شنبه ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 April 20 - ۱۰ شوال ۱۴۴۵
۲۴ بهمن ۱۳۹۱ - ۰۶:۰۴

گزیده سرمقاله روزنامه‌های صبح سه‌شنبه 11/24

ايران اكونوميست :روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «من انقلابی ام روایت تشخّص یك ملت»،«پشت پرده حوادث تونس»،«تونس و سه كانون بحران در منطقه»،«حساب جاری انقلاب»،«بداخلاقی سیاسی را كنار بگذاریم»،«باز هم همه آمده بودند؛ اما...!»،«از آن یكشنبه تا این یكشنبه»،«دار و دسته‌های نیویوركی در تهران»،«راه‌ حلی كارآمد، اما موقتی»،«این مردم نجیب و این روزهای عجیب»،«ملاحظاتی پیرامون هدفمندی و تورم»،«هزینه اختلاف ‌ها را مردم می‌دهند»و...كه برخی از آنها در زیر می‌آید.
کد خبر: ۱۵۶۴۸

كیهان:من انقلابی ام روایت تشخّص یك ملت

«من انقلابی ام روایت تشخّص یك ملت»عنوان یادداشت روز روزنامه كیهان به قلم محمد ایمانی است كه در آن می‌خوانید؛انقلاب اسلامی، تشخص ملت ماست. درست به همین علت، جشن پیروزی انقلاب هرگز بی فروغ و كم رنگ نشده است. انقلاب اسلامی، هستی و حیثیت مردمان خوب ماست و بنابراین جشن 35 سالگی آن را امسال چنان كه در شأن والای خودشان بود، رونق بخشیدند. دریای انقلاب روز 22 بهمن دوباره موج برداشت و خیابان ها را لبریز كرد. قطره ها با این دریا احساس تشخص می كنند. هر ناظر منصف و بیطرف در مواجهه با چنین تصویر قاب ناپذیری احساس كوچكی می كند و زبان به تحسین می گشاید؛ اینكه یك انقلاب 34 سال پس از وقوع، همچنان سرزنده و پرنشاط است. انقلاب ها نوعا پس از پیروزی تبدیل به نهاد و ساختار شده و فروكش كرده اند. اما جنس انقلاب اسلامی چیز دیگری است.

تعبیر «من انقلابی ام» كه همین روزها بر زبان مقتدای از جان گرامی تر انقلاب جاری شد، لوح فشرده ای از سیمای امروز ایران است. این شعار و شعور در لبیك مردم میزبان جشن پیروزی انقلاب جاری شد تا فارغ از همه مجازها و حاشیه ها و هیاهوها و حباب ها به «حقیقت» و «اصالت» متن ایران انقلابی گواهی دهد.

درباره این متن و حواشی سزاوار است دقیق تر و عمیق تر سخن گفته شود.
1- حاشیه ها و حاشیه سازان، كف و حباب روی آبند. همه آنها كه در برابر تشخص انقلابی نظام امت- امامت ایران منم منم كرده اند، ناخالصی ها و حباب های غروری بودند كه به بیرون پرتاب شده اند؛ حتی اگر چند صباحی خودنمایی كرده باشند. از سازمان عریض و طویل منافقین تا بنی صدر و سپس نسل های بعدی منافقین در دهه های اول و دوم و سوم انقلاب، سیاهه ای از این حباب اندیشان و غوغازیستان را می شود نوشت كه چگونه اسیر توهم شدند و خود را با مخ به دیوار انقلاب كوبیدند حال آن كه خیال می كردند سرقفلی مردم را به نام آنها زده اند. در همین 20 سال اخیر، از این جماعت كم نداریم كه در دام فتنه های خودساخته افتادند و از دست رفتند، حال آن كه تشخص انقلاب افزون تر شد. حقیقت انقلاب اسلامی و حباب های عارض شده، همین آیت الهی در قرآن حكیم است كه «از آسمان آبی فرو فرستاد و از هر دره و رودخانه ای به اندازه وسعت آنها سیلابی جاری شد؛ سپس سیلاب بر روی خود كفی حمل كرد- همان گونه كه برای به دست آوردن زینت آلات یا وسایل زندگی نیز در كوره ها آتش روشن می كنند و كف هایی روی آن پدید می آید- خداوند حق و باطل را چنین مثال می زند. اما كف ها به بیرون پرتاب می شوند ولی آنچه (از آب یا فلز و طلای خالص) به مردم سود می رساند، در زمین می ماند.» (آیه 17 سوره رعد).

2- گاه حاشیه ها و هیجان و هیاهو و غوغای مجازی مسگرآباد رسانه ها چنان عرصه را بر متن حقیقت تنگ می كند كه بسیاری از ناظران را به خطا و اشتباه می اندازد. همین صحنه آرایی 3 سال پیش طیف های رنگین كمان فتنه را تداعی كنید كه چگونه به مدد عملیات روانی دشمن شعبده بازی كردند و خیالواره جنبش را در برابر انقلاب علم كردند. اگر ماجرای نهم دی از میدان امام حسین(ع) تا میدان آزادی جاری نمی شد، ترفند شعبده بازان لو نمی رفت. «وقد ارعدوا و ابرقوا و مع هذین الامرین الفشل و لسنا نرعد حتی نوقع ولا نسیل حتی نمطر». آن روز وقتی روح انقلاب اسلامی در شریان خیابان جاری شد و قاب بندی های فضای مجازی را شكست، دوست و دشمن عیان دیدند كه مدعای جنبش سبز فقط یك كاریكاتور كم مایه است و در برابر آن اصل نمی تواند هماوردی كند.

گردانندگان اتاق فكرهایی كه به تعبیر كسانی چون مایكل لدین (از مشاوران سابق امنیت ملی آمریكا) 20 سال برای چینش پرحوصله فتنه سبز وقت صرف كرده بودند، پس از شوك آن شكست بزرگ، فرستادگان سران فتنه به خارج از كشور را دور هم جمع كردند تا این ناكامی پرهزینه را آسیب شناسی كنند. جمع بندی این بود كه پروژه آشوب سال 1388 در «شمال شهر فكری و سیاسی» متوقف ماند و نتوانست به یك جریان اجتماعی و مردمی و توده ای تبدیل شود. حلقه اصلی و فعال در فتنه از طریق واسطه ها این گرای خائنانه را به دشمن داد كه برای درگیر كردن مردم با پروژه آشوب و اغتشاش، باید اقتصاد و معیشت آنان را هدف گرفت. تحریم های «گزنده» و «فلج كننده» كه بر زبان وزیر خارجه پیشین آمریكا جاری شد، خروجی این جمع بندی و مشورت بود. به مدت یك سال زندگی ملت ما را با خبیثانه ترین و رذیلانه ترین شیوه ها تحت آزار و فشار قرار دادند تا مگر آنان را علیه تشخص و حیثیت و هستی خود بشورانند و آشوب سیاسی روشنفكرانه را تبدیل به هرج و مرج اجتماعی كنند. برخی دوست نمایان- در دو حلقه فتنه و انحراف- نیز كه همچنان حاضر نیستند تكلیف خود را یكسره كنند، با گفتار و رفتار حاشیه سازانه به جنگ اعصاب دشمن كمك كردند و روی آرامش روانی جامعه رژه رفتند. بدین ترتیب هیزم و بنزین آتش افروزی هم فراهم شد اما...

بصیرت و موقعیت شناسی ملت خوب ما در 22 بهمن امسال پاسخی دندان شكن به این تست یكساله بود. با همین چند ساعت حضور به موقع در جشن پیروزی انقلاب، حساب دست دشمنان و طیف های رنگارنگ فتنه گر آمد. این یك كارستان بزرگ بود كه ضریب امنیت ملی را با وجود خیانت و خطاهای متعدد برخی سیاستمداران ارتقا داد. اصالت با همین متن انقلابی است و نه چهره های سیاسی منیت زده كه به اقتضای شعبده رسانه ای دشمنان مانند پف فیل، حجیم و فربه می شوند. رجوی و بنی صدر، نخستین پف فیل های حجیم شده دشمن بودند كه روزگاری حجم فضای مباحثه و مطبوعات و خیابان و دانشگاه را در قرق خود گرفته بودند. اما امروز كه بادشان خالی شده- و به دست همین ملت بصیر تنظیم باد شدند!- باید دید به كدام بیغوله اسقاطی ها پرت شده اند كه مطلقا به چشم نمی آیند؟! اینها عبرت بزرگی است برای همه اهالی سیاست كه اسیر رویكردهای پفكی در برابر اصالت انقلاب نشوند.

3- رویكرد نظام امت- امامت در متن انقلاب اسلامی، حركت معطوف به پیشرفت است. سرعت این حركت ممكن است به خاطر برخی ضعف و نقص و قصور و تقصیر و خطا و خیانت ها، كم و زیاد شود اما به اعتبار بصیرت و صبوری نظام واره امامت(امام و امت) دچار انجماد، ارتجاع، انحطاط و انحراف نمی شود. انعطاف حكیمانه و معطوف به مصالح عالیه در متن این حركت متعالی تعبیه شده در عین حال كه همین نظام بر سر اصول راهبردی نه به بیگانه و نه به بیگانه زدگان و منحرفان باج نمی دهد.

چنین پویش حكیمانه ای البته بسیار سخت است. اسلام اشعری و معتزلی، آیین های دینی قشری یا اباحی، و اسلام سلفی یا سكولار خیلی آسان یا به بن بست می رسند یا در كلیت اصول تخفیف می دهند و رهزنان آنها را برهنه می كنند و خلاص! اما اسلام تراز نظام امت- امامت، اسلام پویش معطوف به اصول و منعطف در برابر سرعت گیرها و دست اندازها و گردنه هاست. یعنی در برابر موانعی كه دشمن دست و پا می كند یا دوستان خائن و خاطی پدید می آورند، متوقف نمی شود هرچند كه به اقتضای مسیر، سرعت خود را تنظیم می كند.

این گونه رانندگی حتما بیداری و حوصله و صبردوچندان را طلب می كند همچنان كه مستلزم وقوف بر مختصات مسیر و اشراف بر عوارض و موانع موجود در موقعیت است. یكجا باید با دنده سنگین حركت كرد و یكجا پرگاز رفت و شتاب گرفت. هنر یك خلبان خوب هواپیما فقط خوب برخاستن از زمین نیست؛ خوب فرود آوردن هواپیما در ایستگاه های میانی هم شرط است. هنر مدیریت در چنین شرایطی كه آمیزه ای از مدیریت حركت و مدیریت چالش ها و مزاحمت هاست، جلوه گر می شود و امت و رهبری ما در طول 34 ساله تاریخ انقلاب، این هنر مدیریت توأم با صبر و بصیرت را نشان داده اند. البته این مدیریت معطوف به پیشرفت، آمیخته به خون دل خوردن- و به تعبیر مقتدای انقلاب «صبر و احتساب» (پای خدا نوشتن و با خدا معامله كردن)- است. كافی است چالش ها و بحران های پدید آمده در دولت موقت، دولت بنی صدر، دولت دوران دفاع مقدس، دولت سازندگی، دولت اصلاحات و دولت عدالت را مرور كنیم، آنگاه شهادت خواهیم داد كه مدیریت بحران و چالش در مقیاس نظام امت- امامت چقدر كارآمد و متعالی بوده است.

4- همراهان نظام امت- امامت در كاروان انقلاب تا جایی حرمت و احترام دارند كه حقیقت انقلاب را محترم بدارند. اگر جبهه استكبار به دنبال ایجاد بی ثباتی و هرج و مرج و به ویژه آشفته سازی افكار عمومی است، هركدام از رجال سیاسی كه با گفتار یا رفتار خود برای این راهبرد كلی دشمن مجال فراهم كنند، در موضع اتهام قرار می گیرند. جرم بزرگ رجالی كه فتنه سال 88 را تدارك كردند و خود در عمق آن سقوط كردند همین بود كه برای دشمن مجال فراهم كردند و حاضر به جبران نشدند. آنها دایره های متداخلی با دشمن ترسیم كردند كه یا متحدالمركز بود و یا هم پوشانی داشت. امروز هم عملكرد برخی سیاستمداران، علایم و آثار فتنه زدگی را بروز می دهد. بازی با عباراتی نظیر انتخابات آزاد و انتخابات مهندسی شده در كنار اظهار ضعف در برابر فشارهای دشمن و بروز وسوسه پذیری در برابر مدعای دروغین آمریكا پیرامون مذاكره و همچنین ماجراجویی سیاسی و رسانه ای و ایجاد ابهام و اغتشاش فكری در جامعه از علایم این بیماری است كه احتمالا به موازات نزدیك شدن به انتخابات آتی- در صورت معالجه و مداوا نشدن- عود خواهد كرد. تعارض با قانون اساسی و تنظیم امور مبتنی بر آن به انضمام تخریب نهادهای قانونی و انجام اقدامات تروریستی و انتحاری سیاسی علیه نظم حقوقی مبتنی بر قانون اساسی و سرانجام، عدم تمكین و دور زدن رهنمودهای راهبردی امام و رهبری، نشانه های این جریان بیمار است كه مانند همیشه باید با صبر و حوصله و قاطعیت انقلابی، در قرنطینه و انزوا قرار گیرد.

در این میان می شود توصیه ای مشفقانه به چند چهره سیاسی خاص كه با فتنه و انحراف همسایه یا هم خانه شده اند، كرد و آن اینكه دعاوی خود درباره نگرانی برای انقلاب و اعتدال و وحدت ملی یا زمینه سازی برای ظهور بهار جان ها(امام عصر عج) را با متن امت- امامت به عنوان مركز ثقل سلامت انقلاب محك بزنند. شعار وحدت ملی و اعتدال و دلبستگی به جمهوری اسلامی، با سوژه سازی روزانه برای رسانه های افراطی و دشمنان انقلاب و وحدت ملی قابل جمع نیست همچنان كه عیار ادعاهایی نظیر مدعای زنده باد بهار و مقدمه سازی ظهور مهدی موعود(عج) با تبعیت محض از ولایت فقیه سنجیده می شود اگرنه حق این است گفته شود؛ كه تو در برون چه كردی كه درون خانه آیی!

