جمعه ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 April 26 - ۱۶ شوال ۱۴۴۵
۱۱ دی ۱۳۹۱ - ۰۵:۳۷

عناوين خبري روزنامه‌هاي صبح امروز 2 شنبه 10/11

ايران اكونوميست :روزنامه‌هاي صبح امروز ايران مهمترين عناوين خبري صففحه اول خود را به مسائلي همچون ويراني هاي زلزله ودلواپسي هاي نجيبانه زلزله زدگان،سوء‌پيشينه محكومان آزادشده پاك مي‌شود،طرح كودتا عليه مالكي ناكام ماند،تغييرات بر اساس نظريه حرکت ملاصدرا،طرح برکناری اسد تکذیب شد،عماد افروغ:احزاب ما شب انتخابي‌اند،پايتخت سردتر و آلوده‌تر از هميشه،استعفاي هاشمي تكذيب شد و... كه برخي از آنها در زير مي‌آيد.
کد خبر: ۱۳۷۹۹

خراسان:ويراني هاي زلزله ودلواپسي هاي نجيبانه زلزله زدگان

وقتي زلزله زمين را لرزاند و ديوارها و سقف ها آوار شد و خانه ها فروريخت و پدر و مادر و سه نفر از فرزندان يکي از خانه هاي شاج اين روستاي در دل کوهستان آرميده خانه شان مدفنشان شد و تنها فاطمه دختر 11 ساله از زير آوار اين خانه سالم بيرون آمد همه ساکنان اين روستا با دل هاي پر از ترس و پاهاي لرزان خود را به کوچه هاي روستا رساندند شب بود و عقربه هاي ساعت هشت و سي دقيقه را نشانه گرفته بود که لرزه بر اندام خانه هاي خشت وگلي و فرسوده و قديمي و حتي تازه ساز افتاد زلزله وحشت آفرين و ترسناک است در آن لحظات لرزش زمين نه تنها در و ديوار و سقف و کف خانه مي لرزد که دل ها نيز به دلهره اي عجيب دچار مي شود هراس لحظه هاي زلزله را تنها بايد از زبان مردماني شنيد که زلزله را با گوشت و پوست و خون خود از نزديک زير ديوارهاي خانه هاي غيرمقاوم حس کرده اند و سقف خانه هاشان بر زندگي شان آوار شده است. هيچ قلم و بياني وهيچ تصويري نمي تواند آن گونه که بايد هنگامه لرزه افتادن بر جان زمين و زمان و مردمان زلزله زده را تصوير کند تنها خدا مي داند که در پانزدهمين شب آذرماه ساکنان نجيب، قانع و خداباور روستاهاي زلزله زده «افين»، «شاج»، «حسين آباد» ، «پدمرود» و «اوجان» در آن تاريکي شب و آن هنگامه زلزله و پس لرزه هاي مدام آن شب را چگونه با پيرمردها و پيرزن ها و کودکان خردسالشان در آن سرما به صبح رسانده اند حتي شنيدن خبرهاي زلزله جان آدميان را در هر فاصله اي مي لرزاند چه رسد به اين که کساني خانه هاشان را فرو ريخته و کاشانه هاشان را ويران و کودکانشان را لرزان و هراسان در دل شب سرد به نظاره بنشينند زلزله خود قيامتي است در مقياسي بس کوچکتر اما همين لرزه ها خود در دل ها قيامت ها برپا مي کند چهارشنبه شب ۱۵ آذر ۹۱ براي ما که در خانه هاي سالم و گرم خود آرميده بوديم خيلي زود و راحت به صبح رسيد بسياري از ما نيز شايد گله مند از اين که خواب راحت و کاملي بر بسترهاي گرم ونرم و خانه هاي آباد خود نداشتيم اما آن شب براي مردم اين روستاهاي زلزله زده به اندازه عمر همه شب هايي که بر زمين و زمان گذشته، گذشت.

گذشت اما چه گذشتني تصور کنيد هرکس در آن هنگامه به دنبال قوم وخويش و فرزند و پدر و مادر خود مي گردد هيچ کس در آن واويلا ديگر دغدغه خانه و کاشانه و اثاث منزل خود را ندارد بلکه هر که به دنبال عزيزان خود مي گردد. زلزله «زهان» و مناطق اطراف آن دل هاي روستاييان زيادي را لرزاند و خانه هاي فراواني را فرو ريخت اما به لطف خدا تعداد قربانيان نسبت به فراگيري منطقه زلزله زياد نبود اين لرزه و خشم زمين در روستاي شاج از يک خانواده ۶نفري ۵ قرباني گرفت و رفت و اميدواريم که ديگر زلزله برنگردد و نه با اين ديار بلکه با هيچ جايي از زمين سرناسازگاري در پيش نگيرد که اين آرزو و اميدي غيرطبيعي و غيرعلمي است اما مي توانيم و بايد اميدوار باشيم که از اين پس لااقل ديوار خانه ها بر چنان پي هاي استواري بالا رود که سقف ها به اين راحتي بر سر ساکنانش آوار نشود و اين کار هرچند سخت و زمان بر و هزينه بر است اما شدني و واجب است و بايد بشود همان طور که در برخي جاها و نقاط کشور و حتي همين مناطق زلزله زده خانه هاي مقاومي ساخته شده است که نه تنها در و ديوار و سقف آن ها آوار نشده بلکه حتي با ترميم ساده دوباره قابل زندگي کردن است هرچند تعداد اين خانه ها بسيار کم و اندک و انگشت شمار و در برخي از اين روستاهاي زلزله زده حتي يکي ساخته نشده است. از اولين روز پس از وقوع زلزله در منطقه زهان خبرها وگزارش هايي از اين مناطق منتشر شد و از همان اولين روز نيروهاي امدادي براي کمک به زلزله زدگان راهي منطقه شدند و تيم اعزامي روزنامه خراسان پس از آن که دو گزارش ميداني از منطقه در همان روز اول و چند روز پس از آن تهيه کرد و در بيستمين روز لرزش زمين در اين منطقه توفيق حضور در بين مردم خونگرم و قانع و نجيب اين روستاها را پيدا کرد تا در جست وجويي ميداني ببيند حال و روز مردم بيست روز پس از زلزله و اوضاع امدادرساني به اهالي چگونه است.

