جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 March 29 - ۱۸ رمضان ۱۴۴۵
۱۶ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۳:۵۳

از قهر مهدی پاکدل با تلویزیون تا سوال بی‌جواب کورش تهامی

حسین پاکدل، مهدی پاکدل و کورش تهامی به سوالات از جمله احتمال حضور دوباره یا حاضر نشدن مهدی پاکدل در تلویزیون و دیده نشدن بازی کورش تهامی در «رگِ خواب» پاسخ دادند.
کد خبر: ۱۴۹۵۲۵
 عوامل نمایش «کابوس حضرت اشرف» با حضور در کافه خبر در بخشی از نشست به پرسش های کاربران پاسخ دادند. حسین پاکدل، عاطفه رضوی، مهدی پاکدل، کورش تهامی و ایمان افشاریان برای گفت و گو در مورد نمایش «کابوس حضرت اشرف»؛ روایتی از زندگی قوام‌السلطنه مهمان کافه خبر شدند که می توانید مشروح آن را اینجا بخوانید. این هنرمندان در بخش پایانی این گفت‌و‌گو به پرسش هایی پرداختند که بعد از اعلام خبر حضور این هنرمندان  مطرح شده بود و آن چه در ادامه می خوانید پاسخ حسین پاکدل، مهدی پاکدل و کورش تهامی به این پرسش هاست.  

چرا همیشه شاهان را شبیه دلقک‌ها نشان می‌دهند؟

آقا یا خانم س.ک با اشاره به نمایش «کابوس حضرت اشرف» نوشته بود: «چرا همیشه در تلویزیون، تئاتر و سینما باید شاهان را به صورت دلقک ببینیم؟ این کار خیلی کلیشه‌ای شده و باعث می شود واقعیت از بین برود. یعنی رضا شاه چیزی بوده است که شما نشان دادید؟»

حسین پاکدل در پاسخ به این سوال گفت: «اگر بخواهم خلاصه پاسخ دهم باید بگویم واقعیت پادشاهان ما بسیار بسیار بسیار مضحک‌تر از چیزی بوده است که روی صحنه نشان داده‌ایم. اگر می‌خواستیم واقعیت ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه، محمدعلی شاه و احمد شاه را نشان دهیم بسیار مضحک‌تر از این می‌شد. در صورتی که چیز بدی هم از آن‌ها نشان نداده‌ایم و هر چه هست در راستای فضای فانتزی کار است و اتفاقا با رضا خان و محمدرضا شاه هم کمتر شوخی کردیم چون نسبت به پادشاهان قبل از خود، در فضای جدی‌تری سیر می‌کردند.»





نویسنده و کارگردان «کابوس حضرت اشرف» ادامه داد: «به عنوان مثال مظفرالدین شاه در یکی از سفرهایش به فرانسه، مهمان شهردار می‌شود و به بازدید از گیوتینی قدیمی می‌رود که قبلا برای قطع سر اعدامی‌ها استفاده می‌شده است. مظفرالدین شاه از شهردار می‌خواهد یک نفر را بیاورند و گردنش را بزنند تا او نحوه کار گیوتین را ببیند. آن‌ها می‌گویند جدا از این که محکومی نداریم، مدت زیادی است که از این شیوه استفاده نمی‌کنیم. مظفرالدین شاه در جواب می‌گوید خب! یکی از رعایای ما را گردن بزنید و شهردار توضیح می‌دهد که طبق قانون نمی‌شود... این ماجرا به مظفرالدین شاه برمی‌خورد و قهر می‌کند! اکنون به این ماجرا می‌خندیم اما حالِ رعایایی را تصور کنید که مثل بید به خود می‌لرزیدند که مبادا وسیله نشان دادن کارکرد گیوتین شوند!»

کارگردان و نویسنده نمایش «حضرت والا» افزود: «در مثالی دیگر که نقل به مضمون می‌کنم، در کتاب خاطرات ناصرالدین شاه آمده است: «شب را در کرمانشاه بیتوته کردیم، جماعت کثیری آمده بودند به تظلم، گویا والی آنجا ظلم را از حد گذرانده، سرخُلق نبودیم دادیم همه را چوب مفصل زدند.» من اگر این را روی صحنه نشان دهم فکر می‌کنید یا دارم اذیت می‌کنم یا شوخی.»