مشفقانه و ناصحانه باید از این قبیل سیاستمداران خواست اگر در نسبت شان با امت و امامت خلل و اختلال ایجاد شده، یك بار سیستم فكری و عاطفی خود را «ری استارت» و ارتباط حیاتی با «مركزیت» انقلاب را بازیابی كنند، در غیر این صورت، انجماد و قفل شدگی ذهنی موجب خسارت برای خود آنها خواهد شد. همین روزها با ابراز تواضع در برابر عظمت متن جاری انقلاب می توان نو شد و در آغوش این دریای زلال عزت و كرامت یافت. این مسیر بهتر از آزردن خاطر شریف ملت و ورود به منطقه ممنوعه خیانت است.

خراسان:تونس و سه كانون بحران در منطقه

«تونس و سه كانون بحران در منطقه»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم علیرضا رضاخواه است كه در آن می‌خوانید؛چند روزی از صدور فتوای قتل محمد البرادعی، رئیس سابق آژانس انرژی هسته ای و از رهبران معارض مصری نگذشته بود كه تونس، كشوری كه آغازگر قیام توده های مردم علیه دیكتاتورهای عرب بود، شاهد نخستین ترور در تاریخ انقلاب این كشور پس از بن علی شد. ترور شكری بلعید، رهبر 48 ساله مخالفان چپ گرا باعث شده تا بسیاری از جریان های داخلی و خارجی انگشت اتهام خود را به سوی حزب اسلام گرای النهضه بگیرند. حمادی الجبالی نخست وزیر تونس و از اعضای حزب النهضه اعلام كرده است، وزرای مهم هم حزبی اش كابینه را ترك خواهند كرد و دولتی تكنو كرات تشكیل خواهد داد، اظهار نظری كه با واكنش رسمی دفتر اجرایی حزب النهضه مواجه شده است. طرفداران النهضه به خیابان ها آمده و نسبت به كودتا علیه دولت منتخب هشدار داده اند.

فارغ از كشمكش های داخلی میان 3 جریان سلفی، سكولار و اسلام گرای معتدل و همچنین اختلاف نظر درون حزبی میان اعضای ارشد النهضه به عنوان فراگیرترین حزب سیاسی تونس؛ آن چه بیش از همه در ناآرامی های اخیر این كشور به چشم می خورد نقش بازیگران خارجی است.

2 سال پس از آغاز اعتراض های مردمی در خاورمیانه و شمال آفریقا، ظاهرا تلاش دیكتاتورهای منطقه و همپیمانان غربی شان برای كنترل خیزش توده های عرب موثر نبوده است. واقعیت آن است كه 3 منطقه ' خلیج فارس'، 'لوانت' و 'مغرب عربی' نقاط كانونی هستند كه تجربه كننده احتمالی تغییرات بنیادین در نظام های حكومتی موجود خود خواهند بود. البته بایستی اذعان كرد كه مقاومت شدیدی نیز برای پرهیز از این تحول در حال شكل گیری است. در این یادداشت تلاش می شود تا با بررسی موج تغییرات در این 3 كانون و چگونگی مواجهه دولت های منطقه با آن به نقش بازیگران خارجی در ناآرامی های اخیر تونس پرداخته شود.

الف: خلیج فارس

كشورهای حاشیه خلیج فارس كه مجموعاً با عنوان شورای همكاری خلیج فارس شناخته می شوند به سركردگی عربستان تمام تلاش خود را انجام می دهند كه موج تغییرات دامن امیر نشین های این منطقه را نگیرد. عربستان و قطر تلاش می كنند تا با دمیدن در آتش جنگ داخلی در سوریه، اعزام و تسلیح جریان های سلفی و جهادی به داخل خاك این كشور از پتانسیل اعتراض و براندازی در داخل كشور خود بكاهند. با این حال ظاهرا فرسایشی شدن جنگ در سوریه باعث شده تا این كشورها با موج بازگشت تكفیری های جهادی به موطن های اصلی خود مواجه شوند. اقدامی كه بیش از پیش امنیت این كشورها را تهدید می كند. لذا سیاست اخیر كشورهای حاشیه خلیج فارس به ویژه عربستان بر ایجاد جبهه جدیدی در مغرب عربی استوار شده است. دامن زدن به ناآرامی ها و ممانعت از شكل گیری ثبات سیاسی در مصر و تونس از طریق تهییج جریان های سلفی و صدور فتاوی تكفیری از یك سو و ایجاد نقاط جدید بحران برای انتقال جریان های افراطی و دور ساختن آنها از سرزمین اصلی از سوی دیگر 2 ستون این سیاست می باشد.

با این حال ‌آن چه این روزها در این منطقه شاهد هستیم، فراتر رفتن موج اعتراضات مردمی از منطقه الشرقیه در عربستان، خیزش دوباره مردمی در یمن، تداوم اعتراضات در بحرین، گسترش مخالفت ها در كویت و افزایش فعالیت های اخوانی در امارات می باشد.

ب: لوانت

منطقه لوانت كه اصطلاحا به كشورهای اردن، عراق، سوریه، لبنان و فلسطین گفته می شود، كانون دیگر ناآرامی های منطقه است. اعتراضات در اردن باعث شده تا روز گذشته پادشاه این كشور باردیگر بركاهش اختیاراتش تاكید كرده و انتخاب نخست وزیر را معطوف به نظر مشورتی پارلمان كند. در عراق نیز اختلافات طایفه ای و مذهبی در حال اوج گرفتن می باشد. مخالفان دولت در استان الانبار تصمیم به حركت به سمت پایتخت گرفته اند، امری كه باعث شده تا دولت پنج شنبه آتی را در بغداد منع آمد و شد اعلام نماید. در سوریه ناآرامی ها و مداخلات خارجی كماكان ادامه دارد. جریان های فلسطینی در تلاش اند تا با تشكیل دولت وحدت ملی و تاكید بر دستاوردهای جدید مانع بین المللی چون حضور رسمی در سازمان های بین المللی، مانع از تشكیل جریان های اعتراضی در میان مردم فلسطین شوند. لبنان نیز مدتی است آبستن نا آرامی های قومی و مذهبی شده است و هر از چندگاهی خیابان های طرابلس شاهد درگیری های مسلحانه جریان های سیاسی است.

درناآرامی های منطقه لوانت آن چه بیش از همه قابل رصد است، مداخلات قطر و تركیه می باشد. دوحه و آنكارا به دنبال ایجاد ائتلافی جدید در منطقه می باشند. سران حزب عدالت و توسعه با عقبه ای اخوانی و قطر به عنوان پایگاه رهبران تبعیدی اخوان به دنبال ایجاد یك كمربند اخوانی از دولت های همسو در منطقه می باشند. لذا تهییج اخوان المسلمین در اردن و سوریه و تلاش برای سرنگونی دولت شیعی در عراق و دولت هم پیمان حزب الله در لبنان را در دستور كارخود قرار داده اند.

ج:مغرب عربی

سومین كانون بحران منطقه مغرب عربی است، منطقه ای كه عبارت است از تمام كشورهای شمال و شمال غرب آفریقا به ویژه، الجزایر، تونس، لیبی، مصر ، موریتانی،سودان، مالی و سومالی. گروگان گیری در 'ان امیناس' الجزایر، تقویت گروه الشباب وابسته به القاعده و مداخله نظامی خارجی در سومالی، حمله نظامی فرانسه به مالی، تقویت جریان های وابسته به القاعده در لیبی از یك سو و سرمایه گذاری گسترده عربستان و قطر بر روی جریان های معارض و همچنین گسترش اعتراض های مردمی در سودان و موریتانی از سوی دیگر باعث شده تا بسیاری از تحلیل گران جهت حركت امواج تغییر را به سوی مغرب عربی پیش بینی كنند. در این میان كشور الجزایر نقش كلیدی خواهد داشت و هرگونه تغییر در آن می تواند موج جدیدی از تغییرات را در منطقه ایجاد كند. اتفاقی كه قطعا با منافع شیوخ عرب خلیج فارس به ویژه شاهزادگان سعودی همراه خواهد بود. ایجاد یك افغانستان در فاصله ای دور از مرزهای حجاز پروژه ای بود كه در سوریه ناكام ماند و هم اكنون بخت خود را در مغرب عربی امتحان می كند. واقعیتی كه روز گذشته لاوروف وزیر امور خارجه روسیه نیز به آن اشاره كرد و نسبت به شكل گیری یك افغانستان جدید در مغرب اسلامی هشدار داد.

تفسیر تحولات این روزهای تونس به عنوان كشوری تاثیر گذار در مغرب عربی خارج از چارچوب ذكر شده در بالا نمی باشد. با این حال عقبه تاریخی مردم تونس باعث شده تا بذر افراط در این سرزمین رویش مناسبی نداشته باشد. حب اهل بیت كه میراث حكومت فاطمیون در شمال آفریقا است همراه با تعقل گرایی دانشمندان دانشگاه الزیتونه دو مانع اصلی رشد سلفی گری در این كشور می باشد. ترور 'شكری بلعید' و تبلیغات ضد دولتی پس از آن و تلاش برای شكاف میان رهبران النهضه حكایت از سناریویی از قبل طراحی شده نه تنها برای تونس كه برای منطقه ای به وسعت مغرب عربی دارد. بحرانی كه علاوه بر دور ساختن تهدید از كاخ های شیخ نشینان حاشیه خلیج فارس، بهانه ای نیز در اختیار رهبران اروپا قرار خواهد داد تا با آغاز جنگی جدید هم اقتصاد در حال ركود خود را نجات دهند و هم منابع دست نخورده كشورهای آفریقایی را صاحب شوند.

جمهوری اسلامی:پشت پرده حوادث تونس

«پشت پرده حوادث تونس»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است كه درآن می‌خوانید؛'فساد' را باید یكی از ریشه‌ها و عوامل اضمحلال و سرنگونی حكومتها دانست؛ عاملی كه به سرعت موجب شعله‌ور شدن انقلاب‌ها می‌شود و تومار دیكتاتورها را درهم می‌پیچد، همانگونه كه رژیم پهلوی را در ایران و حكومت 'زین العابدین بن علی' را در تونس، 'حسنی مبارك' را در مصر، 'ژنرال قذافی' را در لیبی و 'علی عبدالله صالح' را در یمن به زباله‌دان تاریخ افكند.

شاید كسی تصور نمی‌كرد پس از 23 سال حكومت استبدادی سرهنگ عالی رتبه پلیس و رئیس سازمان امنیت تونس، در لباس رئیس‌جمهور مادام العمر این كشور و حكومت مشت آهنین، فریاد ظلم ستیزی در این كشور شمال افریقا، جرقه‌ای باشد برای سرنگونی رژیم زین العابدین بن علی و آغاز نهضتی كه به زودی سراسر كشورهای عربی را فرا گرفت. در 24 دی ماه سال 89 در پی اعتراض یك جوان تونسی به فساد حاكم بر این كشور، انقلاب مردم تونس شكل گرفت. جوان فقیر و تحصیل كرده‌ای به نام 'محمد بوعزیزی' كه در اعتراض به فساد دولتی دست به خودسوزی زد و این اقدام وی باعث برافروخته شدن آتش خشم مردم تونس شد. دیری نگذشت كه زین العابدین بن علی به همراه خانواده‌اش به عربستان گریخت و ملت تونس از زیربار سلطه حكومتهای فاسد و دیكتاتوری كمر راست كرد و قیام این كشور، الگویی شد برای دیگر كشورهای مسلمان كه سالها زیر چكمه فرعون‌ها و جلادها له شده بودند. ولی تحولی كه دو سال پیش منشاء تحول بزرگی در جهان شده و دومینوی سقوط رژیمهای فاسد را آغاز كرد، اینك با ترور یك سیاستمدار سكولار و یكی از رهبران اپوزیسیون این كشور گرفتار گردابی از توطئه گردیده و با تلاش بیگانگان، رنگ خزان به خود می‌گیرد.

داستان، از ماجرای ترور 'شكری بلعید'، از سیاستمداران مخالف دولت اسلام گرای كنونی تونس شكل گرفت. وی كه دارای گرایش‌های چپگرایانه و سكولار بود، هفته گذشته در مقابل منزلش هدف اصابت دو گلوله قرار گرفت و كشته شد. این ترور كه تاكنون مسئولیت آن از سوی هیچیك از گروههای تونسی برعهده گرفته نشده، موجی از تظاهرات، درگیریها و ناآرامی‌ها را در این كشور ایجاد كرد. این ترور در وضعیت كنونی نه تنها از سوی احزاب مخالف كه به دنبال مقابله با دولت اسلام گرای تونس هستند محكوم شد بلكه اسلامگرایان نیز این اقدام را جنایتكارانه توصیف كرده و حتی 'حمادی الجبالی' نخست‌وزیر تونس نیز با آنكه بر وجود اختلاف نظر با بلعید و سایر رهبران گروههای سكولار تأكید كرد، گفت: 'هرگز راضی به مرگ یكدیگر نیستیم.'

