورتی متین از طریق مراجع قانونی پی گیری كند و سر آخر نیز به لحاظ انسانی و اخلاقی همه كاندیداها باید خود را موظف بدانند به كاندیدایی كه موفق به اخذ اكثریت آراء مردم شده است تبریك بگویند و هر كاری كه می توانند برای توفیق هر چه بیشتر او در به سامان كردن اداره كشور انجام دهند البته كاندیدای حائز اكثریت آرا نیز كه منتخب مردم می شود باید خود را ملزم بداند كه بهره لازم را از توانایی، تخصص و مشاوره بدنه نخبگانی كشور و همچنین كاندیداهای تأیید صلاحیت شده ببرد.

و البته مراجع ذیصلاح قانونی نیز هر كدام در حیطه مسئولیت خود باید به طور شفاف و دقیق بدون هیچ درنگ و مسامحه ای با دقت كامل عمل كنند و هر جا شائبه تخلف و یا تعدی از قانون مشاهده یا گزارش شد با سرعت هر چه تمام تر و نهایت دقت مورد رسیدگی قرار دهند و نتیجه آن را نیز شفاف و روشن در اختیار افكار عمومی قرار دهند.

و ای كاش مراجع قانونی به برخی از درگیری هایی كه در مقابل ساختمان وزارت كشور موقع ثبت نام چند تن از كاندیداها و توهین به برخی از كاندیداها انجام شده هر چه سریع تر رسیدگی و نتیجه را به مردم اعلام كنند و ای كاش مراجع قانونی به وظیفه خود عمل كنند و به آقای احمدی نژاد به خاطر حضور غیرقانونی به همراه كاندیدای مورد نظرش در ساختمان وزارت كشور در هنگام ثبت نام تذكر لازم را بدهند گر چه پیش از این نیز از آقای احمدی نژاد چنین رفتارهایی دیده شده است به عنوان مثال آقای احمدی نژاد در سفرهای استانی كاندیدای مورد نظر خود را همراه می برد و پرچم ایران را با ایشان دست به دست می كند اما این حضور بسیار معنادار وی بنا به اظهار صریح سخنگوی شورای نگهبان خلاف قانون و مقررات بوده است و عنوان مجرمانه دارد كه باید مورد رسیدگی قرار گیرد.

تخریب ممنوع

نكته مهم دیگر و شاید یكی از جدی ترین مطالبات آحاد مردم و دلسوزان كشور این است كه هر كاندیدایی تنها به معرفی خود و توانمندی ها و ارائه برنامه های در نظر گرفته برای اداره كشور بپردازد بی آن كه سخنی بگوید یا اقدامی علیه كاندیداهای دیگر و در جهت تخریب شخصیت، جایگاه و موقعیت رقبای خود انجام دهد. چرا كه اولاً برای هر فردی خصوصاً آنان كه می خواهند مسئولیتی به عهده بگیرند رعایت مسائل انسانی، اخلاقی و دینی واجب است. ثانیاً بسیاری از مردم نیك می دانند و بین معرفی خود و تخریب دیگران را از هم تمیز می دهند.

ثالثاً كاندیداهای محترم باید بدانند كه قرار است رئیس جمهور ایران اسلامی باشند پس به ضرورت رعایت حرمت تمدن و فرهنگ این كهن مرز و بوم و همچنین به لحاظ ضرورت پاس داشتن اخلاق و منش انسانی در مكتب اسلام حتی نباید قدمی از حریم انصاف و مروت و اخلاق و جوانمردی تخطی كنند و روشن است كه دود بداخلاقی ها و هنجار شكنی ها و تخریب ها و تهمت ها نه تنها چشم تخریب كنندگان و حرمت شكنان را كور می كند بلكه دود این آتش سوزان در كوتاه مدت و دراز مدت به چشم ملت و كشور نیز آسیب وارد می كند و فضای سیاسی كشور را به سم و زهری كشنده آلوده و مسموم می كند. پس دریغ كه كاندیدایی به خود اجازه دهد چنین دودی و چنین سم مهلكی به فضای سیاسی كشور وارد كند.

در این میان برخی سایت ها و متأسفانه برخی هواداران برخی كاندیداها یا ندانسته و یا ناخواسته و یا از روی غفلت و جهل و خدای نكرده گاه دانسته با تخریب كاندیداهای دیگر و سم پاشی علیه دیگران خود را وارد مهلكه ای می كنند كه نه تنها دنیای آنان را بلكه آخرتشان را آن هم به خاطر دیگران بر باد خواهد داد هر چند این عده ممكن است بسیار قلیل باشند اما برای نجات و رستگاری خودشان هم كه شده امیدواریم كه خود را به مهلكه تهمت و غیبت و تخریب و سم پاشی علیه این و آن نیندازند.

از این ها كه بگذریم تا این جای كار مقدمات خلق حماسه سیاسی توسط مردم عزیز كشورمان آماده شده است. امیدواریم این مسیر همچنان روشن و امیدواركننده تا انجام انتخاباتی عزت آفرین و آبرومند و حداكثری و انتخاب فرد «اصلح» به عنوان رئیس جمهور ادامه یابد.

جمهوری اسلامی:تحقیق و تفحص، تفنگ بی گلوله

«تحقیق و تفحص، تفنگ بی گلوله»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است كه در آن می خوانید؛ماجرای مدیریت ملوك الطوایفی در سازمان تأمین اجتماعی سرانجام به كمیسیون های تحقیق و تفحص مجلس كشیده شد و با تصویب نمایندگان، با تقاضای تحقیق و تفحص از عملكرد این سازمان موافقت گردید.

ماجرای تحقیق و تفحص از سازمان تأمین اجتماعی و شركتهای زیرمجموعه آن، از مجلس هشتم آغاز شد كه پس از ماه ها پیگیری و بررسی توسط كمیته ای ویژه به نتیجه نرسید و در نهایت، گزارش تخلفات تأمین اجتماعی در صحن علنی ارائه گردید.

پس از مدتی براثر تداوم بی قانونی های دولت و انتصاب متهم پرونده كهریزك به ریاست این سازمان، مجلس نهم طرحی را برای تحقیق این سازمان ارائه كرد كه در جلسه علنی هفته گذشته به تصویب نمایندگان رسید.

از این رو، این ماجرا، فرصتی را به دست می دهد تا درباره عملكرد این سازمان و موضوع نظارت مجلس بر رفتار دستگاهها از طریق تحقیق و تفحص و كارآیی آن، دقت نظری بایسته انجام شود.

تحقیق و تفحص از سازمان تأمین اجتماعی و شركت های زیرمجموعه "شستا" در نیمه عمر فعالیت مجلس هشتم آغاز و بنا شد براساس قانون ظرف شش ماه عملیات تحقیق و تفحص از این سازمان به اتمام برسد، اما اینگونه نشد و این موضوع بیش از یكسال به طول انجامید.
اعضای گروه تحقیق در همان زمان از جمع آوری مداركی برای اثبات تخلفات گسترده در این سازمان خبر دادند و براساس آن، گزارش اولیه ای نیز در این باره ارائه كردند ولی در نهایت قرار شد گزارش پایانی و جمع بندی اقدامات انجام شده در ماههای پایانی مجلس هشتم ارائه شود كه به دلیل برخی مخالفت ها، سهل انگاری ها و تعلل ها ! امكان آن فراهم نشد و گزارش نهایی درباره سوءمدیریت و سوءاستفاده برخی مدیران شركتها، هیچ وقت ارائه نگردید.

پس از تلاش های زیاد برای فیصله دادن این ماجرا در مجلس گذشته، مجلس نهم اخیراً بار دیگر موضوع را در دستور كار قرار داد و مواردی از قبیل پاداش هایی كه شركت های سرمایه گذاری وابسته به تأمین اجتماعی (شستا)، خرید مواد و تجهیزات بیمارستانی با ارز دولتی و فروش آن با نرخ آزاد و انتصابات غیرقانونی را به پرونده افزود و با تحقیق مجدد از عملكرد سازمان تأمین اجتماعی موافقت كرد.

در این باره، نخستین سؤالی كه به ذهن متبادر می شود اینست كه اگر قرار بود تحقیق و تفحص به انجام برسد و نتیجه نهایی آن به مجلس و ملت ارائه شود، چرا در مجلس گذشته چنین نشد و اگر هم به فرض اینكه ارائه شد، چه تضمینی برای برخورد با تخلفات انجام شده وجود داشت؟ آیا این تحقیق و تفحص ها نتیجه ای نیز در بر دارد؟ آیا در گذشته و در ادوار پیشین مجلس، چنین برخوردهای قاطع و ثمربخشی كه موید وظیفه نظارتی مجلس باشد، سابقه داشته است؟ و خلاصه آنكه آیا این حنا را، رنگی هم هست؟

براساس قانون اساسی، نمایندگان ملت در مجلس شورای اسلامی به غیر از وظیفه قانون گذاری، نظارت بر حسن اجرای قوانین و عملكرد دستگاه ها را نیز برعهده دارند و می توانند از ابزارهایی نظیر تحقیق و تفحص، در كنار استیضاح، تذكر و طرح سؤال به عنوان نظارت در خانه ملت بهره گیرند. در ماده 198 آئین نامه داخلی مجلس آمده است: "هرگاه نماینده ای تحقیق و تفحص در هر یك از امور كشور را لازم بداند، تقاضای خود را ارائه كرده و پس از تصویب به جریان می افتد."

نمایندگان مجلس در دوره های گذشته با ضرورت های گوناگون، از این حق استفاده كرده و بر كاركرد دستگاههای مختلف نظارت داشتند، اما نبود سازوكارهای مناسب برای پشتیبانی كارشناسی از این پرونده ها و عدم پیگیری مناسب در مراجع ذیصلاح، در بسیاری موارد به نتایج مورد نظر دست نیافت. متأسفانه باید اذعان كرد علیرغم تحمیل بار مالی به بودجه كشور و صرف وقت فراوان از مجلس، اكثر موارد تحقیق و تفحص ها بی نتیجه مانده و به سرمنزل مقصود نرسیده اند و چه بسا همین امر باعث گردید تا مردم نسبت به كیفیت و تأثیر این اقدام نظارتی مجلس انتقادهایی داشته باشند.