او در پایان گفت: «دوستان ما که فکر می‌کنند تصویر دلقک‌واری از شاهان‌مان نشان داده‌ایم تاریخ را بخوانند تا ببینند آن‌ها بسیار بسیار دلقک‌تر از این بوده‌اند. البته این حرف به این معنا نیست که لحظات جدی نداشته‌اند اما در مجموع به جای پادشاه یک سرزمین بافرهنگ، دلقکی بیش نبوده‌اند.»

مهدی پاکدل نیز در همین مورد افزود: «سوالی که پرسیده‌اند شاید دلیل دیگری هم داشته باشد و آن این که سال‌ها است در رسانه‌های ما، همین وجه دلقک بودن پادشاهان آن قدر بد نشان داده می‌شود که عکس‌العمل منفی مخاطب را به همراه دارد و الا «کابوس حضرت اشرف» تکلیفش مشخص است و نمی‌خواهد تصویری از پادشاهان بدهد و به دنبال کاریکاتوری از آن‌هاست.»

تهامی نیز در تکمیل صحبت حسین پاکدل گفت: «البته من فکر می‌کنم تمرکز این سوال بر رضا شاه بوده است اما فراموش نکنید که در این اثر قرار نیست به خدمات او پرداخته شود.»

چرا داوران «رگِ خواب» و بازی کورش تهامی را ندیدند؟

در سوال دوم خانم محبوبه نوشته بود: «یک سوال از آقای کورش تهامی داشتم. بازی شما را در «رگ خواب» خیلی‌ها تحسین کردند اما فیلم و به ویژه بازی شما آن طور که باید دیده نشد. نظرتان در این مورد چیست؟ دوم این که خیلی‌ها و از جمله شما در این دوره از جشنواره فیلم فجر به رای داوران اعتراض داشتید. آیا اصولا این اعتراض‌ها را به جا و مناسب می‌دانید؟ اگر جواب‌تان مثبت است آیا با ادبیات تندی که خیلی‌ها به کار بردند موافقید یا نه؟»

تهامی در این مورد گفت: «این که چرا هیئت داوران با «رگ خواب» آن گونه برخورد کرد برای همه جای سوال است. بعد از اعلام نتایج خیلی‌ها از دوستان هنرمند تا دوستان منتقد با من تماس گرفتند و از تاسفشان برای دیده نشدن «رگ خواب» گفتند که برخورد من و پُستی که در صفحه اینستاگرامم گذاشتم به اندازه ناراحتی دوستانم شدید نبود.»

او ادامه داد: «این سلیقه هیئت داوران بوده است و من واقعا در مورد چرایی آن چیزی نمی‌دانم. (با خنده) هیئت داوران اگر جراتش را داشته باشند باید جلسه‌ای بگذارند و جواب مردم را بدهند چون دقیقا جمله پایانی پُستی که من هم گذاشته بود این بود که جواب مردم را چه خواهید داد؟!»



بازیگر نقش سیدضیا طباطبایی در نمایش «کابوس حضرت اشرف» تصریح کرد: «امیدوارم چیزی که می‌گویم حمل بر خودستایی نشود. به خاطر دارم این را اصغر فرهادی در مورد بازی حمید فرخ‌نژاد در «چهارشنبه سوری» گفت، انگار زمانی که بازیگر به درستی در اختیار کار قرار می‌گیرد، فراز و فرودهای بازی‌اش همان طور که باید درمی‌آید، اگر شخصیتی مثبت را بازی کرده همدلی تماشاگر و اگر شخصیتی منفی را بازی کرده نفرت تماشاگر را در حد اعلی از آن خود می‌کند و همه چیز درست است دیگر به چشم داوران نمی‌آید.»

کورش تهامی در پایان گفت: «این برای من بسیار عجیب بود که جدا از خود اثر، چرا روال کاری بازیگر را هم نمی‌بینند. هیچ وقت در نظر نمی‌گیرند که علت کم‌کاری بازیگر کم شدن پیشنهادها نیست. همسرم خیلی وقت‌ها به من می‌گوید این قدر کار رد می‌کنی، نگران نمی‌شوی؟! و من می‌گویم وقتی 10 سال پیش اورجینال همین متن را بازی کرده‌ام، الان چطور بروم کپی دست سومش را بازی کنم؟! صبر می‌کنم تا کاری که دوستش دارم پیشنهاد شود. البته این موارد ظاهرا جزو معیارهای هیئت داوران ما نیست و بر مبنای چیزهای دیگری انتخاب می‌کنند.»