پس از این حادثه رسانه‌های غربی و مخالفان دولت تونس، بی‌هیچ دلیلی، دولت اسلامگرا، بویژه حزب 'النهضه' را مسئول این حادثه معرفی كردند كه در اثر آن موجی از آشوب و ناآرامی را در این كشور به بهانه این حادثه، ولی در اصل به منظور باز گرداندن انقلاب تونس به نقطه صفر، آغاز شد.
ناگفته پیداست كه به چند دلیل، اتهام دست داشتن جناح حاكم و دولت این كشور در این ترور، دور از واقعیت است.

نخست آنكه در وضعیت كنونی كه دولت زیر فشار گروههای سكولار، احزاب مخالف و بقایای رژیم سابق این كشور قرار دارد، حداقلی از عقلانیت سیاسی حكم نمی‌كند كه چنین اقدامی با برنامه ریزی و رضایت حاكمان صورت بگیرد، زیرا این مسأله به تقویت و یكپارچگی احزاب و گروههای مخالف در مقابله با دولت تونس خواهد انجامید.

دوم اینكه هر چند 'شكری بلعید' از مخالفان دولت كنونی بود، اما به لحاظ جایگاهش، وزنی در میان شخصیت‌های برجسته مخالف نداشت، بنابر این ترور وی نمی‌توانست هیچ كمكی به حل مشكلات دولت بكند.

سوم آنكه نگاهی به وضعیت سیاسی تونس در ماههای اخیر نشان می‌دهد كه دغدغه‌های اصلی جناح حاكم به مشكلات اقتصادی، و پر كردن شكاف‌های موجود در ائتلاف دولت حاكم و ارائه راه حلی برای گذر از این مرحله و تصویب قانون اساسی جدید این كشور معطوف بوده است. از این رو ریشه‌های ترور را باید در جایی دیگر جست و اینكه چه كسی از ترور یكی از رهبران نه چندان برجسته مخالف دولت كه فقط رئیس یكی از احزاب دست چندم است، سود می‌برد؟

پاسخ به این سئوال، مستلزم نگاهی دقیق و موشكافانه به وضعیت كنونی سیاست و حكومت در تونس، صف بندیهای حزبی و جریانی و وجود دست‌های پیدا و پنهان در پشت این حوادث است.

با اینكه انقلاب‌های جدید و تحركات مربوط به تحول در كشورهای عربی از تونس شروع شد، اما انقلاب كنندگان نتوانستند تمامی فصول این انقلاب را به درستی پشت سر بگذارند و اینگونه برداشت كردند كه با تغییر رژیم و ساقط كردن حكومت دیكتاتوری به اهداف خود رسیده‌اند درحالی كه چنین نیست و آنها با سرنگونی رژیم، در حقیقت گام اول را برداشته و گام‌های اساسی دیگر هنوز در پیش است. به همین دلیل انقلاب‌های اخیر كشورهای عربی را باید انقلاب‌های ژله‌ای لقب داد كه هنوز سمت و سوی حركت آینده خود و دوستان و دشمنان انقلاب و تهدیدات آینده را به درستی درك نكرده‌اند.

تونس اكنون در وضعیت بغرنجی از صف بندی‌های حزبی و سیاسی گرفتار است. از یكطرف اسلامگرایان كه با پیشتازی 'حزب النهضه' به رهبری 'راشد الغنوشی' در انتخابات توانستند در مقایسه با سایر گروههای سیاسی، بیشترین آرا را به دست آورند و در نهایت با احزاب جمهوری، دمكراتیك و آزادی دولت ائتلافی تشكیل دهند و پست‌های ریاست جمهوری، نخست وزیری و ریاست مجلس میان این سه حزب تقسیم شود. از طرف دیگر، طی ماههای اخیر، این ائتلاف بامشكلات و كارشكنی‌های گوناگونی روبرو بود زیرا برخلاف انتظارات مردمی نتوانسته از پس مشكلات اقتصادی و اجتماعی این كشور بر آید و در نتیجه، زمینه برای وسوسه گروههای مخالف دولت از یكسو و قدرتهای غربی و حامیان رژیم سابق از سوی دیگر ایجاد شد. از این رو پس از ترور 'شكری بلعید'، نخست‌وزیر تونس پس از انحلال دولت اسلام گرا اعلام كرد به دنبال تشكیل یك دولت سكولار و لیبرال است و عملاً به اكثریت حزب النهضه در انتخابات پایبند نخواهد بود.

نگاهی هر چند گذرا به وضعیت آشفته تونس و درگیری‌های خیابانی این كشور نشان می‌دهد چند گروه كه از این شرایط بیشترین سود را برده اند، می‌توانسته‌اند در صف عاملان این ترور بوده باشند.

1- سلفی‌ها كه از فضای حاصل از بهار عربی و بیداری اسلامی، بیشترین بهره‌برداری را برای احیاء تفكرات انحرافی خود نموده و از این اسب زین كرده برای تاختن و رسیدن به اهداف نامشروع شان استفاده كرده‌اند. آنها با استفاده از امكانات مالی و تبلیغاتی عربستان، طی دو سال اخیر از پله‌های زیادی در عرصه‌های مختلف تونس بالا رفته و با انتشار افكار افراطی و انحرافی قصد دارند با فتنه انگیزی در این كشور، تصویر خشن و ناخوشایندی را از اسلام عرضه كرده و از این طریق، تعادل جامعه تونس را به نفع خود به هم بزنند.

2- بقایای رژیم سابق تونس كه همچنان در ساختار سیاسی و اداری این كشور حضور دارند و از هر فرصتی برای برهم زدن اوضاع و باز گرداندن شرایط به دوران پیش از انقلاب استفاده می‌كنند. جالب اینجاست كه این جریان از كمكهای مالی و سیاسی زین العابدین بن علی دیكتاتور سابق تونس كه اكنون در عربستان بسر می‌برد و زیر چتر حمایتی آل سعود قرار دارد، ارتزاق می‌كند و در هر آشوبی، نقش آتش بیار معركه را ایفا می‌نماید.

3- رژیم صهیونیستی از سالها پیش و از زمان حكومت دیكتاتور سابق تونس، روابط مستحكمی را با زین العابدین بن علی برقرار و به واسطه آن حضور گسترده‌ای را در ساختار این كشور برای خود ایجاد كرده است. اكنون هر چند بن علی در تونس حضور ندارد ولی عوامل رژیم صهیونیستی و وابستگان به آن، در این كشور از هر جای دیگری قوی‌تر هستند و لذا نقش عوامل و عناصر شبكه جاسوسی موساد در برهم زدن اوضاع در تونس محتمل‌تر است، كما اینكه در سالهای گذشته نیز هرگاه رهبران گروههای فلسطینی به تونس سفر می‌كردند، مورد ترور و یا سوء قصد مأموران موساد قرار می‌گرفتند و تونس برای فلسطینی‌ها حكم لانه زنبور داشت.

با این توصیف و نقش مخرب رژیم صهیونیستی و دیگر كشورهای غربی كه منافع نامشروع خود را در تونس از دست رفته می‌بینند، تحولات تونس پس از ترور یكی از رهبران گروه‌های سیاسی مخالف دولت به سوی هرج و مرج می‌رود، به گونه‌ای كه آژیر خطر برای انقلاب تونس به صدا در آمده است. طبعاً در چنین وضعیتی، تنها چیزی كه می‌تواند انقلاب مردم تونس را از هجوم توطئه‌ها و تهدیدها حفظ كند، هوشیاری مردم و جریان‌های ملی در برابر آشوب‌هایی است كه برای بلعیدن انقلاب و تكرار ماجرای الجزایر در این كشور در جریان می‌باشد.

رسالت:حساب جاری انقلاب

«حساب جاری انقلاب»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمد كاظم انبارلویی است كه ر آن می‌خوانید؛یوم‌الله 22 بهمن امسال حال و هوای دیگری داشت. رسانه‌های جهان یكی از استثنایی‌ترین حضورهای مردم در خیابان‌ها و كوچه‌ها را در حمایت از انقلاب اسلامی و نظام مقدس جمهوری اسلامی و نیز رهبری معظم انقلاب ثبت كردند.

اینكه یك ملت در اندازه یك امت ظاهر شود و یكصدا فقط خدا را صدا زند باشكوه، تماشایی و غرورانگیز است. به قول امام خمینی (ره) بنیانگذار جمهوی اسلامی این 'جز اراده الهی' چیز دیگری نیست. بازخوانی این پدیده برای خود ما و نیز دشمنان انقلاب خالی از لطف نیست.

1- سرویس‌های دشمن در كشور فعال هستند آنها در همه زوایای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی حضور دارند. ماهواره‌های غرب هدف‌گذاری خود را بر این مبنا قرار داده‌اند كه یك ملت را از مسیر هدایت خارج كنند. آنها همه روزه انبوهی از اطلاعات به مراكز فرماندهی خود ارسال می‌كنند. از دانشگاه‌ها، حوزه‌ها، از اتوبوس‌ها، تاكسی‌ها، از خلال برخی نظر سنجی‌های سفارشی و غیر سفارشی و ... تصویر آنها سیاه است.

آنها از شكاف نخبگان و شكاف قوا، شكاف مذاهب و اقوام همه روزه گزارش تهیه می‌كنند و روی میز تحلیل و تفسیر خود قرار می‌دهند و بر اساس آن پروژه‌های توطئه‌آمیز و دسیسه‌چینی‌های خود را سامان می‌دهند و شادی خود را نیز از آن پنهان نمی‌كنند. این تفسیرها و تحلیل‌ها هم سیاه است. اما در یوم‌الله 22 بهمن هر سال بساط تحلیل و تفسیر آنها به هم می‌ریزد و از خود سئوال می‌كنند آن گزارشات چیست، این حضور معجزه‌آسا و استثنایی كدام است؟

پاسخ روشن است. مردم حساب نظام، انقلاب، جایگاه ولایت فقیه و مصداق روشن آن را با بگومگوهای داخل انقلاب،‌مشكلات كشور، گرانی و تورم ، بی‌تدبیری‌ها، فشارها و تهدیدها و تحریم‌ها قاتی نمی‌كنند.

حمایت از انقلاب را مردم واجب می‌دانند. مثل نمازخواندن، روزه گرفتن، جهاد فی سبیل‌الله ... كسی به خاطر ظلم همسایه یا بی‌مهری برادر یا خواهر یا حتی پدر ترك واجبات الهی نمی‌كند. حمایت از نظام از اوجب واجبات است. اگر امام خمینی (ره) هم آن را نمی‌فرمود مردم با درك والای تاریخی خود هم به این وظیفه عمل می‌كردند. مردم از جان و مال، فرزندان و آبروی خود برای انقلاب هزینه كردند. هیچ‌گاه این هزینه برای نان و آب و گوشت مرغ و كره و پنیر نبوده است. كافی است سرویس‌های جاسوسی دشمن به مزار شهدای انقلاب سر بزنند و یا وصیت شهیدان را مطالعه كنند یا با جانبازان و آزادگان عزیز گفتگو كنند و از همه مهمتر پایگاه طبقاتی كسانی را كه بیشترین هزینه را برای پایداری انقلاب داده‌اند ببینند. كسانی از جان برای این ملك و ملت مایه گذاشته‌اند كه كمترین نگاهی به دنیا و زخارف دنیوی نداشتند.

دشمن بداند حساب جاری انقلاب در نزد بانك قلوب ملت ایران همیشه پر است و طی سه دهه گذشته یك لحظه هم خالی نبوده است.

2- دشمنان نظام نباید دل خود را حتی به شكاف بین نخبگان خوش دارند. نخبگان به اندازه كافی عقلانیت سیاسی دارند كه فاصله خود را با دشمنان خونخوار انقلاب حفظ كنند.سه روز قبل از برگزاری راهپیمایی باشكوه 22 بهمن آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی طی مصاحبه‌ای فرمودند؛ 'پای نظام و رهبری تا آخر ایستاده‌ام'

ایشان تاكید كرده‌اند؛ 'تا نفس دارم پای هر ماموریت و تكلیفی هم درباره نظام و رهبری ایستاده‌ام'
و چند روز قبل از راهپیمایی 22 بهمن هم گفته بودند؛ 'مردم 22 بهمن چشم طمع دشمنان به نظام را كور می‌كنند.'

آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی از سوی برخی دلسوزان و همین قلم، بارها به دلیل زاویه داشتن با نظام و رهبری مورد نقد قرار گرفته است. آنچه كه ایشان اخیرا فرموده را باید پاسخ آن نقدها تلقی كرد. از این بابت باید از ایشان تقدیر كرد.

آن روز كه مقام معظم رهبری مجددا ایشان را به عنوان ریاست محترم مجمع نصب فرمودند از این حقیقت كه آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی پای نظام ایستاده است باخبر بودند. آن روز كه مقام معظم رهبری همراه آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی و روسای قوا در اجلاس غیر متعهدها در تهران وارد شدند و دوربین‌های اكثر رسانه‌های جهان این تصویر را به دنیا انعكاس دادند به دنیا فهماندند كه شكاف در حاكمیت ایران یك سراب است و دشمن خود را به این سراب مشغول نسازد.

باید اذعان داشت همین دركی كه در مردم برای حمایت از نظام و رهبری وجود دارد در نخبگان هم هست. بزودی این خودآگاهی خود را نشان خواهد داد. خواب‌هایی كه دشمن برای بازتولید فتنه سال 88 دیده هیچ‌گاه تعبیر نخواهد شد.

3- حادثه به هم زدن سخنرانی ریاست محترم مجلس در قم یك حادثه كوچك و كم اهمیت نیست. كسانی كه این پروژه را طراحی كردند قطعا از دلسوزان نظام و انقلاب نبودند.

چون مردم حساب 22 بهمن، انقلاب و نظام را از گله‌گذاری‌ها و نقد مسئولان جدا می‌دانند و ثابت كرده‌اند كه این درك تاریخی را دارند كه این مفاهیم را با هم مخلوط نكنند.
نتیجه این عمل زشت و خیانت‌آمیز روشن بود.

