شنبه ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 April 20 - ۱۰ شوال ۱۴۴۵
۰۱ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۲:۲۶

ایران افغانستان لزوم گذر از تقابل ژئوپلیتیکی به تعامل ژئواکونومیکی

سخنان اخیر مقامات دولتی افغانستان و همچنین اخبار منتشر شده در خبرگزاری رسمی وزارت انرژی و آب این کشور مبنی بر اقدامات توسعه ای افغانستان در بالادست رودخانه های ورودی به تالاب های بین المللی هامون، باعث افزایش نگرانی ها در خصوص تهدید هرچه بیشتر محیطزیست این تالاب و تغییر جریان طبیعی و عرفی رودخانه های مشترک هیرمند و فراه شده است.
کد خبر: ۱۶۵۸۱۶
به گزارش ایران اکونومیست; این نگرانی ها تاجایی پیش رفت که واکنش مقام های رسمی جمهوری اسلامی ایران و به ویژه شخص رئیس جمهوری را در روزهای گذشته در بر داشت. اگرچه صحبت های حسن روحانی رئیس جمهوری در چارچوب جریان غالب بین المللی امروزه در دفاع از محیط زیست منطقه، هشدار به همه دولتمردان منطقه درخصوص تبعات ناشی از اقدامات توسعه ای ناپایدار و یکجانبه و اثرات سوء آن بر اکوسیستم ها و در نتیجه بر مردم کل منطقه بود، ولی آنچه از سوی جامعه افغانستان منعکس شد یک واکنش کاملا احساسی و هیجانی بود.
آنچه واقعیت دارد این است که افغانستان متاسفانه کشوری است که مدت های طولانی مورد تهاجم کشورهای غربی و قدرتهای بزرگ جهان بوده و از محرومیت های شدیدی رنج می برد؛ در این بین، فساد افسارگسیخته در آن کشور یکی از موانع جدی پیش روی توسعه افغانستان است و مبارزه با آن از شعارهای اصلی دولت «محمد اشرف غنی» رئیس جمهوری بوده ولی به گفته رسانه های افغانستانی، موفقیت اندکی در این مسیر حاصل شده است.
رفتار شناسی سیاسی- اجتماعی جامعه افغانستان نشان می دهد که آب اهمیت هویتی در این کشور داشته و به آن با حساسیت ویژه ای پرداخته می شود و در نتیجه رفتار سیاستمداران و مردم افغانستان را باید در قالب این گزاره بررسی کرد.
بنابر این واکنش احساسی و هیجانی اخیر در افغانستان به سخنان رئیس جمهوری ایران که به گواه کارشناسان زیست محیطی یک نگرانی منطقی و به حق در سطح بین المللی بود را باید در این قالب تحلیل کرد. اگر چه در مقام مقایسه با سایر کشورهای همسایه افغانستان، این سوال پیش خواهد آید که چرا واکنش مردم افغانستان نسبت به تحولات مرتبط با ایران بسیار بیشتر است؟
به عنوان مثال، تهدید پارسال نخست وزیر هندوستان به قطع کامل کمک های این کشور و اعمال فشار صریح به اشرف غنی برای قطع ارتباط با پاکستان واکنشی را در بین مردم افغانستان در بر نداشت. این موضوع را نیز باید در مسائلی دیگر از جمله وابستگی های متقابل ایران و افغانستان به هم در حوزه های مختلف تحلیل کرد که به قولی دعوا و اختلاف نظر دو برادر همیشه بیشتر از دو غریبه است، همانطور که صلح و دوستیشان بیشتر است.