چه شد که حسین پاکدل بازی در «خوب، بد، جلف» را پذیرفت؟

سوال سوم را آقا یا خانم موسوی از حسین پاکدل پرسیده بود: «چه طور شد که بازی در «خوب، بد، جلف» را پذیرفتید؟ با سابقه‌ای که از شخصیت جدی شما داشتم تصور نمی‌کردم در اثری کمدی بازی کنید. حالا که فیلم را روی پرده می‌بینید نظرتان نسبت به آن چیست؟»

حسین پاکدل در جواب گفت: «خیلی خلاصه بگویم، چرا بازی نکنم؟! «خوب، بد، جلف» فیلم خوبی است و پیمان قاسمخانی هم رفیقمان است. ضمن این که من نقش کمدی بازی نکردم چون بلد نیستم، فکر می‌کنم تنها نقش جدی فیلم از اتفاق برای من بود. افتخار هم می‌کنم. (به شوخی) باز هم می‌کنم. فیلم را که در حال حاضر روی پرده است بسیار موفق می‌دانم. خنداندن مردم ابدا کار آسانی نیست. در جامعه‌ای که همه چیز آماده است تا شما گریه کنید، خنداندن کار بسیار سختی است و یک جور ریاضت می‌خواهد.»

 خاطره مخاطبان از حسین پاکدل به عنوان یک مجری باسواد، خوش تیپ و خوش صدا

خانم یا آقایِ یک قدیمی نوشته‌ بود: «آقای حسین پاکدل ما خاطرات بسیار خوبی از دورانی که شما مجری شبکه یک تلویزیون بودید داریم. یک مجری باسواد، خوش‌تیپ و با صدایی بسیار خوب برای همه جذاب است. متعجم چرا رسانه‌ها تا به حال جلوی شما ننشسته‌اند و مصاحبه نگرفته‌اند. خودتان قصد ندارید به آن روزها برگردید و کتاب خاطراتی از آن دهه منتشر کنید؟»

حسین پاکدل گفت: «هر کسی و هر چیزی دوره‌ای دارد و کارکردش که تمام شد باید برود. شرایط آن زمان طوری بود که چنان برنامه‌هایی به چشم می‌آمد. شک ندارم اگر الان بخواهیم چیزی شبیه آن بسازیم، هیچ کس نمی‌تواند 10 دقیقه‌اش را هم تحمل کند. برنامه‌ها و نحوه ارتباط گرفتن ما با مخاطب برای دوره‌ای خوب بود که هیچ گزینه دیگری نبود. (با خنده) در زورخانه بسته بود و ما آن جا ادای پهلوان‌ها را درمی‌آوردیم. الان چیز دلنواز و دلچسبی نیست و در نتیجه از کاری که ما می‌کردیم با اسم خاطره خوب یاد می‌شود و الا اگر الان برنامه‌های خوبی ساخته می‌شد آن‌ها دیگر تبدیل به خاطره نمی‌شدند.»

علاقه حسین پاکدل به تاریخ معاصر از کجا می‌آید؟

سوال بعدی باز هم از حسین پاکدل بود. خانم یا آقای گودرزی نوشته بود: «حسین پاکدل چند سال است که در تئاتر چسبیده به تاریخ معاصر. در این باره توضیح دهد ممنون می‌شوم.»

حسین پاکدل توضیح داد: «پیش از این هم گفته‌ام، چه در سایت خودم و چه در جاهای دیگر. ما ملت بی‌تاریخی نیستیم فقط رابطه‌مان را با تاریخ قطع کرده‌ایم. برای همین هر روز صبح که از خواب بیدار می‌شویم قرار است آتش و چرخ را از نو اختراع کنیم و هر روز همان بلایی سرمان می‌آید که 140 سال پیش سرمان می‌آمده است.  متاسفم که نسل جوان ما با گذشته خود هیچ نسبتی ندارد.»

او ادامه داد: «تعارف نداریم و باید بدانیم مشکلاتمان قبل از این که از حکومت‌ها، دولت‌ها و مدیران نشات بگیرد به خودمان مربوط است. مشکل این است که با فرهنگ‌مان، با اعتقاداتمان و با آداب روزمان زیست نمی‌کنیم، حرفش را می‌زنیم اما مطلقا به آن عمل نمی‌کنیم. ما تربیت نشده‌ایم و خودمان هم خودمان را تربیت نمی‌کنیم چون ضرورتی نمی‌بینیم. بحث بر سر بدیهیات است، حالا بنشینیم بگوییم دولت‌ها فلان، دولت‌ها بیسار، دولت‌ها را چه کسی انتخاب می‌کند؟ غیر از این است که حاصل انتخاب خودمان است؟!»