الف- راهپیمایی عظیم و تاریخی ملت در یوم الله 22 بهمن در رسانه‌های خارجی تحت تاثیر این حاشیه‌سازی قرار گرفت و آنها بهانه‌ای برای كم‌رنگ نشان دادن حضور مردم پیدا كردند.

ب- بزرگ‌نمایی اختلاف مسئولان و كشاندن آن به مراسم‌های ملی

ج- این جماعت كم‌شمار و اندك قطعا می‌دانستند كه رهبر معظم انقلاب فرموده است: ' از امروز تا روز انتخابات هر كس احساسات مردم را در جهت ایجاد اختلاف به كار گیرد قطعا به كشور خیانت كرده است.' بنابراین هیچ توجیهی برای این عمل خود نداشته‌اند. لذا دستگاه قضائی و امنیتی باید به این خیانت رسیدگی كند و ریشه‌های ارتباط این جماعت با نامحرمان و دشمنان نظام را مورد شناسایی قرار دهد.

د- تجربه فتنه سال 88 نشان می‌دهد كه دشمن حاشیه‌سازی‌های خود را در روزهای بزرگی چون روز قدس، روز 13 آبان،‌روز 16 آذر و حتی روز عاشورا كلید می‌زند. حادثه قم تكرار همان‌هاست. قانون باید پاسخی در خور به این فتنه‌سازی بدهد.

حساب این جماعت از حساب جاری انقلاب جداست. باید در این امر تردید نكرد حتی اگر ظاهر امر این باشد كه اینها از روی غفلت فریب خورده‌اند.

تهران امروز:بداخلاقی سیاسی را كنار بگذاریم

«بداخلاقی سیاسی را كنار بگذاریم»عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم سیدرضا اكرمی است كه در آن می‌خوانید؛چندی است فضای جامعه به واسطه وجود بداخلاقی‌های سیاسی ملتهب به نظر می‌رسد.بداخلاقی سیاسی آفتی است كه اگر بر جان جامعه‌ای بیفتد آن جامعه را از مدار منطقی و عادی خود خارج كرده و دچار تلاطماتی می‌كند كه نهایتا به زیان تك تك آحاد جامعه تمام خواهد شد. بداخلاقی سیاسی عمدتا ریشه در برخی خواسته‌های نفسانی انسان‌ها دارد و اگر این خواسته‌های نفسانی وسوسه‌انگیز كنترل نشود خود را به‌صورت منفی در رفتار فرد نشان می‌دهد.

در این میان هر چقدر جایگاه فرد در جامعه بالاتر باشد بداخلاقی رفتاری و سیاسی او با شدت بیشتری در جامعه بازتاب پیدا می‌كند و دقیقا به همین دلیل است كه وظیفه مسئولان در كنترل خواسته‌های نفسانی خود چندین برابر افراد عادی جامعه است. تصور كنیم فردی در مقام یكی از قوای رسمی كشور به رفتارهایی رو آورد كه پیامی جز جنجال و حادثه‌سازی از گفتار و رفتار او به افكار عمومی پمپاژ نشود.

آیا در چنین شرایطی اگر در سطوح پایین‌تر جامعه چنین رفتارهایی با شدتی بیشتر تبلور پیدا كند، باید متعجب شویم؟ البته مردم بصیر و انقلابی ایران در راهپیمایی روز 22 بهمن نشان دادند كه تحت تاثیر چنین بداخلاقی‌هایی قرار نگرفته و نخواهند گرفت لیكن این تنها یك‌سوی ماجراست. چرا كه در سوی دیگر مسئولان و سران قوا در قبال جامعه وظایفی دارند كه اگر به بداخلاقی‌های سیاسی رو بیاورند و وظایف اصلی خود را فراموش كنند، آن گاه اداره كشور از حالت عادی خارج می‌شود و مردم هم هر چقدر از بداخلاقی‌های سیاسی دوری كنند لیكن چون رشته امور اداری كشور در دست‌شان نیست نمی‌توانند برای اداره بهینه كاری اساسی انجام بدهند.

دقیقا به همین دلیل است كه مردم نارضایتی فوری خود را از بداخلاقی‌ها نشان می‌دهند و این پیام قاطع را به مسئولان ارسال می‌كنند كه چنین بداخلاقی‌هایی قابل تحمل نیست چرا كه وظایف و اختیارات هر مقامی كاملا معین است و باید در قالب همان وظایف و اختیارات حركت كند. در واقع بداخلاقی‌ها از آنجا آغاز می‌شود كه نمی‌خواهیم روال عادی امور را بپذیریم.زمانی كه خود را قانون‌گذار، قاضی و مجری می‌شماریم و از یاد می‌بریم كه در قانون مسئله‌ای به نام تنظیم روابط سه قوه وجود دارد، این مسائل بروز می‌كند.

قوه مجریه حاضر به پذیرش خرد جمعی نیست و از آن سو اراده فردی هیات‌های مسئول در این قوه قادر به مقابله با اینگونه تصمیم‌گیری‌ها و رفتارها نیستند. این نكته قابل توجه است كه اعتراف نكردن به اشتباه یكی از مصادیق عدم صداقت است. یكی از خلأهایی كه در حال حاضر در جامعه ما وجود دارد اعتراف به اشتباه است. باید هر مسئولی كه مرتكب اشتباهی شد صادقانه اعتراف كند.ایجاد حاشیه‌سازی در رفع مسئله كمكی نخواهد كرد.گاهی تصور می‌شود بیان یكسری سخنان شفاف‌سازی است این در حالی است كه برای اطلاق این واژه به بیانی، باید ساختار درست و متعارفی وجود داشته باشد.

با اعتقاد نداشتن به هیچ ارگان و قوه‌ای در این كشور نمی‌توان گفت كه در راستای شفاف‌سازی گام برداشته‌ایم. راه حل خروج از این رفتارها مشخص است.ابتدا باید روی اخلاق فردی كار شود.دوم آن است كه در ایران قانون كاملی از قانون اساسی گرفته تا قوانین ریز‌تری كه روابط سه قوه و وظایف آنان را مشخص می‌كند، وجود دارد.با قبول این قانون و احترام و اجرای آن مسائل كمتری را مشاهده خواهیم كرد. سوم آن است كه فصل‌الخطاب قرار دادن سخنان رهبر معظم انقلاب، می‌تواند راهگشای مسائل باشد.

آفرینش:باز هم همه آمده بودند؛ اما...!

«باز هم همه آمده بودند؛ اما...!»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم حمیدرضا عسگری است كه در آن می‌خوانید؛گل واژه های حضور این مردم را نمی توان درهیچ قاموس و استدلالی معنا كرد، مردمی كه وجودشان را با حضورشان، و حمایتشان را با خروششان از ایران اسلامی بارها و بارها اعلام كرده اند. جای بالیدن است كه امواج پرتلاطم 'شور وشعور' را می توان در بین آحاد این مردم دید. 22 بهمن امسال معنا و مفهوم بسیاری داشت و بسیاری از چشم ها در داخل و خارج به تصمیم مردم و نحوه حضورشان در راهپیمایی بود. 'این چشم ها' انتظار داشتند شاهد به ثمر نشستن كارشكنی ها و فشارهای خود، و عدم حضور مردم در صحنه باشند. چون معتقد بودند كه بازخورد این فشارها به شكل اعتراضات و بی اعتمادی های مردمی به نظام و كشورجلوه خواهد كرد.

قصد برخورد شعاری با موضوع را نداریم؛ اما به واسطه حضور پرشور مردم، قصد داریم چند كلامی از زبان آنها و خودمان به عنوان عضوی از جامعه بیان كنیم و انتظار داریم كه شنیــــده شـود ...

خبرها و گزارش ها برای انعكاس حضور مردم هرچند كه از سوی رسانه های داخلی و خارجی به طورگسترده پوشش داده شد، اما لنز دوربین ها نمی تواند بازگو كننده معانی و مفاهیم معنوی موجود در بین این جمعیت بوده باشد. تصاویر نشان داد میدان آزادی و خیابان های متصل به آن پربود از حضور ایرانیان. اما نتوانست این را گزارش كند و بگوید كه این مردم چه كسانی بودند!

دربین جمعیت بسیاری از كسانی بودند كه 34 سال قبل درراهپیمایی هایی كه همراه با شلیك گوله بود شركت داشتند و بعد ازآن تجربه شركت در جنگی هشت ساله را به دوش می كشیدند.

این قشركثیر هنوز حرف های امامشان را كه می گفت:' تا وحدت در میان مردم و مسولان باشد این كشور از گزند بیگانگان درامان است' را به یاد دارند و انگیزه اصلی حضورشان نیزحفظ این وحدت و انسجام كشور بود. اما در دلشان گله از نابسامانی ها و نا اخلاقی هایی بود كه امروز به رقم سفارش بزرگان نظام، به چشم می بینند. برای كسانی كه وحدت زمان انقلاب را درك كرده اند بسیار سخت و دردناك است كه امروز اختلافات سیاسی فضای كشور را مسموم و موجب سوء استفاده دشمنان نظام گردیده است.

حضور قشر جوان باعث طراوت راهپیمایی شده بود. شور و انرژی جوانی سوژه ای بود كه از چشم رسانه دور نماند. تلأ لو 'شور و شعور' را می توان در حضور این جوانان دید.

بسیاری از آنها دلیل شركت در راهیمایی را حمایت از نظام و كشورشان عنوان می كردند و جسارت جوانی این اجازه را به آنها می داد كه علناً بگویند از عملكرد برخی مسولان و اوضاع جامعه راضی نیستند، اما دلیلی نمی بینند كه حمایت از اصل نظام و استقلال كشورشان را نادیده بگیرند.

این جمعیت كثیر كه زبان از بیان تعدادشان قاصر است، همین مردم عادی بودند كه در لایه های میانی و پایین جامعه قرار گرفته اند و بارسنگین فشارهای اقتصادی و سیاسی را كه متخاصمین خارجی برآنها تحمیل كرده‌اند و اقدامات غیركارشناسی برخی مسولان داخلی، حجم آن را دوچندان كرده است را بی‌منت به دوش می كشند.

مسولان از خود بپرسند آیا این ملت همچون جوامع اروپایی هستند كه به خاطر افزایش دو درصد مالیات و یا یك درصد ركود اقتصادی شهر را به آشوب بكشند؟! امروز این جوانان بیكار، كارمندانی كه حقوقشان به اندازه یك ربع سكه نیست، بیمارانی كه هزینه درمانشان میلیون ها تومان افزایش یافته، خانوارهایی كه زیر بار كرایه مسكن كمرخم كرده اند و تهیه مایحتاج معیشت فرزندان تاب تحملشان را به سرآورده و... 'همه آمده بودند' آن هم بی منت و برحسب وظیفه آمده بودند.

این مردم همواره بیش از وظایفشان دین خود به نظام را ادا كرده اند، لذا این توقع وجود دارد كه حمایت های بی حساب این ملت توسط خدمتگزاران نظام و مسولان كشور بی پاسخ نماند! این مردم توقعات غیرمعقول ندارند، از گرانی و تورم خسته اند، از بیكاری، اعتیاد، ... و نوع عملكردهای غیرمنطقی دل آزرده اند. این توقع را دارند كه كشورشان با دریایی از ثروت های طبیعی مأمنی برای آسایششان باشد. انتظار بسیار دارند، اما بازهم همه آمده بودند...

وطن امروز:از آن یكشنبه تا این یكشنبه

«از آن یكشنبه تا این یكشنبه»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم مهدی محمدی است كه در آن می‌خوانید؛این روزها دیدن اینكه به وضوح دستی در كار است تا آرامش كشور را به هم بریزد و تا شب انتخابات هر چه بیشتر وضعیت سیاسی و اجتماعی را ملتهب كند، دشوار نیست.

مدت‌های طولانی است جمع بزرگی از خیرخواهان كشور منتظرند تا ببینند برخی جریان‌های سیاسی خاص كه ظاهرا ایجاد درگیری بیزینس آنهاست، آیا سر عقل خواهند آمد و درخواهند یافت كه این كار فقط آب در آسیاب دشمن می‌ریزد بی آنكه مشكلی از مشكلات آنها را حل كند یا نه.

اكنون این انتظار در حال تبدیل شدن به ناامیدی است. افزایش سطح تنش‌های سیاسی دركشور از دید كسانی ظاهرا نه‌تنها چیز بدی نیست بلكه با دو‌‌قطبی كردن صحنه و هل دادن بخش‌هایی از اصولگرایان به سمت ادبیات رادیكال نقد دولت و مآلاً همزبان شدن با فتنه، عملا صحنه را همان‌گونه‌‌ای خواهد آراست كه این جریان می‌خواهد. آن صحنه چیست؟ صحنه‌‌ای كه‌‌ این جریان بتواند ادعا كند همه مخالفان در بازی هاشمی و جریان فتنه افتاده‌اند و نظام هم اگر خواهان پیروزی فتنه نیست، باید لاجرم به جانب آنها روكند.

این بازی در عین پیچیدگی، ساده است. قرار است فضا به گونه‌‌ای شكل داده شود كه دیگر نتوان این حقیقت را به جامعه یادآوری كرد كه در كنار خطری به نام فتنه، خطر دیگری به نام انحراف هم وجود داشته است. نیمی از این بازی را هاشمی رفسنجانی و اعوان فتنه‌گرش با تند و تیز كردن ادبیات و رادیكال كردن اقداماتشان علیه نظام پیش خواهند برد و نیم دیگر را جریانی كه بشدت در تلاش است تا خود را از زیر فشار سنگین واژه‌‌ای به نام «انحراف» بیرون بكشد.