اینكه در ادوار گذشته مجلس چند مورد تحقیق و تفحص از عملكرد دستگاههای اجرایی صورت گرفته، چه تأثیراتی به همراه داشته و چه اقدامات بازدارنده ای متعاقب آن انجام شده، جای بحث فراوان دارد و اینكه اكنون نیز با گذشت یكسال از عمر مجلس نهم با بیش از 20 مورد تحقیق و تفحص در دستور كار این مجلس قرار گرفته، سؤالات زیادی را درباره عدم كارآیی نظارت مجلس بر دستگاههای اجرایی ایجاد كرده است. اگر قرار باشد بدون پیش داوری در این باره نتیجه گیری شود باید منتظر ماند و دید كه آیا این موارد تحقیق كه هر روز نیز به دلیل بی انضباطی ها و بی قانونی های دستگاههای اجرایی بر شمارشان افزوده می شود، به سرانجام ناتمام دیگر تفحص های مجلس گرفتار خواهند آمد، یا اینكه مجلس نهم با جدیت تمام آنها را به نتیجه می رساند؟

روشن است كه در راه به نتیجه و انجام رسیدن تفحصات مجلس موانع متعددی هم وجود دارد. طبعاً دستگاههای متخلف و موضوع تحقیق، از زمانی كه كلید این ابزار نظارتی مجلس زده می شود، مقاومت ها و مخالفت های بسیاری را در لایه های گوناگون صورت می دهند تا باعث شكست این بررسی ها شوند. از لابی های سیاسی و حاتم بخشی های هنگفت برای منحرف كردن مسیر تحقیقات گرفته تا عدم همكاری با كمیسیون تحقیق و عدم ارائه مدارك و مستندات، تا لاپوشانی كردن تخلفات و سد كردن مسیر تحقیق و طولانی كردن زمان آن، همه از موارد و شیوه های متخلفین و ترفندهای آنان به شمار می رود. متأسفانه برخی مدیران دستگاهها، بویژه از زمان روی كار آمدن دولت نهم كه شفافیت مالی و مدیریت برنامه دار زیر سؤال رفته، مسئولان اجرائی آنچنان در قبال این اقدامات نظارتی مجلس، بی تفاوت و با حاشیه امن شده اند كه صراحتاً ابراز می دارند: "تحقیق و تفحص، چیز مهمی نیست!"

بنابر این نمایندگان مجلس نهم وظیفه دارند برای نظم و نسق دادن به امور و احیای وظایف نظارتی قوه مقننه در شرایطی كه قوه مجریه به منشأ بی قانونی تبدیل شده و در مقابل مجلس و تصمیمات قانونی، سینه سپر می كند، قاطعانه با تخلفات دستگاهها برخورد كنند و اجازه ندهند این تصور در جامعه جا بیفتد كه حنای نظارت مجلس بر دستگاهها رنگی ندارد و ابزار نظارتی مجلس فقط در حكم یك تفنگ بی گلوله است.

رسالت:پایان سلیطه گری سیاسی

«پایان سلیطه گری سیاسی»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمد كاظم انبارلویی است كه در آن می خوانید؛ساعات پایانی شنبه گذشته آخرین مهلت ثبت نام داوطلبان ریاست جمهوری بود. 686 نفر طی 5 روز به وزارت كشور رفتند و اعلام آمادگی كردند كه خود را در كوره رای ملت ذوب كنند. از این تعداد بیش از 30 چهره مشهور هستند كه می توان آنها را از مصادیق رجال سیاسی و مذهبی دانست. هرچند در دیگر شرایط و صفات رئیس جمهور كه در اصل 115 قانون اساسی آمده است شاید محل تامل باشند.

شمار زیادی از ثبت نام كنندگان، دیپلم و زیر دیپلم و مجرد هستند اما خود را در اندازه رئیس جمهور دیده اند و شوق ثبت نام به آنها دست داده و رفتند و ثبت نام كردند.

در میان ثبت نام كنندگان؛ 25 نفر پزشك، 20 نفر وكیل دادگستری و حقوقدان، 45 نفر فرهنگی ، 51 استاد دانشگاه و 14 روحانی دیده می شوند. از دیگر اقشار مختلف مردم هم در این ثبت نام اشتیاق دیده شده و نشان می دهد كه همه لایه های اجتماعی و سیاسی و اقشار گوناگون، خود را درگیر مسئله انتخابات می دانند.

براساس آخرین نظرسنجی ها مشاركت در انتخابات آینده بیش از 70 درصد است و كسانی هم كه هنوز تصمیم به شركت ندارند گفته اند طی روزهای آینده در این باره تصمیم خواهند گرفت.
ویژگی انتخابات ریاست جمهوری دوره یازدهم این است كه همه اضلاع رقابت در این انتخابات به صورت متكثر حضور دارند.

روند همگرایی در اضلاع متكثر، سیر كندی داشته است به طوری كه از هر ضلع و سلیقه حداقل به اندازه انگشتان یك دست ثبت نام كرده اند و مصمم هستند تا آخر بمانند.

ویژگی دیگر این انتخابات آن است كه همه داوطلبان روی قانونگرایی، پایبندی به قانون و فصل الخطاب بودن نهاد شورای نگهبان در مورد احراز صلاحیت ها تاكید كرده اند و این خود آرامش فضای انتخابات را تضمین كرده است.

پرسش هایی كه اكنون مطرح می باشد این است كه آرایش رقابت در انتخابات 92 به چه صورت است؟ اگر دو قطبی است، اضلاع قطب ها و هویت آنها و نیز سازمان و طرفداران آنها كدام است؟

اگر چند قطبی است هویت اضلاع آنها چگونه از هم متمایز می شود؟ گمانه زنی زیر،گوشه ای از نوع آرایش و كیفیت رقابت را می تواند تبیین كند؛

1- از زمان پدیداری جریان اصلاح طلب در انتخابات سال 76 و آغاز دوره اصلاحات در سپهر سیاست كشور، ما شاهد یك نوع "سلیطه گری سیاسی" بودیم. "سلیطه" در لغت نامه دهخدا و فرهنگ معین به معنای زبان درازی، بدگویی و بد زبانی است. در رسانه ها جماعتی پیدا شدند كه "هرزه چانه"، "زبان دراز" و "بدگو" بودند و در حریم ها وارد می شدند و به اصطلاح حقوقی گفتار و اعمالی انجام می دادند كه وصف مجرمانه دروغگویی، اهانت و تشویش اذهان عمومی را به همراه داشت. سلیطه گری سیاسی یعنی خروج از آداب نقد مشفقانه. سلیطه گری سیاسی یعنی زیر پا گذاشتن ادب گفتگو.

سلیطه گری سیاسی یعنی حفظ حریم خود به قیمت نادیده گرفتن حریم حریف و رقیب و ضایع كردن او. این رویكرد با لوطی گری سیاسی و جوانمردی نمی خواند. آنها فضایی پدید آوردند كه در راه پیشرفت كشور از طریق "نقد مصلحانه و مشفقانه" خلل ایجاد می كرد. آنها به جای رعایت اخلاق و بهره گیری از مكتب اهل بیت (ع) در تعامل مومنین، روش های جنگ روانی را در حوزه سیاست و رقابت وارد كردند و شد آنچه نباید بشود، و وقتی هم دو دوره خدمتشان تمام شد در آستانه انتخابات سال 84 همین ادبیات را وارد فرهنگ گفتگو و رقابت ها كردند.

اوج پدیده سلیطه گری سیاسی در رقابت های سال 88 رخ داد. بدگویی ها و هرزه زبانی ها در اردوكشی خیابانی به اوج خود رسید و دشمن در همین بستر، یك جنگ نرم تمام عیار را به ملت تحمیل كرد. عده ای رسما به سربازگیری دشمن پاسخ دادند و از خیمه انقلاب بیرون رفتند و هنوز در خیمه دشمن مشغول بدزبانی و بدگویی هستند.

ما می توانستیم از پدیده سلیطه گری سیاسی با تكیه بر اخلاق و قانون عبور كنیم اما برخی از طرفین دعوا این راه را سودمند ندانستند و آن را مخل پیروزی خود می دانستند لذا راه حل سیاسی و به قول خودشان لشكركشی خیابانی را بر گزیدند. مردم در برابر این پدیده زشت ایستادند. رفراندوم تاریخی 9 دی و قیام حماسی مردم برای همیشه به شرارت های آنان پایان داد. شاید بتوان 9 دی را نقطه پایان سلیطه گری سیاسی نام نهاد.

شنبه گذشته در دقایق پایانی ثبت نام آقایان هاشمی رفسنجانی، احمدی نژاد و مشایی به وزارت كشور رفتند و دوگانه رقابت های سال 84 و 88 را در اذهان زنده كردند. رقابت هایی كه فرهنگ مسلط در آن همین پدیده زشت سلیطه گری سیاسی بود.

چند دلیل وجود دارد كه نظام و انقلاب و مردم از این مرحله عبور كرده اند؛
الف- هر دو ضلع رقابت را آزموده اند. به همین دلیل كه در انتخابات ریاست جمهوری گذشته پس از پایان دو دوره هر رئیس جمهور، مردم از وی عبور كردند و به فرد جدید رای دادند. این بار هم از آن عبور می كنند.

ممكن است در نظر برخی صفات و امتیازاتی برای دو طرف رقیب، فهرستی وجود داشته باشد اما در یك كلام سپردن امر خطیر اجرا در كشور در شرایط كنونی كه رئیس جمهور باید بیش از یك شیفت كار كند به یك فرد 80 ساله و رای دادن به او نوعی شوخی با انقلاب و مردم است.

اگر همه شرایط در او جمع باشد همین شرط توانایی جسمی و روحی با توجه به حوادث سال 88 می تواند مقوله احراز را دچار مشكل كند.

نكته مهمتر از این، آن است كه جریانی كه او آن را نمایندگی می كند با این انتخاب در حقیقت سترون بودن خود را اعلام كرده است. مردم سئوال می كنند این جریان نیرومند چرا نتوانسته در دهه چهارم انقلاب فردی در تراز این دهه به عنوان یك كادر انقلاب به عنوان خدمتگزار مردم باز تولید داشته باشد.

