بحث خیلی مهم و جدی که در عدم تمایل به ازدواج در جوانان امروز باید بررسی کرد علاوه بر تمام مشکلات اقتصادی پیش رو، گذشته روانی آنها است. از دیر باز محققان معتقد بودند ریشه هر گونه ترسی در نوع نگرش و عدم آگاهی به آن موضوع خلاصه می شود. در خیلی از موارد جوانان ما شاهد روابط عاطفی و مستحکمی بین والدین خود نبودند، در واقع نه تنها شاهد لحظات و خاطرات شیرین و ماندگاری میان والدین خود نبوده اند، بلکه شاهد درگیری و اختلاف و کینه ورزی های آنان بوده اند. اینکه روانشناسان و محققان تاکید دارند فرزندان نباید میان درگیریهای خانوادگی قرار بگیرند؛ هدف، مکدر نشدن روح آنان است. زیرا که ثبت وقایع تلخ، قوی تر از ثبت وقایع شاد در ذهن است و به مراتب تبعات لحظات تلخ، قوی تر از لحظات شاد و مفرح است.
در حالت دیگر خیلی از جوانان ما شاهد رخدادهای خشن و عاطفی والدین خود نبوده اند چه بسا که بر عکس، در کانون پر مهری از عطوفت نیز پرورش یافته اند اما در ارتباطات با جنس مخالف تجربه موفقی در نوجوانی نداشته اند و رابطه آنها از جوهره محبت و آرامش بی بهره بوده است، که خود به عنوان عاملی بازدارنده محسوب می شود.
ذهن انسانها همیشه به ثبت وقایای خوب و شاد بیشتر از ثبت وقایای بد و تلخ نیازمند است. این به معنای فرار از حقایق و نادیده گرفتن وقایع حزن انگیز زندگی نیست، بلکه اعتقاد بر این است که با ثبت وقایع خشنود کننده مانند لبخند نوزاد، دایره شکل گیری مراکز تمدد آرامش ذهن با مرور آن زیبایی، محکم و سالم می گردد و همواره در مقابل مشکلات از راهکارهای قدرتمندتری برخوردار می شود.
خیلی از جوانان ما دارای ثبت رویدادهای عاطفی و زیبایی در گذشته نبوده اند که با یادآوری آن ترغیبی به تشکیل زندگی داشته باشند، حتی گاهی لازمه خوشبختی خود را در ازدواج نکردن می بینند.
باید در نظر داشت جامعه ما تلفیقی از سبک مدرن و سنتی است و خیلی از رفتارهای ما ناشی از مدرنیته ای خام و خود محور است که در کنار سنت، ناهماهنگی های ویژه خود را ایجاد می کند. گاهی در خیلی از موضوعات غیر حساس این مخدوش شدن سنت و مدرنیته تبعات مهمی را در بر نمی گیرد حتی شاید چشم نواز نیز باشد، اما هر آن چیزی که به انسان و روابط انسانی ختم می شود مهم و خطیر است و دارای تبعات خاصی می گردد. به عنوان مثال رفتارهای پر خطر انسان در برقراری روابط متعددش با جنس مخالف نمادی از مدرن بودن را القا نمی کند چرا که در بطن مدرنیته حضور روابط متعدد بیانگر این مفهوم نیست. اما گهگاه بسیاری از جوانان اینگونه می گویند که داشتن روابط متعدد، خود نوعی مدرن بودن است. اما به وضوح دیده شده است همین تعدد روابط قوی ترین انسان ها را نیز در گردابی از سردرگمی و یأس فرو برده است. رابطه عاطفی که در گذشته وجود داشته و به ظاهر به اتمام رسیده است اثراتش را بر روح و جان فرد باقی گذاشته و همواره او تاب و اشتیاق ورود فرد جدیدی را در قلب خود ندارد چه بسا که با نفر قبلی نیز خشنود نخواهند بود که این خود معضل بسیاری از جوانان جامعه امروز ما است.
برخی اوقات خیلی از افراد ناخواسته و از روی عادت شیفته کسانی می شوند که ویژگی های اصلی حضور در یک رابطه را ندارند.
خیلی از افراد خود، محور حرکت انرژی های مثبت هستند و حس اعتماد در کنار آنان بدون رد و بدل شدن کلامی جاری می شود. وجود این حس تحت تأثیر یک حالت قلبی و درونی است که از بطن وجود فرد نشأت می گیرد. سعی کنید در کنار فردی قرار بگیرید که از اولین برخورد حس امنیت و اعتماد را به شما القا کند.
همیشه سعی کنید با فردی هم کلام و همراه شوید که به مسائل مهم زندگی شما از جمله خط قرمزهای شما اهمیت دهد و همواره سعی در شناخت آنها داشته باشد. فردی که شما را وادار به تحریف و تغییر چهارچوب های ارزشی تان می کند شما را دچار التهاب می نماید. مهم آنکه همیشه قبل از وارد شدن به یک رابطه جدی بر سر مسائل مهم ارزشمند زندگیتان با فرد مورد نظر به توافق برسید.