یكشنبه گذشته صحنه‌های بسیار تلخی در مجلس رخ داد كه در واقع نقطه آغاز این پروژه بود. آنچه روز 22 بهمن در قم اتفاق افتاد در واقع ادامه همان مسیر بود و ماهیتا با صحنه روز یكشنبه مجلس تفاوتی نداشت.

در این 2 یكشنبه در اصل 2 اتفاق زیر رخ داده است:

نخست، آقای رئیس‌جمهور عملا به گونه‌‌ای رفتار كرد كه گویی تحولات سیاسی بزرگ در كشور توسط زد و بندهای مافیایی در پشت صحنه شكل می‌گیرد و مدیریت می‌شود. مثلا وزیر استیضاح نمی‌شود الا اینكه یك زد و بندی كه باید انجام می‌شد، انجام نشده است و این استیضاح هم انتقام شكل نگرفتن آن معامله است. مسلما این ادعایی بزرگ و بی‌اندازه خطرناك نه فقط در برهه زمانی فعلی و در این مساله خاص، بلكه برای كل ساختار نظام جمهوری اسلامی است. آیا آقای رئیس‌جمهور می‌خواهد بگوید مجلس را چنین مكانیسم‌هایی اداره می‌كند؟ وآیا ایشان قادر به اثبات ادعایی تا این حد بزرگ و مخاطره‌آمیز هست؟ مسلما باید آقای احمدی‌نژاد را در ادامه این راه به احتیاط فراخواند. فرداروز كسی هم می‌تواند از یك مقام دولتی كه جایی خبط و خطایی كرده فیلمی بگیرد و ادعا كند فلان اقدام دولت علیه یك قوه دیگر پشت پرده به این دلیل بوده است كه برادر فلان آقا در دولت حق حسابی از آن قوه می‌خواسته و به او نداده‌اند! آیا این منصفانه است و اساسا آیا رواست كه با ساختار نظام جمهوری اسلامی كه احمدی‌نژاد خود بهتر از هر كسی می‌داند چنین مناسبات مافیایی هرگز نه در آن وجود داشته و نه می‌تواند شكل بگیرد، چنین معامله‌‌ای شود؟ این دنیا بماند، آیا در روز حساب برای ادعایی چنین مهیب پاسخی حاضر كرده‌اند آن هم درباره نظامی كه صدها برابر عدد مسؤولانش شهید داده است؟ ممكن است آقای احمدی‌نژاد با آقای لاریجانی خرده حساب‌هایی داشته باشد. حتی ممكن است عقیده رئیس‌جمهور این باشد كه لاریجانی می‌توانست جلوی استیضاح را بگیرد و نگرفت (كه البته درباره همه اینها حرف هست) اما آیا اینها دلیلی است برای اینكه مكانیسم تصمیم‌سازی در مجلس – ولو درباره تصمیم‌های اشتباه- مبتنی بر زد و بند و تلكه كردن این و آن جلوه داده شود؟

این نوع نگاه به عرصه تعاملات بین قوا، به ذائقه ضدانقلاب هم بسیار خوش آمد؛ گویی می‌دید كه حرف در گلو مانده‌اش را كسانی در داخل فریاد می‌كنند و لذا سخت شادمان بود. خوب است آقایان مسؤولان بگویند برنامه‌های دو، سه شب پس از روز یكشنبه هفته گذشته را كه فی‌المثل بی‌بی‌سی فارسی یا صدای آمریكا پخش كرد برایشان بیاورند تا ببینند كه ضدانقلاب چگونه به این صحنه نگریسته است. برای آنها، در واقع برنده یا بازنده شدن هیچ كدام از دو طرف چندان مهم نبود. مهم این بود كه فكر می‌كردند آبروی نظام پیش چشم مردم ریخته است و این هم نه از جایی بیرون كشور بلكه درون نظام و در یكی از رسمی‌ترین صحنه‌های آن رخ داده است.

اتفاق دوم در روز یكشنبه از این هم نگران‌كننده‌تر است. بیش از یك ماه است كه می‌توان دید راس نظام با درك جمیع مخاطراتی كه اكنون پیش روی كشور قرار گرفته، تلاش می‌كند نوعی نظام مدیریتی را بر جامعه و بر محیط سیاسی اعمال كند كه دارای چند ویژگی یا شاید بتوان گفت هدف اصلی است:

1- مدیریت صحنه به گونه‌‌‌ای كه نه فقط آرامش جامعه تا شب انتخابات حفظ شود بلكه انتخابات 24 خرداد با مشاركتی گسترده همراه باشد.

2- مدیریت صحنه اقتصادی كشور به گونه‌‌ای كه مجددا اعتماد در بازار فعالیت اقتصادی احیا شده و این بازار جان بگیرد و به نیازهای فوری اقتصادی مردم پاسخ درخور داده شود.

3- مدیریت دستگاه اجرایی كشور به گونه‌‌ای كه انرژی دولت به جای زد و خوردهای داخلی، صرف خدمت و تلاش برای مقابله با پروژه‌های دشمن شود.

4- مدیریت صحنه به گونه‌‌ای كه جریان فتنه نتواند از برخی مشكلات موجود حقانیت و مشروعیت خود را نتیجه بگیرد.

5- و نهایتا مدیریت صحنه سیاست داخلی به گونه‌‌ای كه صحنه سیاست خارجی بویژه مذاكرات 8 اسفند، دارای حداكثر ظرفیت برای تضمین منافع ملی باشد.

آنچه یكشنبه هفته گذشته در مجلس كلید خورد و روز 22 بهمن در قم تكرار شد، آشكارا تلاشی است برای به هم زدن این دستورالعمل مدیریتی و تلاش برای تعریف یك بازی جایگزین كه بازی نظام را اگر توانست اوت كند و اگر نشد تا حداكثر مقدار ممكن مختل كند.من در اینجا ادعا نمی‌كنم همه این حوادث از منشا واحدی سرچشمه می‌گیرد. این وظیفه جامعه اطلاعاتی است كه بگردد و ببیند با یك پروژه از پیش اندیشیده و سازمان‌یافته مواجه است یا نه. ولی نگاهی به ظاهر امور نشان می‌دهد عده‌‌ای به وضوح و بدون پرده‌پوشی اراده كرده‌اند تا اولا آرامش را از جامعه بگیرند و در صورت عدم‌تامین منافع خود، اجازه ندهند كه گذار 24 خرداد یك گذار آرام باشد، ثانیا این عده نگرانند كه مبادا نظام بتواند از رنج‌های اقتصادی مردم اندكی بكاهد و فعالیت اقتصادی را بی‌آنكه باجی به آنها داده باشد، رونق دهد. ثالثا نگرانند مناسبات دولت با نظام به گونه‌‌ای مدیریت شودكه دولت به جای دست به یقه شدن دائمی با آن، نیرو و توان خود را صرف مبارزه با فشار دشمن و خدمت به مردم كند.

رابعاً از این هم نگرانند كه جریان فتنه دوباره احیا نشود و جان نگیرد و سر آخر هم بیمناكند نظام بتواند درمذاكرات آینده، دشمن را كه برخلاف ادعاهای عریض و طویلش در واقع فهمیده راهی جز امتیازدهی و تعدیل درخواست‌هایش ندارد، مجبور به پذیرش برخی از حقوق و تامین بخشی از منافع مردم ایران بكند. آن‌چه جریانی است كه نمی‌خواهد این اتفاقات در صحنه سیاسی كشور رخ بدهد و هر وقت برنامه‌‌ای برای بازگرداندن روند تحولات به یك مسیر منطقی، مومنانه و مبتنی بر منافع ملی شكل می‌گیرد همه توان خود را صرف بر هم زدن آن می‌كند؟ چه كسانی نگرانند اوضاع «مدیریت» شود و فرصت امروز تا شب انتخابات برای باج‌گیری از نظام از كف برود؟

آنها كه در پی طراحان و مجریان فتنه 92 می‌گردند بهتر است پی این آدرس بروند.

حمایت:راه‌ حلی كارآمد، اما موقتی

«راه‌ حلی كارآمد، اما موقتی»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت به قلم محمد سعید اربابی است كه در آن می‌خوانید؛طی هفته‌‌های اخیر دولت و مجلس جلسات مشتركی با هدف ساماندهی وضع معیشت مردم در آستانه سال نو و با توجه ویژه به دو دهك درآمدی پایین جامعه برگزار كرده‌اند كه این جلسات خوشبختانه تاكنون توافق هایی هم به دنبال داشته است.

اما با توجه به اینكه همه نمایندگان مجلس در این جلسه‌ها حضور نداشتند و فقط روسای كمیسیون‌‌ها و اعضای هیئت رییسه مجلس حاضر بودند، این توافق ها هنوز نهایی نشده است و نمی‌توان آن را تمام شده تلقی كرد؛ زیرا باید ابتدا نمایندگان مجلس نظرها،‌ پیشنهادها و انتقادهای خود را بیان كنند و سپس تصمیم نهایی گرفته شود.

توافق دولت و مجلس برای ورود بسیج به بازار برای كنترل قیمت‌ها نیز یكی از توافق هایی است كه در جلسات اخیر صورت‌ گرفته و به نظر می‌رسد پیشنهاد خوبی است؛ زیرا اكنون كه اوضاع اقتصادی كشور ویژه است و در میدان جنگ اقتصادی با دشمن قرار داریم باید همه نیروهای كشور برای مبارزه با دشمن در این جنگ اقتصادی وارد میدان شوند و بسیج نیز یكی از نیروهایی است كه می‌تواند به كمك دولتمردان بیاید.

باید خاطرنشان كرد با توجه به اینكه اكنون حجم احتكار بسیار بالا رفته و گرانی در كشور گسترش پیدا كرده است،‌ سازمان تعزیرات با توجه به كمبود نیرویی كه دارد نمی‌تواند بازار را به تنهایی كنترل كند و این انتظار كه این سازمان با وجود نداشتن ساختار اداری در بسیاری از شهرها بتواند قیمت‌ها را در بازار كنترل كند، انتظار بی‌جایی است. در این اوضاع دو راه وجود دارد یكی آنكه به سازمان تعزیرات مجوز استخدام نیروهای جدید داده شود یا آنكه نیروهای بسیجی وارد عمل شوند تا جلوی احتكار و گرانی گرفته شود.

البته راهكار دوم، یعنی ورود بسیج به بازار برای كنترل قیمت‌‌ها، راه‌حل موقتی است و نباید در دراز مدت مورد استفاده قرار بگیرد. به عبارت دیگر راه‌حل اصلی سپردن این مسئولیت به سازمان مربوطه كه همان سازمان تعزیرات است؛ یعنی باید به این سازمان اجازه داد تا در زمان معینی نیروهای خود را افزایش دهد و در همه شهرستان‌ها نیروی كافی استخدام كند، اما با توجه به زمان كم باقی‌مانده تا سال جدید و همچنین افزایش گرانی ها راه‌حل دوم یعنی ورود بسیج، مناسب‌تر است.

در هر صورت پیشنهاد دولت و مجلس برای ورود بسیج به بازار برای كنترل قیمت‌‌ها در اوضاع كنونی پیشنهاد منطقی و درستی است و این اقدام می‌تواند منجر به جلوگیری از افزایش لجام گسیخته قیمت‌ها به ویژه در آستانه سال نو شود.

مردم سالاری:دار و دسته‌های نیویوركی در تهران

«دار و دسته‌های نیویوركی در تهران»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم علی ودایع است كه در آن می‌خوانید؛ نیویورك در قرن هجدهم میلادی و در خلال جنگ‌های آمریكا بین سال‌های 1840 تا 1852 تبدیل به محل تسویه‌حساب‌های مهاجرین ایرلندی و بومی‌های آمریكا شده بود. ساكنان قدیمی نیویورك خود را مالك می‌دانستند و مهاجرین به دنبال كسب قدرت و سرمایه بودند كه منتهی به جدال خونین در این شهر شد. ماجرای شورش خیابانی نیویورك و سركوب آن از جمله خاطرات تلخی است كه هیچ سیاستمداری در ایالات متحده علاقه ندارد آن را به یاد آورد.

این اتفاقات در سال 2001 دستمایه فیلمی شد به نام دار و دسته‌های نیویوركی(Gangs of Newyork) در ابتدای فیلم مهاجرین به رهبری كشیش والن و بومی‌ها به رهبری بیل قصاب در یك درگیری بی‌رحمانه تلاش می‌كنند تا خطوط جدیدی بین خود ترسیم كنند اما تلاش مهاجرین با كشته شدن كشیش والن به دست بیل قصاب متوقف می‌شود و از این پس بومی‌ها هستند كه نقش تعیین‌كننده‌ای دارند.تنها فرزند كشیش والن، آمستردام والن از این مهلكه جان سالم به در می‌برد و سال‌ها بعد انتقام پدر را می‌گیرد.در طول این فیلم معترضانه خون‌ریزی، قتل و درگیری دسته‌های ایرلندی با آمریكایی‌های اصیل به شدت مخاطب را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

ظرف چند سال گذشته برخی مقامات با عنوان سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل با قطاری از همراهان به نیویورك رفتند و در آنجا عكس یادگاری انداختند. اما در این میان گویا سرگذشت دار و دسته‌های نیویوركی بعضی از همراهان آنها را تحت تاثیر قرار داده است.