مهدی پاکدل باز هم به تلویزیون خواهد آمد؟

خانم یا آقای ت.ک با اشاره به بازی مهدی پاکدل در سریال «کیمیا» نوشته بود: «من دو بار سریال «کیمیا» را به خاطر بازی محشر آقای مهدی پاکدل دیدم. می‌خواستم بپرسم به زودی سریال دیگری بازی می‌کنند یا نه؟»

مهدی پاکدل پاسخ داد: «نه. قطعا تا زمانی که تلویزیون با رویه فعلی اداره شود به هیچ وجه حتی برای یک مصاحبه کوتاه هم با آن‌ها همکاری نخواهم کرد. باورم این است که در هر شغلی هم امکان کم‌فروشی وجود دارد و هم امکان دزدی. من هیچ وقت در کارهایی که برای تلویزیون انجام داده‌ام کم فروشی نکرده‌ام و  چون همه محبوبیتم را در جامعه از تلویزیون دارم همه توانم را برایش گذاشته‌ام. منتها الان در تلویزیون کسانی حضور دارند که چاره‌ای جز قطع ارتباط با این رسانه برایتان نمی‌گذارند.»



او گفت: «دو سال است که فیلمبرداری سریال «کیمیا» تمام شده و دو سری هم از تلویزیون پخش شده است اما هنوز دستمزد ما را نداده‌اند. بندی به قرارداد تهیه‌کننده با بازیگر اضافه شده است که طبق آن تا تلویزیون به تهیه‌کننده پول ندهد او نمی‌تواند دستمزد بازیگرها را پرداخت کند. تلویزیون یک بنگاه ورشکسته است که خودشان هم نمی‌دانند چه کارش کنند.»

کورش تهامی در این مورد افزود: «همان طور که مهدی اشاره کرد تعاریف عوض شده‌اند. واقعا مفهوم این بندی که به قراردادها اضافه شده جز این که معنای تهیه‌کننده را زیر سوال ببرد چیست؟»

مهدی پاکدل ادامه داد: «این‌ها بیشتر مادرخرجند تا تهیه‌کننده. تهیه‌کنندگی شانی دارد و حیف است که بعضی‌ها را با این اسم بخوانیم. تهیه‌کننده یعنی کسی که آن قدر اندیشه‌اش قوی باشد که کارگردانی مناسب متن پیدا و بر همه اجزای کار نظارت کند. تهیه‌کنندگان فعلی برایشان تفاوتی ندارد مهدی پاکدل در کارشان بازی کند یا نخود و لوبیا. این که این پول را از این بگیرید و به آن یکی بدهید از عهده عمه من هم برمی‌آید.»

او تاکید کرد: «این فقط یک بخش ماجراست و اتفاقا آن‌ها دوست دارند ما بیشتر در مورد همین بخش یعنی مسائل مالی حرف بزنیم. در کل فضای تلویزیون آن قدر سطحی، مسخره و لوس است که ترجیح می‌دهید اصلا کار نکنید. تلویزیون با آن دم و دستگاه عریض و طویل تبدیل شده است به کپی‌کاری بزرگ که می‌نشیند ببیند بقیه چه کار می‌کنند تا تکرارش کند. چهار نفر آدم حسابی را هم که دور و برشان است به راحتی آب خوردن می‌رنجانند و طرد می‌کنند. پس همان خودشان باشند و خودشان.»

حسین پاکدل خطاب به مهدی پاکدل گفت: «مسئله این جاست که تلقی دوستان‌مان از فرهنگ و هنر کاملا با چیزی که من و شما در ذهن داریم متفاوت است. عمل شما ابدا از نظر آقایان فعل پسندیده‌ای نیست. متوجه‌ای؟ برای همین است که این طور برخورد می‌کند و یک بلندگو بیشتر نیستند.»