ایران حمایت از افغانستان را نه در زبان که در عمل ثابت کرده است و در سخت ترین شرایط، حامی دولت و ملت افغانستان بوده که با یک نگاه منصفانه، همه بر این موضوع اتفاق نظر دارند. اما چرا ایران با وجود حمایت جدی و باور به توسعه و امنیت در کشور همسایه اش، باید نگران اقدامات توسعه ای در افغانستان باشد؟ چه معادله پیچیده ای در افغانستانِ همسایه نهفته است که باوجود میل باطنی ایران برای حمایت از توسعه در افغانستان، او را نگران اقدامات افغانستان می کند؟
 
** دلایل هفت نگرانی اصلی ایران
به طور کلی نگرانی اصلی ایران نه صرفا از اقدامات توسعه ای بلکه نگرانی ایران به مسائلی از جمله بی ثباتی در آن کشور، رشد روزافزون جریانات تندرو، ناتوانی دولت مرکزی در کنترل کشور، فساد در بخش های دولتی، حضور کشورهای غربی، رشد روز افزون کشت خشخاش و قاچاق مواد مخدر و در این بین بی توجه جدی آن کشور به مسائل زیست محیطی برمی گردد.
 
1- نخستین دلیل نگرانی ایران، نبود تعهد جدی و عملی به محیط زیست در اقدامات توسعه ای افغانستان است که اثرات و تبعات سوء منطقه ای خواهد داشت. اگرچه افغانستان به دلیل مسائل داخلی و جنگ، از گردونه توسعه عقب مانده است و ایران این حق را برای افغانستان محترم شمرده و برای داشتن یک همسایه امن و آباد از آن حمایت هم می کند، اما این نگرانی قطعا به اصل توسعه در افغانستان نیست بلکه به نحوه بهره برداری و مدل توسعه است که بر اساس برنامه های اعلام شده توسط افغانستان هیچ توجهی به محیط زیست منطقه و تبعات آن ندارد.
از جمله مهمترین اقداماتی که افغانستان پیگیری می کند و نگرانی جدی در ایران ایجاد کرده می توان به پروژه ساخت سد کمال خان بر روی رودخانه مشترک هیرمند و سد بخش آباد بر روی رودخانه فراه در بالادست تالاب های بین المللی هامون اشاره کرد.
بر اساس اخبار منتشر شده و اشاره صریح مقام های دولتی افغانستان، با اتمام ساخت سد کمال خان، جریان طبیعی تالاب های بین المللی هامون که از رودخانه مشترک هیرمند تأمین می شد، به سمت باتلاق گودزره هدایت خواهد شد و جریان طبیعی و عرفی به سمت تالاب های هامون از مسیر رودخانه هیرمند منحرف می شود که خلاف معاهده 1351 و قوانین عرف بین المللی است.
همچنین قرار است کار ساخت سد بخش آباد نیز با مشارکت یک شرکت ایتالیایی انجام شود که حجم ذخیره آن بیش از یک هزار و300 ﻣﻴﻠﻴﻮﻥ ﻣﺘﺮ ﻣﻜﻌﺐ است که ظرفیت آبیاری در حدود 104 هزار هکتار زمین را خواهد داشت.
بنابر این با توجه به اظهارات مقامات افغانستان، نگرانی جدی نسبت به آینده محیط زیست هامون صابری وجود دارد. این یک نگرانی به حق ملی، منطقه ای و بین المللی است که نه تنها مردم ایران که مردم افغانستان و منطقه را نیز متاثر خواهد کرد که هامون یک میراث مشترک است. آیا این نگرانی نابجا است؟
 
2-نگرانی بعدی، سواستفاده از اقدامات توسعه ای در جهتی خلاف رفاه و معیشت عرفی و قابل قبول مردم است. این اقدامات به تصور مقام های افغان باعث توسعه اشتغال و تبدیل شدن منطقه فراه به 'گدام گندم' می شود. اما تا چه اندازه می توان امیدوار به تحقق چنین شعاری بود؟
بر اساس بررسی های صورت گرفته و تحلیل گزارش های سازمان های جهانی، کشت محصول خشخاش در استان های نیمروز و فراه که هر دو از استان های هم مرز با ایران محسوب می شوند، افزایش چشمگیری داشته است. مقامات افغانستان گفته اند که سد بخش آباد می تواند به کشت جایگزین خشخاش کمک کند، اما وقتی به واقعیت های امروزه و گذشته و رفتار دولت های افغانستان در برخورد با کشت خشخاش و نیز ضعف حاکمیت دولت مرکزی در این مناطق نگریسته شود، این نگرانی جدی در ذهن هر تحلیلگری ایجاد خواهد شد که با احداث سد بخش آباد و با توجه به عدم توانایی و یا حتی عزم دولت برای مقابله با کشت خشخاش، این منطقه نیز همانند بخش های مرکزی ولایت هلمند افغانستان در پایین دست سد کجکی، تبدیل به 'گدام خشخاش' شود.