این گروه اندك كه انواع لیبل‌ها همچون جریان انحرافی را یدك می‌كشند متهم هستند به انحراف از موازین و خط قرمزهای جمهوری اسلامی ایران؛ پس از یكشنبه تلخ بهارستان كه پیش از 22 بهمن رخ داد در میان تجدید عهد پرشكوه مردم ایران با آرمان‌های امام(ره) و مقام معظم رهبری اتفاقات ناخوشایندی در قم رخ داد كه از جنس درگیری‌های نیویوركی بود. اگر چه این نوع برخوردها بار اول نیست كه روی می‌دهد اما سمت و سوی رسانه‌های بیگانه و برخی عناصر داخلی در آستانه انتخابات 92 تصویری ناخوشایند‌تر از التهاب سیاسی سال 88 ترسیم می‌كند.

چه جریان داخلی است كه همسو با عناصر بیگانه می‌خواهد كشور به آشوب كشیده شود؟ آیا دست‌هایی پنهان می‌خواهد با آشوب سیاسی و سرمایه‌گذاری‌ بر موج نارضایتی‌ها از گرانی و تورم به بقای سیاسی خود ادامه دهد؟ چگونه است كه برخی رسانه‌ها چشم انتظار موج افشاگری علیه مقامات تراز اول جمهوری اسلامی هستند؟

اینها تنها اتفاقات ناخوشایند نیست كه به فاصله چند روز روی می‌دهد. در حالی كه تحولات مصر به شدت متغیر است و كشورهای متحد محمد مرسی با احتیاط با وی برخورد می‌كنند پافشاری برای گسترش رابطه، آن هم یك‌جانبه از كجا نشات می‌گیرد؟ باغ ملی یا پاستور؟ محل تصمیم‌گیری برای این رابطه هر جا كه باشد دیسیپلین دیپلماتیك تهران را خدشه‌دار می‌كند. آقای محمد مرسی 3 ساعت بیشتر تهران نبود، رئیس‌جمهور ایران 3 روز در مصر چه می‌كرد؟ مگر نه این كه آقای مرسی و یاران سلفی وی تندترین مواضع را علیه منافع ملی جمهوری اسلامی از سوریه گرفته تا خوزستان ایران، اتخاذ كرده‌اند؟

از مسوولین دیپلماتیك تهران در قاهره باید پرسید خانم«وفا عامر» بازیگر مسئله‌دار سینمای مصر در مهمانی پیروزی جمهوری اسلامی چه می‌كرده است؟

اگر آشوب اعتراضات مصر به سقوط دولت این كشور منتهی شود چه كسی پاسخگوی هزینه شدن اعتبار از جیب جمهوری اسلامی خواهد بود؟

سال‌ها پیشتر زمانی كه طالبان دست‌پرورده آمریكا علیه ایالات متحده دست به اسلحه بردند به آنها امید بسته‌ بودند اما نتیجه آن قتل عام دیپلمات‌های ایرانی در قندهار توسط طالبان بود، حالا باید همان نتیجه توسط سلفی‌ها تكرار شود. دو بار حمله به شخص اول اجرایی كشور سندی بر این مدعا است.

در 22 بهمن، مردم ایران با خون شهدا و ارزش‌های اسلامی ایران تجدید پیمان كردند؛ حالا تصاویری منتشر شده كه آقای سفیر ایران با خانم رئیس سبزهای آلمان ملاسمه داشته است. ماجرای استخر مختلط دیپلمات ایرانی در برزیل و موج‌سواری رسانه‌های بیگانه را فراموش نكرده‌ایم كه این اتفاقات رخ داده است. پس از آن ماجرا، دیپلمات‌های ایرانی باید محتاط‌تر باشند تا مبادا ارزش‌های ایرانی خدشه‌دار شود یا دوباره سناریویی علیه حیثیت ایرانیان تكرار شود.

جالب اینجاست كه دار و دسته‌ نیویوركی در تهران ولع خاصی برای مذاكره با واشنگتن از خود نشان می‌دهند. بر طبق اصول اساسی جمهوری اسلامی نقشه راه روابط كلان جمهوری اسلامی با جهان توسط مقام معظم رهبری ترسیم می‌شود؛ حالا چه شده اشخاصی می‌خواهند خود راسا باب مذاكره را باز كنند؟

البته باید گفته شود كه فعل مذاكره با آمریكا اولا چیزی از ارزش‌های ایرانی نمی‌كاهد و دوما صرف مذاكره آن هم در زمان مقتضی می‌تواند مواضع به حق ایران را روشن و صریح بدون آنكه زمینه منفعت‌طلبی رابطه‌ها را در پی داشته باشد برای كاخ سفید روشن كند. فارغ از همه آنچه كه گفته شد، فیلم دار و دسته‌ نیویوركی و حرف اسكورسیزی نزاع نوعی جمهوریخواهان و دموكرات‌ها بود. مبادا نزاع‌هایی از جنس تبركشی‌ها و هفت‌تیركشی‌های آمریكایی در ایران اعتماد مردم را خدشه‌دار كند.

ابتكار:این مردم نجیب و این روزهای عجیب

«این مردم نجیب و این روزهای عجیب»عنوان سرمقاله روزنامه ابتكار به قلم سید علی محقق است كه در آن می‌خوانید؛روزیكشنبه مردم ایران بازهم به پاسداشت سالروز پیروزی انقلاب اسلامی به خیابان‌ها آمدند. آنها با حضور میلیونی خود نشان دادند كه چه در زمان دلار هفت تومانی و چه اكنون كه دلار 4 هزارتومان شده است، به وظیفه خود برای حمایت از قانون اساسی عمل می‌كنند و به نظامی كه سال 58 به آن رای داده اند، همچنان پای بندند.

در نجابت این مردم همین بس كه در شرایطی سالروز پیروزی انقلاب را گرامی داشته اند كه از یك سو دعوای مسئولان مملكتی بر سر مباحثی غیر از «معیشت مردم» گوش فلك را كر كرده است و از سوی دیگر در آستانه شب عید و سال جدید، موج تازه گرانی‌های لجام گسیخته دولتی، امیدهای كوچك آنها برای بهتر شدن اوضاع را به یاس مبدل كرده است.

به عادت همه ساله، مردم ایران انتظار داشتند كه امسال هم در ماه بهمن و به مناسبت ایام دهه فجر شاهد برنامه‌های رفاهی ویژه دستگاههای دولتی و یا شركت‌ها و بنگاه‌های تولیدی مختلف برای حمایت از مردم باشند. شركت‌های خودروساز كشور كه همگی دولتی هستند، همه ساله در چنین ایامی با تسهیل شرایط خرید خودرو، محصولات خود را با روش‌های مناسب و متنوعی از قبیل فروش لیزینگی، اقساطی، پیش فروش و... به مردم عرضه می‌كردند و از این رو همیشه درصد قابل توجهی از خرید و فروش خودرو در ماههای پایانی سال صورت میگرفت. امسال اما كار برعكس شده است و نه تنها از فروش ویژه محصولات خودرویی خبری نشد كه خودروسازان خود در میانه روزهای دهه فجر و اوج عطش مردم برای خرید خودرو، آتش بیار معركه قیمت‌ها شده اند. پس از چراغ سبز دولت، خودروسازان با افزایش 50 تا 60 درصدی قیمت پایه انواع خودرو، قیمت كارخانه ای محصولات خود را از قیمت‌های كاذب این روزهای بازار نیز فراتر برده اند تا مردمی كه یكی دو سال است با همه كمبودها و گرانی‌ها سر كرده اند و صدایشان در نیامده است، بیش از هر زمانی، نه توسط فروشندگان و دلالان كه بوسیله شركت‌های خودروساز نقره داغ شوند

تا همین یكی دو سال گذشته، ماه بهمن كه از راه می‌رسید دستگاههای دولتی دست و دلباز می‌شدند و با تعجیل در پرداخت عیدی و حقوق‌های ماههای پایانی سال و نیز پرداخت پاداش‌های مناسبتی ویژه دهه فجر و پایان سال، شرایط را برای خرید شب عید كارمندان خود فراهم می‌كردند. اما امسال «آن سبو بشكست و آن پیمانه ریخت». نه تنها از پاداش و كارانه و عناوینی از این قبیل خبری نشده كه در بسیاری از دستگاهها عیدی و حقوق معمول این ماههای كاركنان هم هنوز پرداخت نشده است. بماند كه تقریبا همه هزینه‌های زندگی این روزها با دلارهای 2500 تومانی و 3500 تومانی محاسبه می‌شود و كارمندان و كارگران حقوق خود را در همه 12 ماه گذشته با همان دلار 1226 تومانی اول سال دریافت كرده و می‌كنند.

همه ساله در ایام دهه فجر، بانك‌های خصوصی و دولتی با ارائه تسهیلات ویژه، تغییر محسوس در سود سپرده‌ها و یا تبلیغ پرآب و تاب برای قرعه كشی حساب‌های پس انداز، خود را در دل مردم جا می‌كردند. امسال اما در بانك‌های كشور نه از تسهیلات ویژه برای سپرده گذاران و متقاضیان وام خبری بود و نه قرعه كشی‌های جنجالی و وسوسه كننده. هر چه كه بود یا محاسبه جریمه و دیركرد اقساط وام اقشارضعیف و متوسط بود و یا زمزمه وام‌های آنچنانی برای یاران آنچنانی.

در كنار این روند مایوس كننده، حتی خبرها و وعده‌های جدید مسئولان برای بازگرداندن بارقه‌های امید به مردم هم چندان چنگی به دل نمی‌زنند و امید به روزهای پیش رو را هر روز كمرنگ تر از دیروز می‌كند.

سال مالی به آخر رسیده است اما برای آینده دور و نزدیك كشور نه از برنامه خبری است و نه از بودجه. نه چند و چون بودجه سال آینده در دولت مشخص شده است و نه شاخص‌های اقتصادی مهم كشور مانند نرخ تورم و قیمت نفت و دلار در بودجه 92 تعیین تكلیف شده اند. تنا كاری كه انجام شده این است كه اهالی پاستور و بهارستان پس از ساعت‌ها چرتكه انداختن، هنر به خرج داده و اعلام كرده اند كه به مناسب آغاز سال جدید كمك خرجی 70 هزارتومانی برای شب عید بخشی از مردم به حساب آنها واریز خواهند كرد. گویی كه آنها هم به باری به هرجهت شدن اوضاع، تورم 100 درصدی، آسیب پذیر شدن بیش از 70 درصد ایرانیان و البته نجابت این ملت معترفند.

در این بین و در شرایطی كه دولتی‌ها همه چیز را به امان خدا رها كرده و به شعار « زنده باد بهار» مشغول شده اند، مردم همچنان بزرگوارانه با مسائل روبرو می‌شوند و دم بر نمی‌كشند. این روزها در پای هر خبر اقتصادی كه در وب سایت روزنامه‌ها و سایت‌های خبری منتشر می‌شود و در لابلای كامنت‌ها و نظرات مردمی كه دسترسی به اینترنت و اخباردارند، می‌توان آنچه كه بر آنان می‌گذرد را حس كرد و شنید. كامنت‌هایی كه دیگر امیدی به اقدام مسئولان و شنیده شدن حرف هایشان ندارند و فقط به امید بهبود اوضاع دست به دعا برداشته اند. كامنت‌های زیر بخش كوچكی از دیدگاههایی است كه دیروز پای مطلبی در خصوص عیدانه 70 هزار تومانی دولت در یك سایت خبری نگاشته شده است:
«ماه گذشته خودروی پرایدم را فروختم، به امید این كه 206 بخرم. قبل از اینكه فرصت كنم مابقی پولم را آماده كنم، قیمت‌ها سر به فلك گذاشت واكنون باید 3 میلیون تومان روی همه پولی كه دارم بگذارم تا بتوانم همان پراید خودم را بخرم.»

«كاش می‌شد به جای یارانه نقدی، مردم ماهی 100 هزار تومان به دولت بدهند و درعوض همه چیز مثل سابق شود. با این اوضاع به هم ریخته اقتصادی خدا به ابن ملت رحم كند.»

«شب می‌خوابیم، صبح قیمت‌ها زیر و رو می‌شوند. تو رو به خدا به فكر بازنشسته‌ها و كارمندان حقوق بگیر هم باشید با این گرانی‌ها شرمنده خانوادهای خود هستیم والا ما یارانه نمی‌خواهیم قیمت‌ها را به قبل برگردانید.»

«سه ماه پیش با دریافت پیش فاكتور از یكی از شركت‌های خودرو ساز، وام هفت میلونی خرید خودرو گرفتم. الان هم سه ماه است قسط این وام را می‌دهم ولی هنوز ماشین را تحویل نگرفتم. بر اساس اعلام شركت خودروساز باید به غیراز 11700 هزار تومان قیمت قبلی 5 میلیون دیگه برای تحویل یك خودروی پراید واریز كنم. آیا این انصاف است؟ »

«تو این مملكت، از قیمت ماشین گرفته تا برنج و روغن و سایر كالاها، همه چیز را با دلار محاسبه می‌كنند، چرا حقوق ما كارمندها را به دلار نمی‌پردازند؟ آیا این انصاف است كه سال قبل ما 800 دلار می‌گرفتیم ولی امسال 200 دلار می‌گیریم.»

این فقط مشتی از خروارها نظرات مردمانی است كه با اینكه مراسم 22 بهمن را مانند همیشه باشكوه برگزار كرده اند اما از اوضاع این روزهای اقتصاد كشور دل پری دارند. نظراتی كه چكیده همه آنها این است كه « از طلا گشتن پشیمان گشته ایم، مرحمت فرموده ما را مس كنید». اما این مردم مستحق بهتر از این‌ها هستند و باید آنها را طلا گرفت از بس كه نجیبند...

