جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 April 19 - ۹ شوال ۱۴۴۵
۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۲:۱۵

حکایت بزرگواری امام حسین (ع) که زن و مرد یهودی را مسلمان کرد

روزی امام حسین (ع) از جوانی دلیل غذا دادن به سگ را جویا شد و او عرض کرد: من غمگینم و می‌خواهم با خشنود کردن این حیوان غم من مبدل به خشنودی گردد.
کد خبر: ۱۵۵۵۰۴
روزی امام حسین ( ع ) از جایی عبور می‌کرد؛ جوانی را دید که به سگی غذا می‌دهد ، به او فرمود : به چه انگیزه این گونه به سگ مهربانی می‌کنی؟
 
آن جوان در پاسخ عرض کرد : من غمگین هستم، می‌خواهم با خشنود کردن این حیوان غم و اندوه من مبدل به خشنودی گردد ، اندوه من به این دلیل است که غلام یک یهودی هستم و می‌خواهم از او جدا شوم.

امام حسین (ع) با آن غلام نزد صاحب یهودی غلام رفتند؛ در ادامه حضرت دویست دینار به وی داد تا غلام را خریداری کرده و آزاد سازد.

یهودی گفت : این غلام را به خاطر قدم مبارک شما که به در خانه ما آمدید به شما بخشیدم و این بوستان را نیز به غلام بخشیدم، آن پول نیز مال خودتان باشد.

امام حسین (ع) همان لحظه غلام را آزاد کرد و همه آن بوستان و پول را به او بخشید. 

وقتی که همسر یهودی، این بزرگواری را از امام حسین (ع) دید گفت: من مسلمان شدم و مهریه‌ام را به شوهرم بخشیدم.

در ادامه شوهرش نیز گفت: من هم مسلمان شدم و خانه خود را به همسرم بخشیدم. 


منافب ال ابیطالب ، ج 4 ، ص 75 ( به طور تلخیص ) 

نظر شما در این رابطه چیست
آخرین اخبار