به گزارش ایران اکونومیست; «عیسی منصوری» روز دوشنبه در نهمین اجلاسیه دور ششم نمایندگان اتاق اصناف ایران که در محل هتل فردوسی برگزار شد، افزود: وزارت کار در دولت یازدهم اشتغال فراگیر را تبیین کرده است که برنامه جامعی برای توسعه اشتغال در کشور است.
وی گفت: اشتغال با طرح هایی نظیر کاج (کارانه اشتغال جوانان)،کارورزی و مشوق بیمه کارفرمایی توسعه می یابد.
وی توضیح داد: در طرح کاج اشتغال در محیط واقعی انجام می شود و با اجرای طرح کارورزی ١٥٠ هزار نفر سالانه با یک سوم حقوق که از سوی دولت پرداخت می شود و بیمه مسئولیت می توان نیروی کار را آماده برای ورود به بازار کار کرد.
وی در خصوص مشوق بیمه کارفرمایی گفت: هر فردی که توسط کارگاهی جذب شود سهم بیمه او از سوی دولت به شکل نقدی پرداخت می شود.
وی تاکید کرد: واحدهای صنفی می توانند به کاهش هزینه تولید کمک کنند تا بتوانیم به اشتغال مطلوب برسیم.
در این مراسم تفاهمنامه ای میان میان وزارت کار و اتاق اصناف از سوی «عیسی منصوری» معاون توسعه کارافرینی و اشتغال وزارت کار و «جلال الدین محمد شکریه» نایب رییس اتاق اصناف ایران امضا شد.
این تفاهمنامه در راستای اجرای طرح کاج در چارچوب دستورالعمل طرح مشوق بیمه کارفرمایی طرح کارورزی دانش آموختگان دانشگاهی و طرح مهارت آموزی در محیط کار واقعی و نیز برنامه اشتغال فراگیر مصوبه ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی است.
ساعت کاری جالب اینکه این افزایش شغل به سرعت و بدون هزینۀ خاصی برای دولت است. در کل جامعه طی سالهای اخیر ساعت کاریشان اغلب از همین حدود ساعت ده صبح آغاز میکنند. مدارس هم میتوانند از ده صبح شروع شوند، یک ساعت ناهار مثل کشورهای پیشرفته داشته باشند. در نتیجه ساعت کار معلمان هم از ده صبح شروع شود.
آگاه هستید کارمندان نهادهای حکومتی به مراتب در وضع بهتری هستند؛ مثلاً داشتن امنیت شغلی، بیمه، وام ارزان، چک کارمندی که حکم پول نقد دارد.
دولت هیمشه هوای کارمندشان را دارد،از افزایش مزد بیشتر نسبت به کارگران بخش غیر دولتی گرفته تا دادن کارت اعتباری و پاداش آخر سال و...
اما همین کارمندان بسیاریشان می روند در شیفت بعد از ظهر شغل بقیه جویندگان شغل را اشغال میکنند با وجودی که به مراتب از کارگران درآمد بهتری دارند! کارفرماهای طمعکار و حریص هم ترجیحاً کارمند بیمه شده دولتی را استخدام میکنند (تا از هزینۀ بیمه و غیره شانه خالی کنند)، این رقابت بیرحمانه ای است بین کارگر عادی بیکار و فقیر با کارمندان شاغل!، و نتیجه میلیونها نفر جویای کار بدون شغل میمانند!
پس پیشنهاد میشود بر اساس تجربۀ موفق کشورهای مُدرن، ساعت شیفت اصلی کاری از 10 صبح تا 7 شب باشد، و یک ساعت ناهار استراحت، در این صورت دوشیفته کار کردن کارمندان بخش حکومتی-عمومی احتمالش کمتر میشود. در عوض برای اضافهکاری با افزودن یک روز تعطیلی- ترجیحاً شنبه - علاوه جمعه جبران شود.
شنبه پیشنهاد میشود تا سازگاری با تعطیلات جهانی شود و بهبود در تعاملات جهانی.
پ.ن:
اول تأکید دوباره کنم مانند بسیاری از ایده و پیشنهادهای نگارنده، در واقع حاصل مطالعه و بررسی موارد مشابهی است دیگران گفته اند، و از بس این طی این سالها تکرار شده که واقعاً نمیدانم نخستین بار چه کسی این ایده و پیشنهاد داده، فقط میتوانم سپاسگزار آن ناشناسانی باشم که در فکر بهبود وضع مردمان تلاش کرده اند.