قانون:دولت تونس در بوته آزمایش كارآمدی

«دولت تونس در بوته آزمایش كارآمدی»عنوان یادداشت روز روزنامه قانون به قلم احمد بخشی است كه در آن می‌خوانید؛در چند روز اخیر در تونس شاهد تحولاتی بودیم كه شاید برای بسیاری غیرقابل تصور بود؛ اما باید در نظر داشت چه در تونس و چه در مصر، انقلاب به معنای اساسی صورت نگرفته كه خواستار آن باشیم تحولات ناشی از آن انقلاب، یك حركت انقلابی به خودش بگیرد و نتایج یك انقلاب را در پی داشته باشد. تحولات شمال آفریقا را در كل می‎توان تحولات در حال گذار نامید و هر روز می‎توان انتظار آن را داشت كه در یكی از این كشورها یك حركت سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی جدید رخ دهد.

به همین جهت با وجود گذشت بیش از دو سال از تحولات تونس و فضایی كه بر این كشور حاكم بود اكنون شاهد این اتفاقات هستیم. تحولاتی كه موجب ترور شكری بالعید، رهبر مخالفان دولت و انقلابیون اپوزیسیونی كه به راشد الغنوشی اعتراض داشتند، شد كه به عنوان یك نقطه عطف تحولات آینده تونس یاد می‎شود؛ چرا كه در 50 سال گذشته تا به حال به ویژه پس از استقلال این كشور به هیچ وجه شاهد حركاتی چون ترور سیاسی در این كشور نبوده‎ایم.

این امر به فضای موجود شكل و شمایل دیگری خواهد بخشید. البته این ترور معطوف خواهد بود به یك سری امور پیشینی كه نتایج پسینی خواهد داشت؛ امور پیشینی بدین معنا خواهد بود كه انقلابیون یا تحول‎خواهان به دنبال این بودند كه یك سری اصلاحات و آرمان‎های خودشان را محقق ببینند اما نتیجه‎گیری آن، به وجود آمدن برخی مشكلات اقتصادی بود.

باید توجه داشت كه در تحولات تونس بسیاری از گروه‎های اجتماعی و سیاسی دخیل نبودند و نقش آن‎ها در بحث حكومت‌داری دیده نشد؛ لذا ‏زمانی كه سفیر فرانسه، صحبت‎هایی پیرامون این كه حزب النهضت و اسلامگرایان نمی‎توانند الگوی موفقی برای كشورهای شمال آفریقا یا خاورمیانه باشند بر زبان راند، نوك پیكان سمت حزب راشد الغنوشی رفت.

امروزه در موضوع مربوط به تونس شاهد برخی شبیه سازی‎ها هستیم كه این شبیه سازی‎ها ابتدا در مصر شكل گرفتند؛ یعنی با وجودی كه تحولات انقلابی ابتدا از تونس به مصر سرایت كرد اما تحولات پس از انقلاب و شلوغی‎های فعلی ابتدا در مصر آغاز و سپس در تونس نیز شكل گرفت. اكنون مخالفان و موافقان هر كدام به دنبال این هستند كه وزن خودشان را در تحولات فعلی و‌‌ آینده كشور به رخ یكدیگر بكشند.

مخالفان در روز تشییع جنازه بالعید مراسم را به خشونت كشاندند و پس از آن نیز گروه اسلامگرایان و حزب النهضت به نوعی قشون‏كشی داشتند. این تحولات فضا را به سمتی خواهد برد كه دعواهای درون گفتمانی میان جریان‎های اسلام‎گرا پیش بیاید؛ یعنی چه گروه اخوان‎المسلمین و چه دیگر گروه‎های اسلامگرا به دنبال اثبات این موضوع خواهند بود كه آن‏ها روش حكومت‎داری را بهتر بلدند.

مورد دومی كه پیش خواهد آمد این است كه باید توجه داشت فضای این كشورها و عرصه سیاست و حكومت، عرصه در حال گذار است و این عرصه در حال گذار را باید با شرایط پیش آمده بین‎المللی مانند بحران اقتصادی برای كارگزاران و رهبران فعلی و همچنین احزاب و جنبش‎های سیاسی، در نظر گرفت. این مسائل به خودی خود موجب نا كارآمدی اقتصادی و سیاسی دولت‏ها خواهند شد. اما این ناكارآمدی كه از یك سو به دعواهای درون گفتمانی داخلی و از دیگر سو به فشارهای خارجی و تحولات بین‎المللی بازمی گردد، در نهایت تماما به پای اسلامگرایان نوشته خواهد شد.

شرق:ریشه‌یابی گناه سیاسی

«ریشه‌یابی گناه سیاسی»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم مجید انصاری است كه در آن می‌خوانید؛حادثه روز یكشنبه در شهر قم علاوه بر زشتی ذاتی آن در روز 22 بهمن و در حضور پرشكوه مردم در سراسر كشور، تاسف از وقوع در جوار حرم حضرت معصومه (س) و همچنین بی‌احترامی به نماینده شهر قم كه ریاست مجلس را هم عهده‌دار است را در پی داشت. این رخداد تنها یك هفته پس از وقایع روز استیضاح وزیر كار در مجلس، بازهم كام علاقه‌مندان به كشور را تلخ كرد و سبب شد تا به شخصیت والای مردم ایران كه بازتاب‌های این حوادث سبب خدشه به آن می‌شود، بی‌توجهی شود؛ كشور و ملتی كه هم تمدن كهن و هم افتخار پیروی و محبت اهل بیت را دارد. بارها شنیده‌ایم كه نظام سیاسی ایران به دنبال تاسی از حكومت امام عدالت و پیشوای متقیان است. امام علی(ع) شاخص‌های روشنی در شیوه حكومت و تعامل مردم با یكدیگر، تعامل مردم با حكومت و حكومت با مردم دارد.

ازجمله تحمل و سعه‌صدری كه حضرت در شنیدن سخن مخالف در اوج قدرت و زمامداری مقتدرانه خود داشتند و آموزشی كه آن حضرت عملا پیرامون تحمل سخن مخالف در شنیدن سخن دیگران -هر چند آن را باطل ببینند و تلخ بدانند- به پیروان خود می‌دادند. همیشه افتخار كرده‌ایم به نام شخصیتی نظام تشكیل داده‌ایم كه در دوره زمامداری خود و هنگام سخنرانی او اگر كسانی سخنی داشتند بیان می‌كردند و اجازه جلوگیری از سخن آنها را به اصحاب و پیروان نمی‌دادند.

این درس متانت، همزیستی سیاسی و تحمل یكدیگر بود و مایه تاسف است كه نوعا چنین تحمل و بردباری در میان گروه‌های سیاسی نسبت به هم كمتر دیده می‌شود و نوعی «گناه سیاسی» رواج یافته است. شاید رمز اینكه در آموزه‌های دینی، از كوچك شمردن گناهان صغیره به عنوان گناهی كبیره نام برده می‌شود و اصرار بر آن برای منصب‌هایی كه شرط عدالت می‌خواهد، مخل عدالت دانسته می‌شود، همین باشد كه تداوم چنین روند‌هایی تبدیل به رویه جاری جامعه شده و بحران روحی و اخلاقی را در پی خواهد داشت.

اگر از آغاز امر با چنین برخوردهایی یعنی بر هم زدن مراسم‌ها، توهین به سخنران و مخاطبان آن برخورد قانونی شایسته می‌شد و مواجهه با آن به عنوان یك منكر سیاسی، اخلاقی، فرهنگی و اجتماعی جدی گرفته می‌شد، این جریان نمی‌توانست این‌گونه به حیات خود ادامه دهد. متاسفانه در مقاطعی اگر چنین برخوردهایی به نفع فرد و گروهی بوده نه تنها تحمل شده كه مورد تشویق هم قرار گرفته و همین امر سبب شده امروز از مرزهای قابل پیش‌بینی و كنترل خارج و علیه همگان به كار گرفته شود. روایتی داریم كه «من حفر بئرا لاخیه، وقع فیه»؛ یعنی اگر فردی چاهی را برای دیگران كند، خود در آن چاه فرو خواهد غلتید. بر همین اساس اگر رفتارهای ناهنجار در تعاملات سیاسی توجیه شود این كج‌خلقی روزی سراغ همه خواهد آمد.

حقیقت مطلب هم این است كه این پدیده در گذشته از سوی جریانات مختلف اعمال شده است. البته به كارگیری آن علیه اصلاح‌طلبان بیشتر بود و ‌ای كاش همه ما با آینده‌نگری درست و ارزش‌گذاری نسبت به حفظ كرامت و حق اظهارنظر گوینده و مستمع -كه حق دارد در آرامش سخنان را بشنود- با آن برخورد می‌كردیم. حركت‌های سخیفی از این دست، توهین به عاملان آن نیز خواهد بود چراكه نشان از ضعف منطق و برهان آنها دارد.

اگر گروهی سخن حقی داشته باشند، می‌توانند در محیط مناسب ابراز و به تعبیر قرآن «جدال احسن» كنند. برای حل این مشكل به گام‌های اساسی نیاز است. نخست باید فضای رسانه‌ای كشور به‌ویژه صدا و سیما، مجالس وعظ و تریبون‌های عمومی و رسمی و هر جمعی كه بنا بر تعامل فكر و سخن و اندیشه در آن گذاشته شده، فرهنگ گفت‌وگوی آزاد و كرسی‌های آزاداندیشی واقعی را در جامعه توسعه و ترویج دهد تا تبدیل به یك هنجار اجتماعی شود. گام دوم باید بدون اغماض، گزینش و اینكه این حركت به نفع یك یا ضرر كدام فرد و جریان است با قانون‌شكنان برخورد قانونی و قضایی شود.

قبلا در حاشیه نمازهای جمعه، حاشیه همین راهپیمایی ملی و دینی 22 بهمن و حتی عزاداری‌های حضرت سیدالشهدا افرادی تحریك‌شده به شخصیت‌های بزرگ كشور تعرض كردند و برخوردی با آنها صورت نگرفت اما به هر حال جلوی ضرر از هر كجا گرفته شود منفعت است. اگر همگان تصمیم بگیرند این پدیده چه به نفع یا ضرر آنها باشد علیه آن موضع بگیرند، حتما ریشه‌كن می‌شود.

دستگاه‌های ذی‌ربط قانونی كشور اعم از انتظامی، امنیتی و قضایی، یك‌بار هم كه شده به شكل قاطع با این نوع رفتارها برخورد كنند. رویه ایجابی آن اما مهم‌تر است. ترویج فرهنگ مفاهمه می‌تواند به نهادینه شدن تعامل صحیح كمك كند هر چند برخی اقدامات در سال‌های اخیر موجب دامن زدن به این مساله شده است و نوع رفتار سیاسی و گفتاری آنها نوعی بدآموزی برای جامعه در بردارد كه نتایج آن در سطوح پایین‌تر به خوبی قابل رویت است.

آرمان:بازنگری در شیوه‌های سیاست‌ورزی اصولگرایان

«بازنگری در شیوه‌های سیاست‌ورزی اصولگرایان»عنوان یادداشت روز روزنامه آرمان به قلم احمد شیرزاد است كه در آن می‌خوانید؛اخلال در سخنرانی‌های عمومی ادامه دیوار كجی است كه برخی اصولگرایان تندرو خشت‏های اول آن را نهادند، هر چند كه در ادامه و در این سال‌های اخیر معمار آن كسان دیگری شدند. این دیوار كج هر چه بالاتر می‏رود خطر ریزش آن زیادتر می‏شود و خطرش برای آنها كه خشت‏های بالاتری در این دیوار كج می‏گذارند بیشتر.

پدیده اخلال در سخنرانی اصلا جدید نیست، تنها موضوع تازه در این میان مربوط به طیف جدید سخنرانان می‏شود. جایی كه اصولگرایانی كه همواره از یك حاشیه امن برخوردار بوده‏اند، مصونیت خود را در فضای سیاسی از دست می‏دهند. اتفاق روز 22 بهمن شهر قم نشان از گسست در میان اصولگرایان است. زمان هنوز آنقدر سپری نشده كه هشدارهای اصلاح‌طلبان به طیف اصولگرایان و امثال آقای لاریجانی درخصوص وقوع چنین شرایطی از یادها برود.

امروز هم قطعا اصلاح‌طلبان از شنیدن چنین اخباری ناشاد و متاسف‌اند. اخلال در سخنرانی رئیس مجلس، آن هم در روز 22 بهمن پیش از آن كه مقابله با رقیب سیاسی دیرین آنها باشد، نشان از عدم تمكین لازم به اخلاق سیاسی است و این مساله دیگر ربطی به عقاید سیاسی و گروه‏بندی‏های رایج در جامعه ندارد، همانگونه كه اوضاع نامساعد اقتصادی تر و خشك را شامل می‌شود، مزه آش شوری كه اصولگرایان برای اصلاح‌طلبان پخته بودند هم، اكنون تلخ شده است.

فرصت‏های پیشین از دست رفته و فرصت‏های پیش رو هم با این روش سیاست‌ورزی تحت‌الشعاع قرار گرفته است. پیش‌بینی اینكه علت این تخریب‌ها چیست اصلا دور از ذهن نیست. به نظر می‏رسد دیگر كار از نصیحت اصولگرایان هم گذشته است. اتفاقات چند هفته اخیر كه آخرین نمونه آن اخلال در سخنرانی علی لاریجانی بوده، اگر درس عبرتی برای اصولگرایان نشود، نشان از آن دارد كه این طیف تا زمانی كه تمام شكست‏های سیاسی را تجربه نكنند به واقعیت امور و حقیقت سیاست‌ورزی دموكراتیك پی نخواهند برد.

آنچه امروز در حال وقوع است نه ریش سفیدی می‌طلبد و نه دل خوش كردن به روش‏های غیرسیاسی برای تقابل با رقیب. رقیب امروز آنها هم نشان داده توجهی به ریش سفیدی و حرمت بزرگان ندارد و راه‌های مقابله غیرسیاسی را بهتر از آنها می‏داند و اجرا می‏كند. زمان با سرعت بسیار و به ضرر اصولگرایان سنتی در گذر است و تنها پذیرش مسئولیت آنچه اتفاق افتاده و تلاش برای در پیش‌گرفتن روش‌های اخلاقی می‌تواند فضا را برای تندروها تنگ كند.