ب- اما از طرفی جریانی كه به ظاهر در برابر آقای هاشمی رفسنجانی است به دلیل ایستادگی در برابر قانون و گردنكشی در برابر نهادهای قانونی به اتهام اینكه شكاف قوا را نمایندگی می كند مشروعیت خود را از دست داده است. آخرین سند این قانون ستیزی نحوه ثبت نام نامزدی است كه قطب دوم رقابت را نمایندگی می كند.

این دو جریان خواسته یا ناخواسته در جنگ نرم دشمن نقش آفرین بودند؛ اولی شكاف بین ملت و دومی شكاف بین نخبگان و مسئولان و قوا را مدیریت می كرد.

متاسفانه برخی از عناصر این قطب یك ضلع سلیطه گری سیاسی در كشور هستند. ماجرای تلخ یك شنبه سیاه در مجلس كه مورد نكوهش مقام معظم رهبری و نخبگان كشور واقع شد اوج این سلیطه گری سیاسی است. مردم از این پدیده ناراحت هستند و می خواهند از آن عبور كنند. نتایج رای ملت پس از 24 خرداد نحوه هوشمندانه این عبور را با پاسخگویی به هر دو قطب نشان خواهد داد.

2- اگر گمانه زنی بالا درست باشد سئوال این است؛ دوگانه یا چندگانه رقابت در انتخابات آ ینده كجاست؟

پاسخ این است؛ ما در دهه چهارم انقلاب هستیم. قطار انقلاب در ریل پیشرفت با سیاست گذاری های دقیق رهبری و مراقبت های ویژه به پیش می رود. به همین دلیل گفتمان "پیشرفت"، "خدمت" و "عدالت" گفتمان مسلط در كشور است. اصولگرایان در این وادی ركوردهای خوبی گذاشته اند. این ركوردها در دولت آینده كه فرآیند اسلامی شدن در آن چند گام به جلو بر می دارد شكسته خواهد شد و جهش های شگرفی رخ خواهد داد. به همین دلیل رهبری معظم انقلاب می فرمایند؛ رئیس جمهور آ ینده باید امتیازات دولت های گذشته را بدون اشكالات آنها داشته باشد.

لذا كسانی كه با فاصله گرفتن از سلیطه گری سیاسی و پذیرفتن گفتمان حقیقی امام و رهبری به فكر پیشرفت هستند و برای خدمت بیشتر مردم حاضرند مسابقه بگذارند، اضلاع حقیقی رقابتّ های انتخابات دولت یازدهم را تشكیل می دهند. اصولگرایان برخلاف اصلاح طلبان كه در پیری و كهولت رهبران خود مجالی برای نوآوری ندارند طی سال های گذشته در باز تولید كادرهای خود گام های بزرگی برداشته اند. كادرهایی كه كارآمد، هوشمند، مومن و جوان هستند و به مبانی نظام و بویژه ولایت فقیه پایبند و آماده می باشند.

گفتمان پیشرفت حتی در موضع گیری های برخی از اصلاح طلبان كه ثبت نام كردند به صورت پررنگ دیده می شود و این نشان می دهد كه داوطلبان نمی توانند به مطالبات مردم و رهبری كه امروز به صورت یك گفتمان مطرح در جامعه است بی اعتنا باشند. فصل مشترك فكری اضلاع این رقابت، پایبندی به قانون و احترام به رای ملت در بستر راهبرد آرامش در كشور است.

خط تبلیغاتی بی بی سی و رادیو آمریكا در شنبه شب در نوع و نحوه ارائه اخبار آخرین ثبت نام كنندگان نشان داد آنها همچنان مشوق و مبلغ سلیطه گری سیاسی در ایران برای آسیب زدن به امنیت و اقتدار ملی هستند. اگر نامزدها و رسانه ها هوشمندی نشان دهند از این خط می توانند فاصله بگیرند و مقدمات یك حماسه سیاسی عظیم در تاریخ كشور را رقم زنند.

نكته آخر اینكه چه گمانه اول در نوع قطب بندی رقابت درست باشد و چه گمانه دوم، باید به رای ملت احترام گذاشت و آن كس كه از كوره رای ملت با سرافرازی بیرون می آید رئیس جمهور همه است و باید حریم او را براساس قانون اساسی رعایت كرد.

سیاست روز:یادمان نمی رود

«یادمان نمی رود»عنوان سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم مهدی رجبی است كه در آن می خوانید؛برخی از محققان معتقدند كه حافظه ماهی قرمز چیزی حدود ۳ ثانیه است. برخی دیگر با انجام آزمایش های مختلف به این نتیجه رسیده اند كه حافظه اینگونه از آبزیان حداقل یك هفته است.

دلیل نگارش این مقدمه بی ربط به رفتار برخی افراد سیاسی برمی گردد. افرادی كه حافظه ملت ایران را شبیه همان ماهی قرمز می دانند و فكر می كنند مردم ما فراموشكارند. هرچند در مواقعی چنین بوده و ما (اغلب مردم) تا جایی فراموشكار شده ایم كه گاهی بعد از گذشت زمانی چندساله یك نفر را كه تا پیش از این مقبولمان نبود، در قواره یك ناجی یا تنها ناجی دیده ایم و برعكس آنها كه بدون حاشیه ای خادم بوده اند را به چشم یك خائن دیده ایم.

اما این دلیل نمی شود كه همواره همینطور باشد و مردم مثل ماهی قرمز همه اطلاعات حافظه شان طی ماه ها و سال های اخیر را پاك كنند.

ما یادمان نمی رود كه برخی ها هدف از دور چهارم سفرهای عجولانه و ماركوپولویی را تجدید میثاق با مردم، نشان دادن احترام عمیق خادمان ملت به مردم، ارزیابی از مصوبات سفرهای استانی قبلی، رفع موانع و مشكلات اجرایی شدن برخی مصوبات و تصمیم گیری در باره مشكلات دیگر استان كه در طول سه سفر گذشته به دلایلی مورد توجه قرار نگرفته و... می دانستند، اما درست مثل رئیس ستاد انتخابات یك شخص خاص یا مثل هوادار دوآتشه از او حمایت كردند و آن شخص خاص را دور ایران چرخاندند تا به همه ثابت كنند «ما» یك روح در دو بدنیم.

ما یادمان نمی رود كه همین آقایان مدام خبر حضورشان را تكذیب می كردند و مدام مدعی بودند ما شعار انتخاباتی نمی دهیم. اما حالا دم خروسشان را می توان در صفحه اول رسانه ها و جرایدشان به وضوح نظاره كرد.

ما فراموشكار نشده ایم كه سخنان ۲۲ آذر پارسال در حاشیه جلسه هیئت دولت را از یاد ببریم. آنجا كه رئیس دولت گفته بود: «دولت در انتخابات هیچ گونه دخالتی ندارد... حتی یك دقیقه درباره اینكه چه كسی كاندیدا شود یا رأی بیاورد، فكر نمی كنیم بلكه تمام تمركز خود را بر این قرار داده ایم كه مشكلات را حل كنیم ... دولت هیچ برنامه ای برای تأثیرگذاری بر انتخاب مردم ندارد...دولت مطلقاً اعتقادی به تأثیرگذاری بر انتخابات و هیچ تصمیم و تغییری در دولت با هدف انتخاباتی صورت نگرفته است...»

ما یادمان نمی رود آقایانی كه دم از قانون مداری می زدند، چگونه پایشان را روی قانون می گذارند و به راحتی از آن عبور می كنند. آقایانی كه مرخصی ساعتی می گیرند كاش یادآوری می كردند آخرین باری كه مرخصی گرفتند چه زمانی بود. ما مرخصی ۱۲ روزه را فراموش نكرده ایم.

ما خیلی از مسائل را فراموش نمی كنیم. ما یادمان نمی رود آنهایی را كه برای نظام شرط می گذاشتند و می گفتند اگر آنچه من گفتم نشود چنین و چنان می شود. ما یادمان نمی رود آنهایی كه از رهبری عزیز مایه می گذاشته و می گذارند اما در عمل چنین اعتقادی ندارند. ما یادمان نمی رود وقتی اطرافیان یك بنده خدایی تمام نظام را به سخره گرفتند و برای ضربه به نظام هركاری از دستشان برمی آمد انجام دادند، آن بنده خدا جز سكوت واكنشی نداشت. یادمان نمی رود نزدیكان همین فرد سال ۸۸ و پای صندوق رای گفتند اگر فلانی رئیس جمهور نشد، تقلب شده است و مردم باید به خیابان ها بیاییند. یادمان نمی رود كه آن بنده خدا واكنشی (علنی) نشان نداد. یادمان نمی رود همین یار نزدیك چند هفته قبل، انتخابات را زیر سوال برد و گفت: «انتخاباتی وجود ندارد، مگر برای اینها كاری دارد كه رای ها را عوض كنند.» و «حاج آقا» باز هم واكنشی نشان نداد. حالا چه شده كه می خواهند در چنین فضای پر از تقلب و ناعدالتی حضور داشته باشند.

ما جملات همه آنهایی كه طی این ۵ روز به ستاد انتخابات آمدند را هم فراموش نمی كنیم. آنها كه قانون را فصل الخطاب و خود را عامل به قانون می دانستند. ما این روزها و همه روزهای گذشته و آینده را فراموش نخواهیم كرد. آقایان حواستان باشد ما ماهی قرمز نیستیم.

وطن امروز:بیسیم پاستور روی خط نیاوران

«بیسیم پاستور روی خط نیاوران»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم حسین قدیانی است كه ر آن می خوانید؛همچین هلهله می كند دشمن، انگار خرمشهر را پس گرفته! ما هنوز «ممد نبودی...» را نخوانده ایم. خمینی، امام فاطمیون بود، روح الله پابرهنه ها بود، مسیح بسیجیان بود.

ادخلوها بسلام آمنین! «امام آمد» بی بی سی ناراحت شد اما خب! «هاشمی آمد» خیال بی بی سی راحت شد. آیت الله اما رئیس مجمع تشخیص مصلحت ماست. روزگار خیلی خیلی خیلی غریبی است نازنین! دیری است ما محافظ گذاشته ایم برای دوستان بی بی سی. محافظ و پاسدار و جلیقه ضدگلوله و بنز سرمه ای و شیشه دودی و مهلت ثبت نام و فرصت ناز و... صدالبته رای مردم! انتخابات در هیچ كجای دنیا گمان نكنم به آزادی جمهوری اسلامی باشد. ما از خط مقدم دموكراسی، كیلومترها جلوتریم!