سیاست های اخیر دولت افغانستان نشان می دهد که این کشور از اهمیت این مساله غافل مانده است و اگر چه در سخنرانی های مقامات آن کشور توجه به محیط زیست و تالاب ها تاکید می شود اما به واقع، رفتاری که نشان داده می شود چیزی خلاف واقع و نگران کننده است. به عنوان نمونه در گزارش اخیر دفتر مقابله با مواد مخدر و جرم سازمان ملل متحد (UNODC, 2016) متوسط تولید خشخاش به ازای هر کیلوگرم در هکتار حدود 30 درصد افزایش یافته است. همچنین بر اساس این گزارش، قلع و قمع زمین¬های کشت محصول خشخاش توسط دولت افغانستان 91 درصد کاهش و در همین حال، کشت خشخاش 43 درصد نسبت به سال 2015 روند افزایشی داشته است.
بنابر این آیا این نگرانی نابجاست که چطور دولتی که نتوانسته در کنترل خشخاش موفق باشد، بتواند در جایگزین کردن آن موفق باشد؟ و چه تضمینی می تواند به کشور همسایه اش که روزانه صدمه های جدی مالی و جانی در مبارزه با مواد مخدر صادر شده از افغانستان می دهد، ایجاد کند؟
 
3- نگرانی بعدی، ارتباط فساد موجود در افغانستان و توسعه در آن کشور است. به گواه سازمان های بین المللی، از شروط اصلی کشورهای غربی در کمک به افغانستان در اجلاس اخیر بازسازی افغانستان، برچیدن فساد در آن کشور بوده است.
به استناد سخنان شخص اشرف غنی، فساد افسار گسیخته در بین دستگاه های دولتی افغانستان که به گفته برخی مقامات افغان غیرقابل کنترل است و در زمره بدترین کشورها از این منظر قرار گرفته، کنترل مواد مخدر را نگران کننده می کند و 'توسعه و رفاه برای مردم افغانستان' را در حد یک شعار باقی می گذارد.
هم اکنون در درون وزارت انرژی و آب افغانستان و در انجام پروژه های سدسازی، به استناد گزارش های رسانه ای و دولتی در افغانستان، فسادهای مالی بسیاری وجود دارد و بر خلاف تبلیغات گسترده که بیشتر رنگ و بوی انتخاباتی دارد، حقایق از حکایت های دیگری نقل می کند.
عقد قرارداد سد کجکی و بند کمالخان با یک شرکت ترکی که به گفته رسانه های افغان یک شرکت ورشکسته بوده از این جمله است. بنابر این فساد در افغانستان که یکی از اهداف مهم اشرف غنی رییس جمهوری آن کشور برای مبارزه عنوان می شود، این نگرانی را ایجاد می کند که کنترل آب در آن کشور در چنین سیستم فاسدی بیشتر از آنکه ماهیتی توسعه ای به نفع مردم افغانستان داشته باشد، ابزاری برای کنترل مردم افغانستان و لذا تبعات اجتماعی، امنیتی و به خصوص محیط زیستی برای کل مردم منطقه را بدنبال داشته باشد. آیا این نگرانی نابجا است؟
 
4- نگرانی دیگر، نوع رویکرد افغانستان در حفاظت و توجه به تالاب های مشترک هامون است. این موضوع حائز اهمیت است که سیلاب های فصلی ورودی به تالاب های هامون که تاکنون در چند ماه از سال به تالاب ها ریخته می شود، نقشی اساسی در حفظ و بقاء حیات این منطقه ایفا کرده و باعث رشد پوشش گیاهی در بستر تالاب ها و کاهش طوفان های شن در فصل های گرم سال برای کل مردم دو سوی مرز می شود.