بهار:هزینه اختلاف ‌ها را مردم می‌دهند

«هزینه اختلاف ‌ها را مردم می‌دهند»عنوان سرمقاله روزنامه بهار است كه در آن می‌خوانید؛یكشنبه قم و ناتمام ماندن سخنرانی رییس قوه‌مقننه در حوزه انتخاباتی خود به دلیل پرتاب كفش و مهر، در نوع و شكل آن در مراسم سالگرد انقلاب‌اسلامی بی‌سابقه است. در سالروز پیروزی انقلاب‌اسلامی فضای سیاسی كشور معمولا فضایی آرام و بی‌تنش بوده و مقامات در چنین روزهایی سعی داشته‌اند تا به وحدت و همدلی و تفاهم تاكید ورزند و كمتر از اختلافات و مناقشات خود سخن بگویند.

روز یكشنبه گذشته اختلافات و مناقشات داخلی به جای سكوت و تفاهم متعارف، شدت گرفت و مسائل درونی را علنی‌تر كرد. در چنین روزی احمدی‌نژاد از بیان ناگفته‌های خود در روزهای آینده خبر داد و هواداران وی با شعار انتخاباتی مشایی به رییس‌ قوه‌مقننه حمله‌ور شدند.

در چنین فضایی به نظر می‌رسد آنچه نادیده انگاشته شده است خود «انقلاب‌اسلامی» بود كه مسائل انتخاباتی و داخلی بر آن سایه افكنده است. این وقایع كه واكنش‌هایی را هم در پی داشت، جای تامل دارد كه چرا در دوره‌ای كه اعلام می‌شد با حذف منتقدان و مخالفان سیاسی وضع موجود، روند امور مدیریتی كشور به سمت انسجام و یكپارچگی بیشتر و به تبع آن افزایش كارآیی و شتاب خدمت‌رسانی به مردم پیش خواهد رفت، چنین نتیجه و ثمره‌ای دربرنداشت و اختلافات از سطح و نوع دیگر و البته متنازل‌تر و سخیف‌تر و نه بر سر منافع ملی و اختلافات كارشناسی بلكه بر سر مسائل شخصی شدت گرفته است.

از سوی احمدی‌نژاد رفتارهایی افشاگرانه دور از انتظار نبوده و نیست اما در مورد مخالفان امروز احمدی‌نژاد به نظر می‌رسد در كارنامه آن‌ها نیز چنین روش‌هایی نمونه و مصداق دارد.

آقای لاریجانی قطعا توجه دارند كه در دوران مدیریت ایشان در صداوسیما برنامه‌هایی مانند چراغ و... اتهام و افتراهایی علیه مخالفان سیاسی با همین روش‌ها پخش می‌شد و امروز این ماشین تبلیغاتی و شیوه نهادینه شده علیه مبلغان سابق آن به راه افتاده است.

شاید برخی از این اختلافات خشنود شوند و تصور كنند كه این اختلافات ممكن است به بازگشت عقلانیت و تفوق نگرش فراجناحی و ملی منجر شود؛ اما در وضعیت موجود و مشكلات عدیده و گسترده جدی اقتصادی و تهدیدهای خارجی این اختلافات و تشدید آن به تامین منافع ملی و تعدیل در دیدگاه‌ها و گرایش‌ها نمی‌انجامد بلكه هزینه آن را مردم در زندگی روزمره خود پرداخت می‌كنند.

دنیای اقتصاد:ملاحظاتی پیرامون هدفمندی و تورم

«ملاحظاتی پیرامون هدفمندی و تورم»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم مهران دبیرسپهری است كه در آن می‌خوانید؛ظاهرا قرار است مرحله دوم طرح هدفمندی یارانه‌ها با یك رویكرد بینابینی بررسی و اجرا شود. با توجه به رویكرد جدید در خصوص موضوع یارانه‌ها، ملاحظاتی قابل توجه است:

1- یكی از مسوولان در ضرورت اجرای مرحله دوم هدفمندی، چنین استدلال كرد كه پیشرفت اقتصادی كشور مستلزم تحمیل تورم سنگین است و مانعی ندارد كه تورم 60درصدی هم در این راه داشته باشیم و در توجیه این ادعا به دو كشور تركیه و برزیل اشاره كرد و گفت: آنها، هم‌اكنون میوه تورم‌های سنگین خود را در گذشته می‌خورند.

در این خصوص اولا در ادامه این سطور، میزان تورم ناشی از هدفمندی را از جهات مختلف مورد مداقه قرار خواهیم داد تا سهم فرعی هر عامل در تورم مشخص شود، با توجه به اینكه سهم اصلی تورم به طور صددرصد مربوط به رشد بیش از حد نقدینگی است. ثانیا تركیه و برزیل زمانی وارد دوره شكوفایی اقتصادی خود شدند كه رشد نقدینگی خود را به میزان زیادی كاهش دادند و اصولا ترمز توسعه در این دو كشور و بسیاری از كشورها چیزی جز تورم نبود.

2- اخیرا ادعایی مطرح می‌شود مبنی بر اینكه حداكثر، 30 درصد تورم موجود كشور ناشی از رشد نقدینگی است و عوامل دیگر غیر از نقدینگی در ایجاد تورم، نقش بیشتری داشته‌اند كه از جمله مهم‌ترین آنها، اجرای مرحله اول طرح هدفمندی یارانه‌ها بود. نادرستی این ادعا به راحتی قابل اثبات است؛ زیرا اگر برای هدفمندی یارانه‌ها، هر میزانی از تورم را هم قائل شویم باز هم ریشه آن پولی می‌باشد. این مساله با یك مثال، قابل تبیین است. فرض كنید هم اكنون قیمت نان در ایران مطابق با قیمت‌های جهانی تثبیت شود. طبیعی است با رشد نقدینگی حدود 25 درصدی موجود در كشور باید تورمی حدود 15 درصد داشته باشیم. بنابراین با همین روند، 10 سال دیگر، قیمت كالاها از جمله قیمت نان باید افزایشی در حدود 4 برابر داشته باشد ولی در مورد نان به دلیل تثبیت قیمت، این اتفاق نخواهد افتاد و اگر در اثر طرحی مشابه طرح هدفمندی در ده سال بعد، قیمت نان افزایش یابد نمی‌توان تاثیر رشد نقدینگی در افزایش قیمت نان و تاثیرات ثانوی آن را انكار كرد. به عبارت دیگر، بخشی از اثر تورمی رشد نقدینگی 10 ساله، در اثر آزادسازی یكباره قیمت نان، تخلیه می‌شود. به سخن دیگر اگر در این 10 سال، با خویشتنداری بانك مركزی، تورم در حد صفر نگه داشته می‌شد اصلا در پایان دوره، نیازی به اصلاح قیمت نان وجود نداشت. همین استدلال در مورد دلایل دیگر تورم از جمله افزایش قیمت ارز نیز مصداق دارد. بنابراین تورم، همیشه و همه جا و به طور صددرصد ناشی از رشد بیش از حد نقدینگی حادث می‌شود.

3- اما تاثیر اجرای مرحله اول هدفمندی بر تورم چگونه است؟ در این خصوص از سه منظر به میزان این تاثیر، نگاه می‌كنیم:
الف- تورم مصرف‌كننده: اگر به تغییرات ماهانه شاخص تورم مصرف‌كننده در ماه‌های بعد از آذر 1389 توجه كنیم مشخص می‌شود كه اثر تورمی این طرح تا اسفند آن سال به كلی تخلیه شده به طوری كه تورم ماهانه فروردین 1390 كمتر از یك درصد بود. بر این اساس سهم هدفمندی در تورم میانگین حدود 5 واحد درصد بوده است.

ب- تورم تولیدكننده: شاخص تورم تولیدكننده بعد از هدفمندی یارانه‌ها رشد بیشتری را نشان می‌دهد، به طوری كه این افزایش به مدت 12 ماه ادامه داشت. براین اساس سهم هدفمندی در تورم تولیدكننده حدود 17 واحد درصد برآورد می‌شود. گفته می‌شود تولیدكنندگان به دلیل فشار دولت نتوانستند قیمت كالاهایشان را متناسب با تورم، افزایش دهند و انرژی تورمی طرح هدفمندی از سال دوم به بعد در حال تخلیه روی مصرف‌كنندگان است.

ج- تورم ناشی از افزایش قیمت ارز: قیمت ارز آزاد از بهمن 1389 افزایش ملایمی را شاهد بود به طوری كه از 1085 تومان در 2/10/89 به قیمت 1315 تومان در 1/9/90 رسید یعنی افزایشی كمتر از 300 تومان در طول 11 ماه كه این افزایش ممكن است به این دلیل باشد كه دولت با استفاده از واردات، قصد مقابله با تورم را داشته كه منجر به پیشی گرفتن تقاضای ارز از عرضه آن و در نتیجه افزایش قیمت ارز شده است كه اگر این فرضیه درست باشد تیر دولت به هدف نخورده زیرا افزایش قیمت ارز، خود تورم‌زا است.

اما از تاریخ 29/9/90 شیب افزایش قیمت ارز شدت گرفت، به طوری كه قیمت ارز در این تاریخ نرخ 1440 تومان را به ثبت رساند و از آن زمان تاكنون نرخ ارز با افت و خیز متناوب، روندی افزایشی را طی كرده است.

البته دلیل فرعی افزایش قیمت ارز از تاریخ 29/9/90 و بعد از آن تحریم‌های آمریكا می‌باشد نه اجرای طرح هدفمندی، دلیل اصلی هم همانطور كه در ابتدا گفتیم تنها پولی بوده است.

در اینجا توجه خوانندگان محترم را به این موضوع جلب می‌نماید كه یكی از دلایل موفقیت نسبی مرحله اول طرح هدفمندی این بود كه وقتی در تاریخ 28/9/89 مرحله اول طرح مزبور شروع شد نرخ تورم ماه قبل از آن، یك رقمی و رشد نقدینگی هم حدود 24 درصد بود و دولت هم دیگر عطش اجرای پروژه‌های عمرانی را نداشت. همینطور دولت با اجرای مصوباتی از طریق بازنشستگی زودرس سعی در كاهش تعداد كارمندان دولت را داشت كه هزاران نفر از این طریق به طور فراگیر بازنشسته شدند. در صورتی كه هم اكنون در همه موارد فوق وضعیت برعكس شده یعنی نرخ تورم در آذر ماه امسال از 27 درصد فراتر رفته است. همینطور بر اساس اطلاعات موجود، حجم نقدینگی در آبان ماه امسال به 424 هزار میلیارد تومان رسید كه نسبت به ماه مشابه سال قبل رشدی بیش از 30 درصد را نشان می‌دهد. مورد دیگر این كه دولت در قالب طرح مهر ماندگار درصدد افزایش سرعت اجرای پروژه‌های عمرانی می‌باشد (یعنی همان اشتباهی كه در اوایل دهه 1370 و سال 1385 مرتكب شدیم). همینطور قرار است هزاران نفر به استخدام دولت درآیند. كه در اینجا این سوال پیش می‌آید كه پس چرا تا همین سه چهار سال پیش هزاران نفر را از طریق بازنشستگی زودرس از دولت خارج كردیم؟

با توجه به آنچه گفته شد مرحله دوم طرح هدفمندی یارانه‌ها می‌تواند اجرا شود به شرط آن كه به طور همزمان با مواردی كه برشمردیم نباشد زیرا توانایی اقتصادی هر كشوری محدود است و نباید بیش از توانش به آن فشار آورد. به قول معروف با یك دست نمی‌توان بیش از یك هندوانه را بلند كرد. معمول است بیماری كه یك عمل جراحی سنگین در پیش دارد مدت‌ها قبل و بعد از عمل جراحی، استراحت كرده و از انجام بسیاری از كارها خودداری می‌كند و مثلا هیچ عقل سلیمی قبول نمی‌كند بیمار بعد از عمل جراحی در یك مسابقه سنگین ورزشی هم شركت كند. حال این سوال مطرح است كه آیا اجرای مرحله دوم هدفمندی همچون یك جراحی سنگین نیست؟

لذا دو پیشنهادی كه برای زمان اجرای مرحله دوم هدفمندی یارانه‌ها می‌توان ارائه نمود این است: 1- تا زمانی كه نرخ تورم تا حد سود سپرده‌های یكساله كاهش نیافته از اجرای آن خودداری نماییم. 2- پیشنهاد دیگر آن است كه سود سپرده‌های بانكی آزاد شود (یا لااقل تا حد نرخ تورم موجود، آن را افزایش دهیم) و دولت با غلبه بر تعجیل خود، تمامی اقدامات هزینه‌زا را متوقف كند، در این صورت می‌توان حتی قبل از انتخابات ریاست‌جمهوری، مرحله دوم هدفمندی یارانه‌ها را اجرا نمود. نكته قابل ذكر در خصوص پیشنهاد دوم این است كه اگر افزایش سود سپرده بانكی منجر به پیشی گرفتن روند ورود ارز به كشور نسبت به خروج آن شود، كاهش قیمت ارز را در پی خواهد داشت. این موضوع در كنار ایجاد آرامش در دریای متلاطم نقدینگی، اثر شگرفی در مهار تورم خواهد داشت، به طوری كه حتی می‌توان شیب اجرای مرحله دوم هدفمندی را به حداكثر رساند، البته به شرط خویشتنداری در عرضه بیش از حد پول.
نظر شما در این رابطه چیست
آخرین اخبار