شبهه را یادتان هست؟! «انتخابات آزاد» را می گویم. هم بی بی سی می گفت، هم آقای هاشمی. این روزها هاشمی و بی بی سی 180 درجه با هم اختلاف ندارند، فقط 360 درجه (!) اختلاف دارند. ما به عالیجناب می گوییم «دامت بركاته»، خاندان اشراف به حضرت بی بی سی! رسانه روباه پیر، پر شده از «بابا بزرگ»، «بابا»، «هاشمی آمد»!

ما عادت كرده ایم به این چیزها، «عالیجناب سرخپوش» سال هاست «پدرخوانده» شده! پدر معنوی بی معنویت ها را نگاه! این روزها آمار خواب عالیجناب، دست احمدی نژاد است! «فاطمی» با هم می آیند! نیاوران، پاستور، «تور فریب»! ترافیك متالیك ها! عبور و مرور لائیك ها! رابین هودی كه نبود و آیت اللهی كه نیست! دست در دست هم! با هم! همزمان! همزبان! هم مكان! همه سلایق كه نه، بلكه همه سلایق موردپسند بی بی سی! سوژه های روباه! جوجه های صدای آمریكا!

یادش به خیر! «فاطمیون» چگونه به صحنه می آمدند، انحراف و فتنه چگونه به صحنه می آیند؟!... و چه به هم می آیند؛ «احمدی رفسنجانی»! با یك شناسنامه! المثنی نیست! انگشت های اشاره در چشم ملت!

ممد! نبودی ببینی...

راحت تان كنم، اشتباه است اگر فكر كنیم احمدی نژاد فقط دست مشایی را گرفته. این 2 باهم، دست هاشمی را گرفته اند. فتنه خواب بود؛ انحراف از قیلوله بیدارش كرد! این روزها بی سیم پاستور، نیاوران را خوب می گیرد! جبهه نیست، جنگ است. جنگ فتنه و انحراف با جبهه! فتنه، سن و سالی ازش رفته بود، پیر شده بود، نا نداشت، عصا می خواست، انحراف جورش كرد!

گمانم دیگر باید خندید به این جنگ های زرگری! دود تكنوكراسی و اختلاس، این روزها از دودكش خانه رابین هود بیرون می آید! فتنه می گوید: «به رای مردم احترام می گذارم، هرچه باشد» و انحراف می گوید: «اگر شورای نگهبان ردصلاحیتم كند، به قانون احترام می گذارم». چه بچه های خوبی شده اند این از «قانون مرخصی داده ها»! احترام! آن هم به قانون! ... و آن هم در شرایطی كه دست بی قانونی را بالا برده اند!!... و احترام! اصلاً مشكل ما با فتنه و انحراف، سر همین «احترام» است! مرخصی داده های از احترام، همان به بروند حرمت بی بی سی را نگه دارند! قضا می شود! ایران عزیز، استانی به نام «انگلیس» ندارد كه رئیس جمهور... یعنی رئیس ستاد انتخاباتی انحراف، روزی چند بار به بی بی سی سفر می كند! به هر حال مجریان بی بی سی باید جبران كنند عدم استقبال مردم اهواز و اصفهان و آذربایجان و ساری را! برای انحراف، «جمهور» بی بی سی است و برای فتنه، «رئیس» بی بی سی است. آه كه چقدر عمیق است اختلافات فتنه و انحراف!

بار این سوال روی دوش شماست آقای هاشمی، اصلا برای چه آمده اید؟! ثبت نام شما غیرقانونی است؛ این بار قرار است متاثر از قانون گریزی شما چه تعداد خون از چه تعداد جناح ریخته شود؟! شما كه هنوز جواب خون شهید حسین غلام كبیری را نداده اید، كجا و برای چه ثبت نام می كنید؟!

راه شما كی به این طرف ها افتاد آقای هاشمی؟! شور شما، این بار كدام عاشورا را هدف گرفته؟! و كدام خیمه اباالفضل را هواداران تان می خواهند به آتش بكشند؟! شما از این مردم، رای می خواهید یا جان شان را؟!

این بار می خواهید علیه «مردمسالاری دینی» كدام نامه سرگشاده را بنویسید؟! این بار هم، آیا اول به بی بی سی می دهید یا صدای آمریكا؟! این بار می خواهید كدام فتنه را كلید بزنید و بعد، پیشگویی كنید؟! به ما از ثبت نام نگویید، از خواب تان بگویید! ثبت نام شما اگرقانونی بود، قند در دل بی بی سی آب نمی كرد. امام چگونه می آمد، شما چگونه می آیید؟! امام به مردم می آید، شما به بی بی سی. همین هفته پیش همسرتان باز هم به جای شام شب ما، خوراك روز آن لاین و بی بی سی را جور كرد و گفت: «اصلا مگر انتخاباتی هم وجود دارد؟!... برای چه باید آقای هاشمی بیاید؟!... هر كه را خودشان بخواهند رئیس جمهور می كنند....»!!

تو را به خدا، برای چه باید بیایید آقای هاشمی؟! جواب ما را نمی دهید، جواب همسرتان را بدهید. این از نوشتن بیانیه بهتر است!

با شما، ما هیچ دعوایی نداریم الا دموكراسی، آقای هاشمی! همین 8 سال پیش بود كه حضرتعالی به جای پذیرفتن نتیجه انتخابات به «خدا» نامه نوشتید، و همین 4 سال پیش بود كه بازهم به جای پذیرفتن نتیجه انتخابات به «ناخدای باخدای سفینه انقلاب» نامه نوشتید.

زیر و بم و ساز و كار انتخابات را باید قبول داشت، بعد رهسپار ثبت نام شد... اما شما كه این همه با رای مردم، انتخابات، رای اكثریت، دموكراسی و... مشكل دارید، شما كه تاب باختن ندارید، شما كه سابقه تان پر از «شورش علیه رای توده ها» است، شما كه هم صدا با بی بی سی از لزوم «انتخابات آزاد» سخن می رانید... و شما كه جنبه مردمسالاری را ندارید، می توانم بپرسم؛ اصولا چرا نامزد انتخابات شده اید؟!

روز ثبت نام، جنابعالی گفتید؛ «آمده ام برای خدمت»، خدمت اما از كانال بی بی سی، معنایی جز خیانت ندارد. خدمت شما به مردم نیست، به روباه پیری است كه با آمدن خمینی اخم كرد و به آمدن شما خندید!!

گرگ های مجازی دارند با شما بازی می كنند آقای هاشمی شما اگر كلاه وجدان خود را قاضی كنید، اصلا به شورای نگهبان و تایید صلاحیت نمی رسید! اگر قبلا این ما مردم بودیم كه شما را با «نه» رد صلاحیت می كردیم، این بار، خودتان خودتان را رد صلاحیت كرده اید. خودتان، خاندان تان، همسرتان... و محرم تان بی بی سی! گفتم كه؛ «ثبت نام شما غیرقانونی است.»

تهران امروز:مضرات تفكر سرمایه داری

«مضرات تفكر سرمایه داری»عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم آیت الله ممدوحی است كه در آن می خوانید؛فرهنگ اسلامی ما ایجاب می كند در زمینه های مختلف اداره جامعه چنین فرهنگی سرلوحه رفتاری ما باشد و در همه شئونات زندگی از این فرهنگ غنی بهره ببریم. یكی از مباحثی كه در این زمینه مطرح می شود انتخاب سبك مدیریتی متناسب با تفكر اسلامی است كه به سایر اقدامات، برنامه ها و تصمیم گیری های ما در كشور جهت می دهد. روحیه مدیریت جهادی انتخابی بود كه پس از پیروزی انقلاب اسلامی در كشور ما بنابر آموزه های دین مبین اسلام شكل گرفت و ثمرات آن را پس ازپیروزی انقلاب و در زمان دفاع مقدس شاهد بودیم.

اما اتفاق دیگری كه در كشورما به مرور رخ نمود و تقویت شد، شكل گیری نوعی تفكر سرمایه داری غربی بود كه در مصاف با تفكر قبلی قرار گرفت.این سبك تفكر در تصمیم گیری های برخی دولت ها تقویت و به كار گرفته شد. براساس این تفكر باید به سرمایه داری بها داد و برآن تمركز كرد، اما مردم عادی را نادیده گرفت. براساس تفكر سرمایه داری این دیگران هستند كه باید خود را به سرمایه داران برسانند و سرمایه داری نیازی به هماهنگ شدن با توده مردم ندارد.

ضمن اینكه در چنین سیستمی تمركز اصلی بر رشد سرمایه است كه در نتیجه آن مردم عادی رشد نمی كردند اما بر سرمایه قشر مرفه افزوده می شد. همچنین بر مبنای تفكر سرمایه داری، روحیه كسب ثروت رشد كرد و این مسئله كه با تمام شدن این ثروت، كشور چه شرایطی را تجربه خواهد كرد مهم نبود. این در حالی است كه براساس تفكر اسلامی و روحیه مدیریت جهادی تولید در درجه اول اهمیت قرار دارد، پس از آن توزیع عادلانه منابع تولید شده باید در دستور كار قرار بگیرد.

بر اساس تفكر سرمایه داری تولید تنها در دست عده ای خاص قرار می گیرد و هرچه به دست آمد بین همان گروه تقسیم می شود. اما تفكر اسلامی و سبك مدیریت اسلامی بر دلسوزی برای مردم تاكید دارد و آن را زیربنا قرار می دهد، درحالی كه تفكر سرمایه داری اقتصاد را زیربنا قرار می دهد نتیجه چنین رویكردی رشد و شكل گیری نوعی روحیه سودجویی و فردگرایی در بین مردم بود كه بر این اساس كسی به دیگران و وضعیتی كه در آن قرار داشت اهمیتی نمی داد و مبنا تنها سود شخصی بود. با تاكید بر چنین شرایطی روحیه كار جمعی از بین رفت. نكته دیگر اساسی است كه تفكر اسلامی مبنای خود قرار می دهد و آن انتفاع عمومی است. ضمن اینكه باعث می شود هر كسی به كاری كه انجام می دهد اهمیت بدهد و كار كردن برای سرمایه داران روحیه افراد را تضعیف نكند.