در چنین شرایطی، ایران بر اساس معاهده 1351، از کل 9 میلیارد مترمکعب آب در هیرمند، فقط میزان 820 میلیون مترمکعب حقابه دارد؛ اما نکته مهم این است که این حقابه فقط برای نیازهای شرب و کشاورزی ایران محاسبه شده است و نه سیراب کردن تالاب های مشترک هامون که باید مورد توجه دو کشور باشد.
بنابر این نگرانی جدی دیگر ایران، با توجه به اظهارات مقامات رسمی افغانستان در مورد تلاش برای انحراف آب هیرمند، عدم توجه جدی و عملی آن کشور به محیط زیست تالاب های مشترک است. آیا این نگرانیِ صرفا زیست محیطی نابجا است؟
 
5-نگرانی دیگر ایران، نبود عزم جدی در مقامات افغانستان برای انجام یک اقدام مشترک و بین المللی برای احیاء محیط زیست هامون است. تأمین نیاز آبی تالاب¬های مشترک و بین المللی هامون و حفاظت از آنها وظیفه دو کشور ایران و افغانستان است و همکاری مشترک را می طلبد. ایران تلاش های زیادی به صورت یکجانبه برای حفظ این تالاب ها که نیاز آبی آنها بیش از 4 تا 5 برابر حجم چاه نیمه ها و حداقل در حدود 3 تا 4 میلیارد مترمکعب است، داشته است. علاوه بر این، تالاب های هامون نه تنها از رودخانه هیرمند بلکه از رودخانه های دیگری از جمله فراه رود سیراب می شوند که بر روی این رودخانه نیز، همانطور که اشاره شد، افغانها به دنبال احداث سد و توسعه اراضی بدون توجه به ناله های هامون و درد مشترک مردم منطقه هستند.
جمهوری اسلامی ایران تاکنون در جهت حفظ تالاب های بین المللی هامون تلاش های زیادی کرده و مدت هاست که دولت افغانستان را نیز به همکاری مشترک برای حفظ تالاب های هامون دعوت کرده است. همچنین ایران با هدف کاهش اراضی کشاورزی از 120 هزار هکتار در دشت سیستان به اصلاح الگوی سیستم آبیاری با اجرای طرح انتقال آب به 46 هزار هکتار اراضی کشاورزی دشت سیستان از چاه نیمه ها با روشهای نوین آبیاری روی آورده است.
علاوه بر این، ثبت تالاب هامون در سال 1975 به عنوان تالاب با اهمیت بین المللی در کنوانسیون رامسر، ثبت دریاچه هامون به عنوان یکی از مناطق حفاظت شده انسان و زیست کره (MAB) یونسکو در سال 2016 نشان از عزم راسخ ایران در جهت جلوگیری از تغییرات برگشت‌ناپذیر و بهره‌برداری ناپایدار از منابع طبیعی و حفظ این تالاب ها بوده است. این در حالی است که هنوز کشور افغانستان عضو کنوانسیون رامسر نشده و اقدامی از طرف این کشور برای مناطق حفاظت‌شده طبیعی- زیستی بین‌المللی انجام نگرفته است. آیا این موضوع هر دوستدار محیط زیستی را نگران نمی کند؟
6- در همین ارتباط، متاسفانه با وجود تلاش های ایران برای دعوت از افغانستان به داشتن یک همکاری متقابل در خصوص آبهای مشترک و محیط زیست، کماکان پاسخ مناسبی از سوی طرف افغان دیده نشده است. در دهه اخیر، دو بار روسای جمهوری ایران و ترکمنستان به صورت مشترک به ریاست جمهوری افغانستان نامه نوشته و آن کشور را دعوت به همکاری مشترک برای بهره برداری از آب رودخانه مرزی هریرود کردند. اما هیچ پاسخی از سوی طرف افغان داده نشد. در سال های اخیر نیز، با وجود تعامل های سازنده در بخش های دیگر بین دو کشور، در خصوص موضوع آب افغانستانی ها پاسخ مناسبی نداده و هر بار به بهانه ای از ادامه مذاکرات سر باز زده اند.