آگاه باشید که تنها داشتن ظاهری آراسته و زیبا تضمینی در گروی داشتن روحی سالم و وجدانی پاک ندارد، سعی کنید زمان خود را با کسی سپری کنید که به ثبات فکری و شخصیتی رسیده باشد در یک کلام حرف و عملش یکی باشد، یعنی هر لحظه و هر ثانیه تغییر نگرش و تغییر دیدگاه ندهد؛ به خودش و باورش اعتماد داشته باشد.
در نظر داشته باشیم فردی که در اوج ترافیک و شلوغی روز مره اش همواره زمانی از دقایقش را به شما اختصاص می دهد راسخ در ارتباط با شما است و هدفش پیش بردن رابطه است به یاد داشته باشید با فردی وارد رابطه شوید که با او حرف مشترک داشته باشید زیرا که حرف مشترک یعنی ذهنی مشابه. داشتن نگرشی یکسان هم بسیار به شما کمک خواهد کرد؛ نگرشی یکسان یعنی عدم سوء تفاهم و حذف توضیحات اضافی که همین مورد از فرسایش روحی بیشترین جلوگیری را می کند.
احترام گذاشتن به دیگری از پیش درامدهای ورود به رابطه معنا می شود. بدون احترام و مودت (حسن نیت)، رفاقت و دوستی تعریفی بی معنا خواهد داشت. یادمان باشد انسان همواره محترم و شایسته احترام است. از این رو، هنگامی که حرمت دو انسان در مقابل یگدیگر از بین برود، رابطه به نابودی کشیده می شود.
با فردی همراه شوید که تمایل به کشف مهارت های شما داشته باشد، فردی که نه تنها همراه است بلکه در به دست آوردن قله های فتح و پیروزی معلمی دلسوز و مهربان است، این شخص در زندگی شما نقش مهمی ایفا می نماید. مشوق بودن، خود حاکی از زنده بودن و شوق زندگی داشتن است.
از حسادت و حسودان دوری کنید. حسادت از صفات ناپسند انسانی است که در مسیر زندگی خود دچار نقص، کمبود و تحقیر شده است. این دسته افراد، شما را فرسوده می کنند و در نهایت را از پیشرفت باز می دارند. سعی کنید با دریا دلان همراه شوید تا از خصوصیاتی مانند گذشت و قدردانی آنان بهره مند شوید که وجود این خصوصیات مقدمه ای برای وجود آرامش است.
حمایت گری صفتی است منحصر به فرد، افرادی که این صفت را داشته باشند افرادی پخته، عاقل و قابل اعتماد هستند. همواره کسی را برای ورود به یک رابطه انتخاب کنید که اعتماد و اطمینان روانی شما را جلب کرده باشد، زیرا این ویژگی احیاء کننده تمدد روان و آرامش جان شما است.
اینکه افراد هنر از کسالت در آوردن رابطه را داشته باشند خود نکته ای بسیار حائز اهمیت و قابل بحث است. همواره سعی کنید این مسئله را در وجودتان بارز نمایید و آن را تمرین کنید، زیرا ذهن خلاق همواره یک ذهن خلاق را جذب می کند.
در نظر داشته باشید که برون گرا بودن یا درون گرا بودن رجحان یا برتری محسوب نمی شود اما اینکه از ارتباطات استاندارد اجتماعی برخوردار باشیم خود یک مهارت است. جمع گریزی و عدم تعامل با افراد از ویژگی های مثبت شخصیتی محسوب نمی شود.
سعی کنید با فردی وارد رابطه شوید که در کنارش احساس خوشحالی داشته باشید. یادمان باشد هدف از ایجاد رابطه این است که یک زندگی زیبا بسازیم نه اینکه دو زندگی معمولی را خراب نماییم. اینکه فردی در تلاش برای شناخت خصوصیات و علاقمندیهای شما باشد، سعی در درک بیشتر شما دارد و اگر در تلاش برای این منظور نیست به منزله خط بطلان کشیدن بر او نیست.
لازم به ذکر اینکه، در ارتباطات، اول از همه سعی کنیم خودسازی کنیم تا اینکه دیگران را تغییر دهیم؛ و به این موضوع ایمان داشته باشید: زمانی که شما فردی کامل و پخته باشید قطعا ً با شخصیتی شبیه به خودتان وارد رابطه می شوید و قوه تشخیص شما در شناخت انسانها بسیار قوی می گردد. در پایان، در نظر داشته باشید هدف از ایجاد رابطه و یک زندگی مشترک این است که در مجموع هر یک از ما حال خوش تر و با انگیزه تری نسبت به قبل داشته باشیم نه اینکه ناراحت تر و درگیر تر از قبل شویم. یک رابطه سالم انسان را با همدلی و حمایت معنوی همچون کوهی استوار نگه می دارد و بر عکس آن، یک رابطه ناسالم و مخرب، انسان را به فرسایش و خمودگی دچار می کند.
به قول اندیشمندان علوم جامعه شناسی
هیچ کس قطعه گمشده هیچ کس نیست.
ما خودمان قطعه خودمان هستیم؛ ما قطعه هیچ کس نیستیم و کسی قطعه ما نیست.
تو، تو هستی؛ من، من هستم و هیچ کس از آنِ دیگری نیست.
مهرنوش خالدی پژوهشگر امور خانواده