براساس تفكر اسلامی باید به مردم توجه كرد تا خودشان به فكر خودشان باشند. از جمله پیامدهای مثبت احیای چنین تفكری پرهیز از روحیه اسراف و تبذیر در كشوراست چرا كه افراد سعی می كنند بر اساس روحیه تفكر اسلامی بین دخل و خرج شان موازنه ایجاد كنند و اقتصادی كه همراه با روحیه صرفه جویی باشد مسلما رشد و پیشرفت بهتری را متوجه جامعه اسلامی خواهد كرد.

حمایت:ناگفته های یك انفجار

«ناگفته های یك انفجار»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت به قلم علی تتماج است كه در آن می خوانید؛انفجار خونین در تركیه با 140 كشته و زخمی ابعاد متعددی دارد. در باره عاملان این انفجارها دیدگاه های متعددی مطرح است. برخی سناریوی تكراری اقدام های پ.ك.ك برای امتیازگیری بیشتر را مطرح می كنند كه همواره از فضای بحرانی برای رسیدن به منافع خود بهره گرفته اند. رویكرد اردوغان به مذاكره با این گروه این امتیازگیری را وارد فضای جدیدی كرده است. برخی نیز سناریوی نقش دولت تركیه را مطرح می كنند كه با هدف بحران سازی در منطقه صورت گرفته است.

تركیه این روزها در حالی در حوزه سوریه با شكست مواجه شده است كه برگزاری نشست بین المللی درباره سوریه با حضور اسد شكست تركیه را آشكارتر می نماید. این سناریو مطرح است كه آنكارا با این خودزنی تلاش داشته می كند تا سوریه را عامل این ناآرامی ها معرفی كند تا از یك سو اقدام های خصمانه خود علیه این كشور را توجیه كند و از سوی دیگر مانع از برگزاری اجلاس بین المللی با حضور اسد شود.

سناریوی دیگر نیز برگرفته از جریان های مخالف بدلیل نارضایتی از سیاست های اردوغان است. در ماه های اخیر صف بندی جریان های سیاسی در برابر حزب حاكم عدالت و توسعه به نخست وزیری اردوغان شدت گرفته است كه حتی به تقابل های خیابانی رسیده است.

به هر تقدیر هر كدام از این سناریوها كه مطرح باشد یك نكته قابل توجه است و آن واكنش مردم به این انفجارهاست. مردم تركیه با برپایی تظاهرات خواستار پاسخگویی دولت درباره ناآرامی های جاری بر كشورشان و نیز تحقق نیافتن وعده های اردوغان شده اند.

اردوغان در سه دوره نخست وزیری اقدام چندانی در جهت خواسته های مردمی صورت نداده است چنان كه پس از سال ها هنوز ابتدایی ترین خواست مردم یعنی حق داشتن حجاب در مراكز اداری و آموزشی محقق نشده است. از نكات مهم در مطالبات مردمی تاكید آنان بر مخالفت با همگرایی كشورشان با غرب بویژه علیه سوریه است. آنان تاكید دارند كه همگرایی با غرب و صهیونیست ها دستاوردی برای مردم نداشته است بلكه تركیه را از منافع ملی دور و به بازیچه غرب و صهیونیست ها مبدل كرده است.

در جمع بندی كلی از آنچه ذكر شد می توان گفت كه انفجارهای تركیه از سوی هر جریانی و با هر هدفی كه صورت گرفته باشد یك اصل را آشكار ساخت و آن مخالفت مردم تركیه با سیاست های دولتمردان است كه اوضاع را برای آینده سیاسی اردوغان سخت تر می كند؛ اردوغانی كه در رویای ریاست برجمهوری تركیه است.

مردم سالاری:چرا می خریم؟ چرا انبار می كنیم؟

«چرا می خریم؟ چرا انبار می كنیم؟»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم مهدی مال میر است كه در آن می خوانید؛ یكی از ویژگی هایی كه گروه های انسانی را از یكدیگر ممتاز می سازد، افزون بر مرزهای جغرافیایی، منافع اقتصادی، زبان، آداب و مناسك جمعی، تجربه مشترك تاریخی آن هاست. به بیان دقیق تر، آدمی در همان نخستین لحظاتی كه پا به عرصه وجود می گذارد، در درون فضایی از خاطره ها، آرزومندی ها و سرخوردگی های مشترك یك قوم یا ملت سر بر می آورد كه بسیاری از كنش ها و واكنش های او را تا آخرین دم حیات متأثر می سازند!

كارل گوستاویونگ روانشناس شهیر سوئیسی بر این باور است كه بسیاری از اعمال و كردار آدمی تنها مولود مواجه بلافصل او با زمان حال و زندگی روزمره نیست بلكه تجربیات نسل های گذشته در قالب شكست ها، پیروزی ها، كام ها، ناكامی ها و ناامنی ها سهم به سزایی در راهبری او در زندگی دارند كه جملگی در انباری در روان انسان تلمبار شده اند و زندگی كنونی او را به تجربه زیست نسل های پیشین پیوند می زنند!

یونگ این انبار را (ناخودآگاه جمعی) می نامد و توجه به آن را یكی از رموز پی بردن به روحیات كلی جوامع و تبیین چرایی رفتارهای جمعی می داند.

از این رو شاید بتوان (ناخودآگاه جمعی) را حلقه مفقوده در توضیح بسیاری از پدیده های جمعی دانست كه در نگاه اول برای تحلیلگران و مفسران تبیین ناشدنی نمایند! برای مثال در كشور ما كم نیستند رفتارها و واكنش های جمعی كه تحلیل آنها به وسیله نظریات جامعه شناختی صرف اگرنه امكان ناپذیر دست كم دشوار می نمایند اما می توان با بهره بردن از (ناخودآگاه جمعی) تا حدودی این پدیده ها را علت یابی كرد و به فهم شان نزدیك تر شد! به عنوان نمونه هجوم هر از چند گاه برخی شهروندان به فروشگاه ها برای خرید كالاهای كمیاب و نایاب و ولع خرید هر چه سریع تر و در نهایت انبار كردن كالاها را می توان ناشی از نوعی زخم تاریخی كهنه در ناخودآگاه جمعی ما ایرانیان دانست كه سبب ساز یورش برخی به فروشگاه ها و مراكز خرید می شود.

توضیح آنكه تاریخ سرزمین ما افزون بر اینكه روایت پادشاهی ها، كشورگشایی ها، خونریزی ها و حماسه های پی در پی اقوام گوناگون است، تاریخ بلیه های عظیم طبیعی نیز هست. مصائبی كه همچنان دست از سر مردمان رنج دیده این مرز و بوم بر نداشته اند و هر از چندی در گوشه و كنار این سرزمین شاهد خشكسالی های بزرگ و از دست رفتن جان های بی خبر از همه جایی هستیم كه در كسری از دقیقه با لرزش كین آلود زمین به خاكستر نیستی می نشینند!

در گذشته ها قحطی های بزرگ نخستین پیامد ناشی از جنگ ها و بلایای طبیعی بوده اند كه هماره پس از مصیبت های بزرگ تسمه از گرده بازماندگان بداقبالی كه در روزگار مصیبت شانس برخورداری از مرگی سریع را از دست داده بودند، می كشید! قحطی های دهشتناكی كه شرح وقایع آن به راستی مو بر اندام هر شنونده و بیننده ای راست می كند. محمد مسعود (1326-1284) روزنامه نگار و رمان نویس جنجالی دهه بیست و مدیر مسئول روزنامه «مرد امروز» در كتاب «بهار عمر» شمه ای از قحطی بزرگی كه در دوران كودكی شاهد آن بوده است را این چنین نقل می كند: «گوشت گربه و سگ خوراك عادی شده و علف های بیابان و ریشه های درخت ها مورد هجوم گرسنگان واقع می گشت. بچه های خردسال تك تك در كوچه مورد سرقت واقع و مفقود الاثر می شدند. در كفش كن ... مرد غریبی كه.... توبره پشتی خود را به كفش دار ... سپرده بود مورد سوءظن ... واقع شده همین كه توبره پشتی را گشوده بودند یك ران و دو دست و سینه طفل دو ساله ای را پیدا كرده فرد را دستگیر كرده و در تحقیقات معلوم شده بود تاكنون ده طفل كوچك را از كوچه های خلوت ربوده و خورده است».1 گزاف نیست اگر بگوییم حوادث مشمئزكننده ای از این دست در سرزمینی كه قحطی های بزرگ از سر گذرانده است، كم نبوده است. شاید اگر رسانه ها در آن روزگار از قدرت امروزین برخوردار بودند، صفحات روزنامه ها و سایت ها مالامال از شرح دلخراش این دست حوادث می شد! به یك اعتبار این گونه حوادث نشان می دهند كه ناخودآگاه جمعی ایرانی متأثر از قحطی ها و كمبودهای بزرگ، مشحون از ناامنی و ترس از گرسنگی است. ناامنی بزرگی كه همچنان پیدا و پنهان برخی رفتارهای امروزین ما را زیر سیطره خویش دارد. گواه این مدعا هم هجوم برخی از شهروندان به فروشگاه ها در جریان بالا رفتن نرخ روغن در چند هفته گذشته بود كه به طرز غم افزایی نشان داد كه ترس از قحطی و كمبود مواد غذایی پس از سپری شدن سالیان دراز همچنان عقاب سان بر بالای سر ما چرخ می زند و شماری را به واكنش های آنی، شتاب زده و گهگاه خنده دار می كشاند!

ترس و ناامنی كه در این چند ساله نه تنها كمكی به ترمیم و مداوای آن نشد، بلكه به سبب بالا رفتن وحشتناك نرخ مواد خوراكی و كوچك شدن سفره های بسیاری از مردم بر ژرفای آن نیز افزوده شد! برای پی بردن به میزان صحت این ادعا چندان نیاز به آمار و ارقام و نظریات جامعه شناختی نیست، تنها كافی است شایعه كمبود فلان كالای خوراكی ضروری برای ساعاتی دهان به دهان بچرخد، آن وقت در خواهید یافت كه تجربه قحطی و ترس كهن از گرسنگی تا چه پایه در این چند سال اخیر در ضمیر ناخودآگاه جمعی ما هوشیار و بیدار شده است!!