مواردی انتقاد به این ایده-پیشنهاد شده است. اشکالی ندارد و خیلی خوب است پرسش و نقد شود یک ایده و پیشنهاد، اما من برای پاسخ موادری را یادآور میشوم:
1- ایراد قانونی:
میگویند ساعات کار 44 ساعت است، از ده صبح تا 7 بعد از ظهر، میشود 9 ساعت، و این مخالف قانون کار است!
ساعات کار واضافه کاری ( وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی)
با مطالعه قانون کار و ساعات کار، در حالت کلی 44 ساعت است در هفته، تحت شرایط مختلف،شحصاً ترجیح میدهم ساعت کار به زیر 40 ساعت برسد در عوض بازدهی و راندمان (بهرهوری) بالا باشد. اما همانطور در متن ایده-پیشنهاد قید شده، این اضافی کاری احتمالی، با افزودن یک یا حتی دور روز تعطیلی در انتهای هفتۀ کاری جبران میشود.
این تعطیلی با مزد باید باشد. از آنجا که از انتقاد مکرر، عدم تطابق تعطیلی آخر هفته با نُرم جهانی است، پیشنهاد اکید میشود این تعطیلی علاوه بر جمعه، در روز شنبه و اگر سه روز در هفته قرار است باشد، یکشنبه هم اضافه گردد، و این بهتر از تعطیلی پنجشنبه است. مهم کار مفید با بهرهوری بالا است.
2- بحث شرایط ویژه یک کشور مانند ایران:
ایران با معضل در حد بحرانی و حتی ترازیک بازار کار روبهرو است، هر چند آمارهای درستی نیست، ولی تخمینها از حدود چند میلیون بیکار حکایت دارد ولی میلیومها دوشیفت کار!، اخیراً در برخی رسانههای داخلی از حدود دوسوم جمعیت غیرفعال خبر دادند که عملاً ناامید از اشتغال هستند، در واقع ما بیکاری پنهان دو سوم جمعیت آماده فعالیت داریم!
3- بحث دوم، هزینۀ سنگین ایجاد کار پایدار حقیقی:
تقریباً ناتوانی سیستم کشوری از ایجاد دهها میلیون شغل حقیقی و پایدار یک وافعیت است، ارقامی بین 50 میلیون تومان تا بیش از 100 ملیون تومان (برخی سخن یک میلیارد تومان حتی میگویند!) ذکر میکنند برای ایجاد یک شغل پایدار حقیقی!
پس اگر به همین منوال وضع ادامه یابد، قریب قطع به یقین، از این 12 میلیون نفر در سن ازدواج، عملاً بخش عمده اش، ناتوان ازدواج خواهند بود و اگر از سر اجبار و شدت محرومیت عاطفی و تنهایی تن به ازدواج نامناسب دهند فجایع بعدی یعنی طلاق، بدسرپرستی، فقر فزاینده دامنگیر جامعه خواهد شد! جامعه ای اکثریتش فقیر باشند، علاوه مشکلات بسیار ناگوار باری جامعه، برای حاکمیت هم مشکلات بدی بهوجود میآورد- این اکثریت کارگر فقیر- از نگرانیهای امنیتی تا از دست دادن یک جمعیت بزرگ مالیات دهنده که به جای مالیات دادن، متقاضی یارانه و کمک هستند!، و اگر هم ازدواج صورت نگیرد، کشور عملاً در عرض 5 الی 10 سال آینده ضمن از دست دادن جمعیت بارور، از افزایش جمعیت معقول و مناسب محروم میشویم، و بماند مشکلات و افزایش دهشناک امراض جسمی و روحی و عوارض ناگوار اجتماعی...، و این بعدها با کمبود نیروی کار روبه رو خواهد شد! همین کارفرماین به ظاهر زرنگ طماع، در آینده نه چندان دور مجبور خواهند شد در به در دنبال نیروی کار و حتی واردات نیروی کار از خارج اقدام کنند!، و پیری جمعیت و هزینههای کمرشکن نگهداری از سالمندان، سالمندانی که شاید اکثرشان در عمر مفدشان جوانی بر باد رفته، و هیچ پس انداز و بیمه بازنشتگی ندارند، و همه این هزینهها بر دوش جامعه و حاکمیت خواهد افتاد! از طرفی فرصت رونق بازارهای مهم ازدواج، مسکن، مصرف کالا از دست خواهد رفت، عملاً دور باطلی از رکود و فقر اقتصاد بیمار ایران رها نخواهد کرد.