نکته جالب توجه اینجاست که «علی احمدی عثمانی» وزیر انرژی و آب افغانستان در یک نمایش سیاسی در صحن مجلس آن کشور، ایران را به مناظره و مباحثه در خصوص آب و محیط زیست فرا می خواند. باید پاسخ داد که جناب آقای عثمانی، ایران از انجام چنین جلساتی استقبال کرده است و بارها و بارها نمایندگان شما برای چنین موضوعاتی در یک فضای دوستانه دعوت شده اند لیکن شما خود پا پس کشیده اید.
بنابر این، چنین حرکات سیاسی و دو رویی هایی است که یک نگرانی جدی دیگر برای ایران ایجاد می کند و این تصور ایجاد می گردد که افغانستان تنها به دنبال ایجاد یک فضای غیرسازنده است و عزمی برای یک همکاری و تعامل سازنده در حوزه آب و محیط زیست ندارد.
7- هرچند و هر اندازه که افغانستان به نگرانی منطقی رئیس جمهوری ایران در مورد رفتار غیر متعهدانه افغانستان نسبت به محیط زیست منطقه واکنش احساسی و هیجانی نشان داده و به آن خرده بگیرد و حتی از آن برای سرپوش گذاشتن بر ضعف های جدی در دولت اشرف غنی، سوء استفاده سیاسی کند و از هیجانات پرشور جوانان افغانستان بهره برداری کند، واقعیت این‌است که تا زمانی که افغانستان عزم جدی در تعامل سازنده با ایران نداشته باشد، این نگرانی ها برای هر کشور همسایه ای چون ایران جدی و قابل انتظار خواهد بود.
وقتی که مردم ایران به عنوان کشوری که در شرایط سخت، همراه و میزبان مردم جنگ زده افغانستان بوده‌اند و علقه های تاریخی و اشتراکات اجتماعی و فرهنگی بسیاری دارند، انتظار واکنش های غیرسازنده و نامعقول دشوار است. این درحالیست که با وجود داشتن ظرفیت های زیاد برای رشد و نمو افغانستان، متاسفانه جنگ، مواد مخدر، فقر و ناامنی، تبعاتی بسیار بیشتر در مقایسه با منفعت همسایگی برای ایران داشته است.
حق توسعه در افغانستان محترم است و مورد حمایت جدی ایران و ایرانیها، اما نباید این موضوع موجب تضییع حقوق دیگران به خصوص محیط زیست، شود.
انتظار می رود که نگاه به مسائل مشترک آبی از یک فضای هیجانی و احساسی در افغانستان به یک فضای تعاملی سازنده تبدیل شود و مقام های این کشور با درک واقعیت های منطقه و جهان و همکاری های گسترده ای که آب می تواند بهانه خوبی برای تقویت آن باشد، استفاده کنند و در جهت ایجاد یک شرایط مطلوب اقتصادی و اجتماعی برای مردم و نه بهره‌برداری های سیاسی گام بردارند.
ایران و افغانستان به عنوان دو کشور همسایه که دارای وابستگی ها و اشتراک های تاریخی و اجتماعی بوده و با توجه به ظرفیت های موجود در دو طرف که مکمل یکدیگر هستند، باید از بستر اختلاف ها که بعضا برخی بازیگران ثالث به آن دامن می زنند به شکلی عبور کنند که از گستره تقابلات ژئوپلیتیکی به یک همکاری استراتژیک در بستری از تعاملات ژئواکونومیک رسیده و هر دو مکمل یکدیگر در سطح همکاری های منطقه ای و جهانی باشند.
نظر شما در این رابطه چیست
آخرین اخبار