پی نوشت: 1- بهار عمر، محمد مسعود، چاپ اول، نشر تلاونگ صفحه 35، 34.

آفرینش:لزوم همسویی دستاوردهای پزشكی با نیازهای جامعه

«لزوم همسویی دستاوردهای پزشكی با نیازهای جامعه»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم حمیدرضا عسگری است كه در آن می خوانید؛از دیرباز ایرانیان در علوم طب، تشخیص و درمان بیماری های مختلف ازمشاهیر جهان بوده اند و امثال ابن سیناها پس گذر قرنها همچنان در علم پزشكی تاثیرگذارند. به همین سبب امروز نیز شاهدیم كه ایرانیان مورد تكریم جامعه پزشكی دنیا قرار می گیرند.

جای خرسندی است كه ما در اخبار و رسانه های داخلی مدام شاهد ساخت داروها، روش های درمان، تولید مواد شیمیایی انحصاری، ساخت رادیوداروها، استفاده از دانش نانو درداروسازی ودرمان و...هستیم. تمام این موارد باعث افتخارایران اسلامی است كه درشرایط سخت تحریم لحظه ای در عرصه علم پزشكی سكون نداشته است و سرآمد كشورهای منطقه می باشد.

اما آنچه دربالا گفته شد پلی بود تا ما را به میان جامعه بكشاند و حرفی از دل پر درد مردم و جامعه بیماران را به گوش دانشمندان، محققان، دانشگاهیان، مراكز علمی پزشكی، و خلاصه آنان كه توانایی تولید و كشف علم را دارند، برسانیم. چون تاكنون برای مسولان بسیارگفتیم و گفتند، اما تعدد گفته ها انگار گوش آنها را ازاین حرف ها پركرده است!.

شنیدن گرفتاری و دردهای بیماران خاص بسیارجانكاه شده و وجدان هرشنونده ای را به درد می آورد. اینكه یك بیمارمبتلا به ام اس نتواند برای هشت ماه به علت گرانی دارو از ادامه درمان خود چشم پوشی كند، دردآور است. آیا اینكه تا یك سال پیش داروی خود را با قیمت 56 هزارتومان می خرید و امروز با 420 هزارتومان وفردا مشخص نیست با چه قیمتی، نا امیدی را برای این بیماران به وجود نمی آورد؟ تازه اگر بیماربیمه باشد باید با این قیمت دارو تهیه كند، وای به حال آنان كه بیمه نیستند...! به عنوان مشت نمونه خروار قیمت هر آمپول " تایسبری" كه مخصوص بیماران ام اسی است قیمتش 11 میلیون تومان است!.

مگر این بیماران عضوی از مردم این كشور نیستند، مگر وضعیتشان خاص نیست، پس چرا به طور خاص به آنها توجه نمی شود؟ آیا دل مشغولی های سیاسی و اقتصادی، ازجان این مردم با ارزش تر است؟

اما حرف ما و مردم با دانشمندان و پژوهشگران عرصه پزشكی:

امروز بسیاری از متخصصان بیماری های خاص، در زمینه استفاده از داروهای ایرانی امتناع می ورزند و به بیماران خود توصیه می كنند كه فقط از داروهای خارجی استفاده كنند. چون معتقدند داروهای مشابه داخلی از كیفیت كافی برخوردار نبوده و تاثیرگذاری آنها اثبات نشده است(البته دربرخی موارد مشاهده شده كه استفاده ازداروهای سرطان ساخت داخل بیماری فرد را وخیم تر كرده است). وقتی یك پزشك فوق تخصص به بیمارانش می گوید داروی ایرانی را نگیرید؛ حتی اگر دارو خوب هم باشد بیمار دچار تردید و دودلی می شود.

حرف ما این است اگر جامعه علمی پزشكی كشورمان توان این را دارد كه هرروز به دستاوردی جدید برسد، چرا این توانایی در راستای نیازهای جامعه ریل گذاری نمی شود. البته منكر تلاش ها و اقدامات جامعه پزشكی دراین زمینه نیستیم، اما باور كنید كه اوضاع و احوال بیماران خاص واقعاً بحرانی است. بیماران نمی توانند با حقوقی 550 هزارتومانی از پس مخارج درمان و اداره زندگیشان برآیند. لذا ضروریست تا تحقیقات و آزمایشات پزشكی براساس نیازهای جامعه بیماران كشور حركت كند تا بتوانند نیازهای ضروری جامعه را برطرف نمایند.

قانون: اصحاب و اربابان جراید یا پیاده نظامان سیاسی

«اصحاب و اربابان جراید یا پیاده نظامان سیاسی»عنوان یادداشت روز روزنامه قانون به قلم مسعود لقمان است كه در آن می خوانید؛

نقدها را بُود آیا كه عَیاری گیرند

تا همه صومعه داران پی كاری گیرند (حافظ)

خداوند حفظش كناد آن استاد روزنامه نگاری را كه موكداً تأكید می كرد، روزنامه نگار، هر مسلكِ سیاسی- اعتقادی كه داشته باشد، به محض آنكه گام به درون تحریریه روزنامه اش می نهد باید آن مرام را بسان رخت از تنش درآورد و همان دمِ در، به جالباسی بیاویزد و فارغ از هر جانبداری، پشت میز تحریرش، كارش را آغاز كند. با خود می اندیشم، اگر ایشان و دگر آگاهان به رسالت روزنامه نگاری، نگاهی به صفحه های اول بسیاری از روزنامه های دیروز كه خیلی از آن ها خویش را پیشرو عرصه روزنامه نگاری و روزنامه داری ایران می دانند، بیندازند، به راستی با خود چه می اندیشند؟! این كه روزنامه نگار، نباید پیاده نظام سیاسیون و احزاب سیاسی باشد، نه تنها در جهان روزنامه نگاری، امری روشن و بدیهی است كه حتی از نخستین پایه های قدم زدن و قلم زدن در این عرصه است. بار دیگر نگاهی بیندازیم به تیترهای روز گذشته برخی از روزنامه ها تا به این نتیجه تكان دهنده برسیم كه روزنامه ها و روزنامه نگاران ما، نه تنها به اصل «بی طرفی» كه لازمه روزنامه نگاری حرفه ای است باور ندارند كه خود به صراحت سمت و سوی سیاسی دارند و از این رو، چون مستقل نیستند و آلوده سیاسی گری اند، طبعا نمی توانند حافظ منافع مخاطبانشان باشند و مخاطبان نیز نمی توانند به روزنامه هایی باور داشته باشند كه به روشنی، بدیهیات حرفه ای شان را لگدمال می كنند. آنچه كه برای نمونه در پی می آید، هیچ شخصی را مورد خطاب و عتاب قرار نمی دهد كه كَنه سخن چیزی دیگر و از جنسی دیگر است:

«شرق» با عكسی بزرگ تیتر زده است: «... سرانجام؛ هاشمی آمد»؛ «آرمان» با عكسی نیم تا، خبر «ثبت یك روز تاریخی» با تیتر «هاشمی آمد / آمده ام خدمت كنم» داد. «اعتماد» با عكسی بزرگ از هاشمی از «آغازی شگفت انگیز» و این سخن محمد شریعتمداری كه «هاشمی باشد كنار می كشم» خبر داد. «آفتاب» با روتیتر «كاندیداتوری هاشمی رفسنجانی در دقیقه 90» و با تیتر «آن مرد برای باران آمد» گامی فراتر نهاد و «بهار» با بیان «روزی كه برای تاریخ یادگار می ماند» تیتر «حماسه با هاشمی» را انتخاب كرد. «خورشید» با عكسی از مشایی و احمدی نژاد و این گفته مشایی كه «این راه باید ادامه یابد»، «زنده باد بهار» را تیتر زد. «همشهری» هم كه بسان خورشید از بودجه عمومی ارتزاق می كند، تیتر زد: «قالیباف: آمده ام برای ایران اسلامی، سربلند، مستقل و آزاد» و ... تا همه آنانی كه پیشخوان روزنامه فروشی ها را دیدند، دریابند تا چه اندازه روزنامه های ما، بی غرض و منصف و به تعبیری دیگر بی طرف و مستقل اند!

به هر روی، آرزومندم فعالان عرصه خبر در ایران، روزی دریابند كه خبرنگار با فعال سیاسی متفاوت است؛ دریابند كه باید احساسات، هیجان ها و نگاه سیاسی خود را در رویدادی كه بازتاب می دهند، دخیل نكنند و از سوژه گزارششان فاصله بگیرند تا بتوانند همه جوانب امر را ببینند و رویداد را آن گونه كه رخ داده است، گزارش كنند نه آن گونه كه می خواهند و داوری را به عهده افكار عمومی بگذارند و با این رویكرد، همه دیدگاه ها را پوشش دهند و از لغزیدن به هر سمت و سویی، دوری كنند تا بتوانند با نگاهی جامع و فراگیر، چشم ها و گوش های راستین مخاطبان خویش باشند و در كل، استقلال و شرافت حرفه ای را كه در ایران با خون روزنامه نگاران پاكدامانی چون میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل، میرزا آقاخان كرمانی و بسیاری دیگر، آبیاری شده و بالیده است، دریابند و حفظ كنند.

ابتكار:آیا هاشمی پایان ناپذیر است؟

«آیا هاشمی پایان ناپذیر است؟»عنوان سرمقاله روزنامه ابتكار به قلم هادی وكیلی است كه در آن می خوانید؛اگر منصفانه ساحت سیاست ایران را ورق زنیم، نیك در می یابیم كه هاشمی تأثیر گذارترین شخصیت دهه های گذشته سیاست ایران می باشد. او از معدود سیاستمدارانی است كه هر نوع رفتارش، قدرت تأثیر گذاری مستقیم بر فضای سیاسی كشور را دارد. هر گاه كه كارشناسان پایانش را نتیجه گرفتند در نقطه مقابل به شروع تبدیل شد.از سال 68 پای ثابت انتخابات های ریاست جمهوری بوده است. تمام انتخابات 6 دوره ریاست جمهوری به صورت مستقیم تحت تأثیر نقش های ایشان بوده است.