4- شاید در ظاهر مثلاً کارمندان بخش عمومی بگویند به این ایده-پپیشنهاد به زیان ماست!
چون برخی در ظاهر از دو شیفت کار کردن درآمد بیشتری به دست میآورند! اما آنها دارند اشتباه میکنند، کارمندان دارند با تحمیل فرسودگی و هدر دادن عمر با ارزششان، درآمدی که باید مثلا در 7 ساعت قانونی کار بهدست آورند، در 12 ساعت بهدست میآورند! عملاً ساعت کاریشان را ارزان میفروشند، در کشورهای پیشرفته ساعت بین 5 تا 10 دلار و بلکه بیشتر مزد میگیرند، وقتی کارمند خودش تن میدهد به ساعت 1 الی 2 دلار، ارزش خود و کارش تحقیر کرده است! عملاً تن به شبهبردگی و بیگاری داده است و متأسفانه موجب شده دیگران هم به بیکاری یا بیگاری تن دهند!
او بایست در همان ساعت نُرمال کار کند، و حق مزد و مزایای مکفی کند، و نه تسلیم درخواست کارفرمای حریص و طماع شود، وقتی او با دو شیف کار کردن جای نیروی کاری میگیرد یعنی دارد بازار از متقاضی جوینده کار بیشتر و بلکه فراشباع میکند، و در نتیجۀ قدرت چانهزنی خود و همکارانش را در برابر کارفرماهای حریض و طماع کاهش میدهد!
آری بخش از این احجاف به نیروی کار در نتیجۀ همین دو شیفتکاری های به ظاهر خوب ولی در حقیقت بد ضد کارگری است!
این به بهای فرسودگی به واسطۀحذف ساعات استراحت، لذت بودن با خانواده و دوستان، و از دست دادن اوقات تفریح و سرگرمی و مطالعه و افزایش دانش یا حتی کسب مدارج عالی تحصیلی است!، زندگی را بر خود و دیگران دشوار میکنید برای اندکی پول بیشتر به دست آوردن؟!
اما در ادامه خواهم گفت، اگر کارکنان عمومی یک شیفته کار کننند ولی به جایش در همان شیفت خوب و با بهرهوری بالا کار انجام دهند، زمینۀ لازم برای افزایش حقوق و مزایا برای خود فراهم میکنند، و در عوض به سایر همنوعان خود فرصت اشتغال میدهند. در نهایت همگان از این افزایش اشتغال سود میبرند، افزایش بهرهوری، موجب کاهش هزینه تولید خدمات و کالا میشود و قدرت خرید عمومی افزایش مییابد.
5- این کار به نفع حاکمیت-دولت است:
چرا که نخست از هزینۀ اضافی برای ایجاد شغل رهایی مییابد، زودبازده است، موجب افزایش بهرهوری کارکنانش میشود، همچنین جلوی فرسودگی زودرس کارکنان باتجربه اش گرفته میشود، در نتیجه کمتر درخواست بازنشتگی زودرس روبهرو میشود، جلوی از دست دادن نیروی باتجربه گرفته میشود، جلوی صرف هزینۀ آموزش اضافی گرفته میشود، همۀ اینها موجب کاهش هزینههای جاری دولت میشود. در نهایت رضایت عمومی بیشتری حاصل میشود. و همۀ اینها از خواستهها و آرزوهای یک حاکمیت-دولت معقول است. چه از این بهتر؟!
با این وجود بایست اید-پپیشنهاد در یک برنامه زمانبندی بررسی شود، مثلاً در یک دوره سه ماه، معطل کاری بیهوده نشود، امری که معقول و درست است نبایست ترسید از اجرای رفرم فوق در یک دوره چند سالۀ آزمایشی. تا حال روش فعلی جز نتایج ناخوشایند حاصلی نشده، چرا راه دیگری آزمایش نشود؟
به نظرم، اگر این ایده-پیشنهاد بهدستی و بهموقع (مثلا از همین امسال) اجرا شود، نتایج مفیدش بهزودی نمایان میشود.
http://pakabara.blogfa.com/post/34