مهدی پاکدل افزود: «در واقع خیلی زشت است منی که همه محبوبیت، شان و جایگاهم را از تلویزیون دارم در مورد آن چنین حرف‌هایی بزنم. واقعا چرا باید چنین شرایطی ایجاد کنند که ما از کارهای قبلی هم که برای تلویزیون انجام داده‌ایم خجالت بکشیم؟»

تهامی ادامه داد: «این اتفاق بارها و بارها در طول این سال‌ها رخ داده است که شما احساس کنید دقیقا مانند ابزار نگاه‌تان می‌کنند. ما ابزار نیستیم. مای نوعی قرار است بار برنامه‌سازی برای سرگرم کردن مخاطب را بر دوش بکشیم. تلویزیون نمی‌تواند بگوید بخش تفریحی و سرگرمی را رسانه‌های دیگر انجام می‌دهند و من فقط به مردم هشدار می‌دهم یا نصیحتشان می‌کنم. این طور نمی‌شود پس هنوز به مای نوعی نیاز است.»

او تصریح کرد: «وقتی قرار است در اثری هنری حضور داشته باشید به بستری برای شکوفا شدن خلاقیت نیازمندید، به مطالعات اساسی احتیاج دارید و باید مسائلی نو را یاد بگیرید اما وقتی هیچ کدام این‌ها را در نظر نمی‌گیرند و می‌گویند فلانی بازیگر است دیگر! باید بیاید و کارش را بکند! این سوال پیش می‌آید که چرا؟! چرا احساس می‌کنید ما باید تحت هر شرایطی کار کنیم؟!»

کورش تهامی افزود: «آیا عوامل کارهای درخشانی که در کشورهای دیگر ساخته می‌شود و منتقدین ما هم در موردش صحبت می‌کنند، می‌توانند یک روز در شرایطی که هنرمندان در مملکت ما دارند دوام بیاورند؟ و با وجود همه دشواری‌ها آثاری تولید کنند که نام کشورشان را بالا ببرد؟ شرط می‌بندم نمی‌توانند.»

او تاکید کرد: «این جا از کوچکترین تا بزرگترین درخواست‌تان از خورد و خوراک و رفاه تا چیزهای بزرگتر بی‌جواب می‌ماند. به عنوان مثال ما در این مملکت فقط دو شهرک سینمایی داریم؛ یکی با عنوان دفاع مقدس برای کارهای جنگی و دیگری شهرک غزالی ساخته زنده‌یاد علی حاتمی. من سابقه کار کردن در هر دو را دارم به دفعات هر دو را از نردیک دیده‌ام. نمی‌دانم اخیرا سری به شهرک غزالی زده‌اید یا نه اما مطمئنم با دیدنش گریه‌تان می‌گیرد.»

تهامی ادامه داد: «گریه‌تان می‌گیرد به عنوان آدمی که دلش برای فرهنگ و هنر این مملکت می‌سوزد نه به عنوان توریستی که عکسش را می‌گیرد و اسمش را با چاقو روی در و دیوار می‌کَنَد. همین اواخر برای فیلمبرداری «آشوب» ساخته کاظم راست‌گفتار در غزالی بودیم و باید صحنه‌ای را در لاله‌زار می‌گرفتیم، گفتند اگر منطقه لاله‌زار می‌خواهید خودتان باید بسازید! باورتان می‌شود در یکی از شب‌هایی که آفیش بودیم درست وسط کارمان رستوران گرند هتل را برای مراسم عروسی اجاره داده بودند! ما سه چهار ساعت مثل آواره‌ها قدم می‌زدیم، به اتاق گریم می‌رفتیم، برمی‌گشتیم، بلند می‌شدیم، می‌نشستیم و منتظر بودیم عروسی تمام شود شاید بتوانیم بقیه کارمان را بگیریم. می‌خواهم بگویم وقتی چنین استفاده‌ای از آن جا می‌کنید حداقل از عایدی‌اش جایی مثل لاله‌زار را بسازید یا حداقل یک سرویس بهداشتی درست کنید که هنرمندها آن جا تن و بدشان نلرزد.»

کورش تهامی در پایان گفت: «انگار چون همه آدم‌ها باید کار کنند موظفیم مثل کارمندها هر روز صبح بیاییم و کارت بکشیم. نه، ما نمی‌توانیم کارت بکشیم. این ذهن‌ها باید آمادگی داشته باشند. من اگر سال گذشته یک سریال کار کرده‌ام و می‌خواهم امسال سریال دیگری کار کنم باید آن قدر حوصله داشته باشم که یک آدم دیگر را برای مردم بسازم و الا اگر بخواهم نگران نیازهای اولیه‌ام باشم دیگر ذهنم چه جایی برای خلاقیت خواهد داشت... »
نظر شما در این رابطه چیست