او خود پیروز بدون دردسر انتخابات سالهای 68 و 72 بود. نقش تعیین كننده اش در پیروزی سید محمد خاتمی در سال 76 مورد اجماع همگان است. حمایتش از دولت های اصلاحات دلیل عبور آن دو دولت از پیچ های خطرناك در فاصله سالهای 76 تا 84 بود. سال 84 صحنه رقابت هاشمی و رقیب ناشناخته ای چون احمدی نژاد شد. احمدی نژاد ناشناخته، توانست فضای انتخابات آن روز را دو قطبی نماید و خود را در قطب مخالف هاشمی قراردهد.

او شهرت ناگهانی و شانس رأی خود را از طریق مخالفت با هاشمی در آن سال بدست آورد. در88 احمدی نژاد با رندی تمام، صحنه انتخابات را از تقابل خود با میر حسین موسوی به تقابل با هاشمی تغییر داد. پتانسیل هاشمی آنقدر بالا بود كه احمدی نژاد توانست از اتمسفر آن برای خرج انتخاب 88، استفاده نماید.

در آن مناظره تاریخی، مردم دیدند و شنیدند كه احمدی نژاد اعلام كرد رقیب من موسوی نیست بلكه من با هاشمی رفسنجانی در رقابتم. پیش از آن نیز تمام سعی رئیس جمهور در چهار سال اول ریاست جمهوریش این بود كه تمام ناكامی های خود را به پای هاشمی بگذارد احمدی نژاد كوشید كه دست هاشمی را در پشت صحنه ناكامی های دولتش نشان دهد.

حالا هم پس از گمانه زنی های بسیار، بلاخره هاشمی در دقیقه 90 تصمیم به آمدن گرفت اگر چه بسیاری آمدنش را پیش بینی می كردند ولی گویا باورش سخت بود بطوری كه اكنون آمدنش همچون شوكی موجب سرگیجه همگان شده است. نحوه آمدنش بر حیرت دیگران افزوده است. از ویژگی های عجیب هاشمی این است كه بارها كارشناسان،رقیبان و مخالفانش، پایان او را در ساحت سیاسی ایران نتیجه گرفتند ولی همواره عكس آن رخ نمود.

زمانی كه به دلیل حجم حملات اصلاح طلبان تندرو، هاشمی نتوانست جواز ورود به مجلس ششم را كسب نماید و مجبور شد با استعفا، شائبه های ایجاد شده را در آن زمان برطرف نماید، بسیاری گمان كردند كه این پایان هاشمی خواهد بود اما همان مقدار كه از نقش های روی صحنه اش كاسته شد بر نقش های پشت صحنه او افزوده گردید. شكست هاشمی درسال 84 و نوع واكنشی كه بخرج داد و اینكه دراعتراض به شرایط پیش آمده اعلام كرد: زین پس شكایت به خدا می برد! جای شك و تردید برای كسی باقی نگذاشت كه عمر سیاسی اش پایان یافته است ولی فعل و انفعالات بعدی نشان داد كه گویا تازه شروع شده است.

گروهی كنار رفتنش از ریاست مجلس خبرگان را نشان پایانش گرفتند. برخی نیز از دست دادن تریبون نماز جمعه را دلیل پایانش شمردند. عده ای زندانی فرزندانش را علامت پایان بحساب هاشمی آوردند خیلی ها هم سن شناسنامه ای او را دلیل بر پایان طبیعی وی برشمردند.

اما تصمیم دیروزش نشان داد كه انگار او بنا دارد در مرز 80 سالگی آغاز گر نوینی در ساحت سیاست ایران باشد مجموعه این ویژگی ها لقب مرد پایان ناپذیر را وصف شخصیتش كرده است وحال باید دید كه در معركه چگونه ظاهر خواهد شد و در پس این مرحله چه نقشی را ایفا خواهد كرد.

آرمان:فرصت طلبی مانع توسعه یافتگی

«فرصت طلبی مانع توسعه یافتگی»عنوان یادداشت روز روزنامه آرمان به قلم حسین كاشفی است كه در آن می خوانید؛زمانی كه اصالت به اخلاق مداری و ارزش مداری داده نشود و برخی صرفا به دنبال اهداف شخصی باشند، در بزنگاه انتخابات شاهد تغییر مواضع و چرخش ها خواهیم بود. در حال حاضر نیز می بینیم بخشی از اصولگرایان كه پیش از این از همراهان دولت بوده اند و از بدو تشكیل دولت به حمایت از آن پرداخته اند حالا تبدیل به قطب منتقد دولت شده اند. وقتی بحث از دولت نهم و دهم را به میان می آوریم، منظورمان دولتی است كه به رغم عملكردهای مثبتی كه دارد گاه خلاف اصول و اخلاق برخورد كرده و این رفتار فقط مربوط به برهه كنونی نیست.

در این 8سال شاهد بودیم تعداد اندكی از اصولگرایان در برابر رفتارهای دولت واكنش نشان دادند و برخی نیز تمام و كمال از دولت حمایت كردند و در نهایت نیز امروز می بینیم كه نتیجه آن حمایت ها دراین زمینه شرایط فعلی است. اگر برخی اصولگرایان شجاعت داشتند، باید همان موقع در این زمینه از خود واكنش نشان می دادند. اما حالا در پایان عمر دولت نقاد دولت شده اند. این رفتار اما نشات گرفته از عدم توسعه یافتگی است.

چون ما به توسعه لازم دست نیافته ایم باید منتظر بمانیم و ببینیم كه چرخش به كدام سمت است و سپس موضع گیری كنیم و این ضعف است. این ضعف باعث شده تا برخوردهای اخلاقی و انسانی تحت الشعاع قرار گیرد و دلیل اصلی آن فقدان فرهنگ حزبی است، زیرا این احزاب و نهادهای مدنی هستند كه زمینه ساز توسعه اند و می توانند جامعه را به سوی توسعه پیش ببرند.

به هر حال هرگونه تغییر موضع و فرصت طلبی در ذهن نسل های آینده باقی خواهد ماند و آیندگان قضاوت خواهند كرد. اما چون سازمان ها و احزاب قوی وجود ندارند تا بتوان از طریق آنها شرایط را به درستی تحلیل كرد، اتفاقات در حافظه تاریخی مردم نیز ممكن است گاهی به فراموشی سپرده شود. برای این كار نیز نیاز است تا به كار جمعی بازگردیم و جمع گریز نباشیم و از خردجمعی تبعیت كنیم.

حالا دوران كار جمعی است. باید برخوردهای تخریبی را كنار بگذاریم و به یكدیگر اعتماد كنیم. باید به جای دفع، جذب كنیم و بدانیم كه تا با هم نباشیم رسیدن به توسعه پایدار سخت است. اگر سیاه و سفید ببینیم، باید بدانیم كه نیل به اخلاق در مسیر سختی قرار می گیرد.

باید توهم و بی اعتمادی به یكدیگر را كنار بگذاریم و این گونه بنگریم كه كشور ملك مشاع تمام ماست و ما نیز وظیفه داریم تا دست در دست هم برای آبادانی آن كوشش كنیم. اصلی ترین لازمه تعامل و جمع گرایی نیز عقل گرایی و خردگرایی است. دولت بعدی، باید دولتی متكی بر عقل، خرد و تدبیر باشد، تا به توسعه یافتگی برسیم.

شرق:هاشمی و آرایش سیاسی

«هاشمی و آرایش سیاسی»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم صادق زیباكلام است كه در آن می خوانید؛آمدن هاشمی را چگونه می بایست تفسیر و تبیین كرد؟ شاید اكنون كمی زود باشد تا پیرامون آمدن ایشان و تبعاتی كه این آمدن در بر خواهد داشت، بتوان به یك قضاوت و جمع بندی رسید. اما تا به همین جا هم می توان به نكاتی مهم اشاره كرد. نخست شور و حال و روحیه شعفی است كه آمدن هاشمی در بخش زیادی از جامعه ایجاد كرده است. سخنی به گزاف نرفته اگر ادعا شود بسیاری كه شاید مطمئن نبودند، در انتخابات شركت خواهند كرد یا خیر، بی اختیار و با آمدن هاشمی، خیلی جدی گزینه شركت احتمالی در انتخابات را بررسی می كنند.

نكته دوم اینكه نام نویسی ایشان سبب شد تا مرحله ثبت نام انتخابات از آن وضعیت بی رونق خارج شود. تا قبل از آمدن هاشمی و تا حدودی هم رحیم مشایی، انتخابات بدل شده بود به یك سریال كش دار میان اصولگرایان. یك، دوجین نامزد اصولگرا -كه چندان تفاوت مبنایی هم با یكدیگر نداشتند- به زعم خودشان و صرفا براساس «وظیفه» و «تكلیف» ثبت نام كرده و تعدادشان هم روبه افزیش بود.

نه طرحی داشتند، نه برنامه ای و نه اساسا معلوم بود كه اگر هر كدامشان انتخاب شوند چه تفاوتی با نامزد دیگر دارند؟ جالب است كه هر كدام هم می گفتند كه خیلی جدی هستند، آمده اند تا آخر بمانند و به نفع هیچ كدام كنار نخواهند رفت. اما آمدن هاشمی سبب شده تا اصولگرایان «1+2» یا ائتلاف برای پیشرفت و ترقی یا ائتلاف پنج گانه و... را كنار گذارده و خیلی جدی به فكر رویارویی با هاشمی باشند. اصولگرایان مجبور خواهند شد تا تعداد نامزدهایشان را تقلیل دهند به یك نامزد جدی تا در 24 خرداد، به مصاف هاشمی بروند. آنان مجبور هستند از كلی گویی و ائتلاف های سطحی بگذرند و در فرآیند انتخابات و تبلیغات انتخاباتی، فقط به انتقاد از احمدی نژاد به عنوان مسوول به وجود آوردن وضعیت موجود دل خوش نكنند و به دنبال تدوین یك برنامه حساب شده به منظور رویارویی با هاشمی باشند. و بالاخره باید به تاثیر آمدن هاشمی بر اختلافات موجود میان جبهه اصولگرایان اشاره داشت. آنها از یك سو با اختلافات جدی میان طیف های اصولگرایان و جبهه پایداری طرف هستند و از سوی دیگر اختلاف میان جبهه پایداری بر سر نامزدی باقری لنكرانی یا سعید جلیلی یا حتی علیرضا زاكانی محل تامل آنهاست.

اصولگرایان خیلی فرصت ندارند. مشكل اساسی تر آنان این است كه اساسا می توانند در برابر هاشمی به ائتلاف بر سر یك نامزد دست یابند یا آنكه عمق رقابت میان آنان عمیق تر از آن است كه بتوانند به این مدل دست یابند؟ همچنین مشخص نیست افرادی چون محسن رضایی به عنوان نامزدهای مستقل از طیف اصولگرا در برابر هاشمی رفسنجانی قرار گیرند یا آنكه نهایتا با جبهه پایداری و طیف اصولگرایان همراه خواهند شد؟ هرچه هست تصور اینكه اصولگرایان با چهار نامزد یعنی محسن رضایی، قالیباف و دو نامزد جبهه پایداری و اصولگرایان سنتی در برابر هاشمی ظاهر شوند از هم اكنون به نگرانی آنان تبدیل شده است. آنان نیك می دانند كه حتی با تجمیع همه نیروهای چهارگانه شان، در برابر هاشمی، باز هم با مشكل جدی روبه رو خواهند بود. برخلاف اصولگرایان كه آمدن هاشمی برایشان ناخوشایند است، برای اصلاح طلبان آرام بخش و شفابخش بوده است. درخصوص تاثیر مثبت آمدن او به همان احساس شور و شعف و نشاط سیاسی و اجتماعی كه در میان بسیاری از رای دهندگان معمولی و بالقوه این جریان سیاسی ایجاد شده است اشاره می كنم. تاثیر بعدی آمدن ایشان، روشن شدن تكلیف سایر نامزدهایی است كه به عنوان اصلاح طلب ثبت نام كرده اند. بعید به نظر می رسد كه هیچ یك از آنان قصد رقابت با هاشمی را داشته باشند. حمایت كامل خاتمی از هاشمی، اصلی ترین دلیل برای كنار رفتن همه نامزدهای اصلاح طلب است. می ماند آمدن یا نیامدن رحیم مشایی و تاثیر آن بر اردوگاه اصلاح طلبان و هاشمی.

اگر رحیم مشایی تاییدصلاحیت شود، در آن صورت تردیدی نیست كه بخشی از آرای هاشمی و اصلاح طلبان را از آن خود خواهد كرد. در عین حال درصدی از آرای قالیباف را هم از آن خود خواهد كرد. آمدن مشایی یقینا به زیان هاشمی رفسنجانی خواهد بود چراكه رای اصولگرایان كمابیش ثابت است و فقط هم به سبد نامزد یا نامزدهای خودشان ریخته خواهد شد. می ماند این طنز تلخ؛ باوركردنی نیست اما یك راه جلوگیری از پیروزی هاشمی، تاییدصلاحیت رحیم مشایی است. اما حتی در صورت آمدن مشایی هم بعید به نظر می رسد كه اصولگرایان بتوانند جلو پیروزی اصلاح طلبان و هاشمی را بگیرند. با استناد به فضای كشور، این امر تا حدودی قابل پیش بینی است كه احساس شادمانی و شور و شعفی كه صرف ثبت نام هاشمی در دو روز قبل به راه افتاد، ظرف روزهای آینده به تدریج به یك عزم و اراده جدی برای حضور در پای صندوق های رای در سطح كشور در 24 خرداد بدل خواهد شد.

بهار:حالِ خوش ِهاشمی

«حالِ خوش ِهاشمی»عنوان سرمقاله روزنامه بهار به قلم سروش فرهادیان است كه در آن می خوانید؛«خوش به حالِ هــاشــمی»؛ نمی شود گفت روز 21اردیبهشت 1392 این جمله را چند سیاست مدار بر زبان آورده اند، اما كم نیستند حتما. نگاهی به سربالایی درِ پشتی وزارت كشور، هرچند از دور و شنیدن صدای خوشحالی مردم، هرچند با واسطه، اگر برای رقیبان نامزد اصلاحات «اشك» برانگیز بود، برای سیاستمداران سالخورده «رشك» برانگیز.

لابد این سیاست مداران با خودشان گفتند: «خوش به حالِ هاشمی!»، ببین چگونه «عزیز» شده و بر «صدر» نشسته؛ اما چه كسی این صدر و عزت نشینی باورش می شد؟

با خودشان گفتند «خوش به حالِ هاشمی!»؛ هنوز صدای «كل» و «هل» اصلاح طلبان از این كه هاشمی به مجلس ششم وارد نشده به گوش می رسد و خیلی از«آقا سی»، «آقا سی»كردنشان نگذشته، دست ها به آسمان رفته كه ای كاش هاشمی برای انتخابات نامزد شود، «منجی» رها كردن مردم از وضع موجود شود، فلان كند و بهمان. چه كسی باورش می شد؟

با خودشان گفتند «خوش به حالِ هاشمی!»؛ همان كسی كه تا چند روز پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری دهم، اصلاح طلبان تلاش می كردند بگذارندش و از كنارش بگذرند. حالا اما از هر كانالی گذشتند تا هاشمی را نامزد انتخابات كنند. چه كسی باورش می شد؟

فهرست این «خوش به حالِ هاشمی»، «خوش به حالِ هاشمی» خیلی بلند بالاست؛ به بلندی تمام اتفاق های چهارسال گذشته.

اما حتما با هر«خوش به حالِ هاشمی» گفتن،ازخودشان پرسیدند هاشمی این «خوشیِ حال» را مدیون چیست و وامدار كیست؟

شاید با خودشان گفتند درست است كه رفتار هاشمی در چهار سال گذشته متفاوت از 75 سال دیگر عمرش بوده؛ درست است كه سعی كرده در چهار سال گذشته طرف منتقدان بایستد، قید خطبه خواندن نماز جمعه تهران و ریاست مجلس خبرگان را زده. با منتقدان و هزینه داده های اصلاحات و جنبش ملاقات كرده، حرفشان را شنیده، گله شان را پذیرفته و هم زبانشان شده، حكومتی رفتار نكرده و هم كلام معترضان شده. اما این «صدر» نشینی و«عزت» گزینی چنان كه جماعتی مقابل وزارت كشور دولت احمدی نژاد در انتظارش بمانند و آمدنش را مقابل دوربین های ویژه به جشن بنشینند و مدام ساعت نگاه كنند و خون در صورت بدوانند كه نكند هاشمی دیر برسد، عامل دیگری هم می خواهد.

عامل اصلی عزت «اكبر هاشمی»، «محمود احمدی نژاد» است. چنان بوده و نبوده كه هاشمی را برای مردمانی آرزو كرده.

روزگاری كه هاشمی در16سال گذشته طی كرده روزگار «سینوسی» است. روزگاری عامل مقابل اصلاحات و امروز قهرمانی برای اصلاحات.

عاقبت به خیری كه می گویند یعنی همین؛ «خوش به حالِ هاشمی.»

دنیای اقتصاد: انتخابات و ركود فعالیت ها، چرا؟

«انتخابات و ركود فعالیت ها، چرا؟»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم مرتضی كاظمی است كه در آن می خوانید؛چند روز پیش برای شروع مذاكره در مورد یك پروژه اجرایی با كارشناسی در شهرداری در یكی از استان های مركز كشور تماس گرفتیم. كارشناس مربوطه ادامه مذاكره را به بعد از انتخابات موكول كرد.

انتخابات شوراها و ریاست جمهوری در نیمه دوم خرداد ماه برگزار می شود. رییس دولت تعیین خواهد شد و وزیران را به مجلس پیشنهاد خواهد كرد. چندین ماه زمان برای تعیین وزیران و مدیران لازم است. شوراها قرار است شهرداران را تعیین كنند و تعیین شهرداران و قبول مسوولیت شهرداران جدید نیز چند ماه زمان نیاز دارد.

در خوشبینانه ترین حالت در اوایل نیمه دوم سال، تغییرمسوولیت ها عملی خواهد شد. طرح این سوال عجیب نیست كه به چه دلیل انتخابات، بهانه ای برای تعطیلی یا تعویق كارها است؟ ماشین اجرایی نظام اداری در سازمان ها دارای ابزارهای چهارگانه شامل قوانین و مقررات، ساختار تشكیلاتی، سیستم ها و روش ها و ساختار منابع انسانی است.

بخشی از منابع انسانی، مدیران هستند. برای حركت به سمت توسعه یافتگی باید تلاش كرد میزان سهم این مدیران در حركت دادن ماشین اجرایی مذكور را به حداقل رساند و سهم سیستم ها و روش ها، ساختار تشكیلاتی و قوانین و مقررات را غنا بخشید.

ما عادت كرده ایم كه نقش مدیران سازمان ها را مساوی مفهوم مدیریت در سازمان ها بدانیم و از نقش سیستم ها و روش ها و همچنین فرهنگ سازمانی غافل شویم. عادت كرده ایم كه برای مدیران نقش قهرمانان بزرگ را خیال پردازی كنیم.

در سازمانی دیگر كارشناس مربوطه می گوید كمیته پژوهشی آن سازمان تا بعد از انتخابات، تشكیل جلسه نخواهد داد. این موضوع از نظر این كارشناس، آنچنان بدیهی است كه پرسیدن دلیل چنین تصمیمی عجیب تلقی می شود.

جالب است كه مدیران یا كارشناسان یك سازمان تصور می كنند نقش مدیر ارشد آنچنان پررنگ است كه یك پروژه اجرایی معمولی را باید تا بعد از انتخابات به تعویق انداخت. در بخش خصوصی تعداد زیادی از فعالان اقتصادی، تیم های اجرایی خود را برای خدمت به سازمان های دولتی و عمومی تجهیز كرده اند.

به تعویق انداختن كارها و پروژه ها به بهانه انتخابات، منجر به ضعیف شدن این تیم های اجرایی شده و در نهایت علاوه بر متضرر شدن بخش خصوصی، همین سازمان های دولتی نیز آسیب پذیرتر می شوند. خوشحال نباشیم كه عادت كرده ایم نتیجه انتخابات با چنین وسعتی بر زندگی و كسب وكار ما موثر باشد.
نظر شما در این رابطه چیست
آخرین اخبار