افين با مسجد جامع ۸۰۰ ساله

اين منطقه زلزله زده در بخش زهان و روستاهاي اطراف آن که با پايتخت کشور هزار و ۴۰۰کيلومتر و با مشهد حدود ششصد کيلومتر فاصله دارد رخ داده است براي رسيدن به اين روستاها از مشهد عازم بيرجند و سپس از بيرجند از جاده فرعي منشعب شده از جاده بيرجند- مشهد به سمت راست بايد حدود ۱۰۰کيلومتر جاده آسفالته اي که براي دسترسي به بخش زهان و روستاهاي اطراف آن ساخته شده را طي کني جاده اي که برخلاف تصور برخي که به اين مناطق سفر نکرده اند اطراف آن نه تنها کوير نيست بلکه بخشي از آن جاده داراي کيفيت مناسب از ميان دشت ها و کوه ها و مناطق کوهستاني مي گذرد و گرچه تيم اعزامي خراسان ۴ دي ماه و در زمستان عازم اين مناطق شده بود و طبيعتاً انتظار سرسبزي وجود نداشت اما شواهد نشان مي داد که اين مناطق از آب و پوشش گياهي نسبتاً مناسبي برخوردار است پس از رسيدن به بخش زهان و عبور از خيابان اصلي و بسيار عريض آن و تماشاي چشم انداز زيباي اين بخش که پس از پيمودن حدود ۱۰۰کيلومتر به آن رسيديم و خوشبختانه هيچ آسيبي از زلزله نديده بود خودروي حامل تيم اعزامي به سمت اولين روستاي زلزله زده حرکت کرد به روستاي «افين» که رسيديم ساعت حدود ۸ صبح سه شنبه ۵ دي ماه بود هنوز آفتاب طلوع نکرده بود که از بيرجند راهي شديم و شفق با آن زيبايي خاص در آسمان صاف بيرجند خودنمايي مي کرد در بين راه صبحانه اي با نان بسيار خوشمزه بيرجندي و پنير و گردو درکنار جاده با يکي دو ليوان چاي داغ خورديم در همان چند دقيقه که مشغول صبحانه خوردن بوديم آن چنان سوز و سرمايي بر پوست پيشاني و صورت مي تاخت که گويي سوز سرما از نوک سوزن هاي متعددي بر گونه و پيشاني مان فرو مي رود.

برخي از همراهان به کلاه و پالتو مجهز بودند و برخي نه و ما اما دغدغه خبرنگار عکاس سخت کوش و پيوند کليه اي خويش را داشتيم که با آن حالت چگونه اين سرما را مي تواند تحمل کند اما شوق خدمت در او چنان موج مي زد که اصرارهاي ما براي در ماشين نشستن هيچ فايده اي نداشت اما من در همان لحظات سوز سرماي آزار دهنده بر اندام زلزله زدگان منطقه را در ذهن تصوير مي کردم و دلم به لرزشي هولناک و غمبار دچار بود. بگذريم هر چند نمي توان و نبايد گذشت نوشتم که ساعت حدود ۸ صبح به اولين روستاي زلزله زده يعني افين رسيديم. گروه گپ و گفتي صميمانه با مردان نشسته در آفتاب روي يک سکو در کنار ميدان مرکزي روستاي افين را آغاز کردند. رضايي هم پشت سر هم عکس مي گرفت. آقاي عليزاده مي نوشت خانم رجب زاده هم مي نوشت حرف هاي اهالي روستاي لرزيده افين و دهيارشان را مي نوشتند افين در دل کوه سابقه اي ديرينه دارد از توابع بخش زهان شهرستان زيرکوه است با ۴۰۰ خانوار جمعيت. فاصله اين روستا تا مرکز بخش ۲۳ کيلومتر است. افين رودخانه اي دارد به همين نام و مسجد جامعي با حدود هشتصد سال قدمت که جزو آثار ملي به ثبت رسيده است. افين از جمله روستاهاي هدف گردشگري است. زرشک، عمده ترين محصول اين روستا است و درآمد اهالي روستا متکي به همين محصول است که سال در ميان به ثمر مي نشيند وقتي که با اصرار زياد يکي از اهالي مهربان روستاي افين ميهمان خانه روستايي و پرصفاي او شديم با چاي داغ در همان استکان نعلبکي هاي قديمي صميمانه از ما پذيرايي کردند. گمان نمي کنم لذت اين چاي پر از عطر مهرباني هيچ گاه از يادمان برود. به ديوارهاي خانه که نگاه کرديم ترک هايي برداشته بود اما خوشبختانه خانه هاي اين روستا فرو نريخته بود. با اين حال امدادرسانان در اين روستا نيز چادرهايي را در چند نقطه برپا کرده بودند تا در صورت نياز مورد استفاده مردم قرار گيرد اما آسيب هايي کم تا زياد ديده بودند.

خانه‌هاي بدون بخاري

اين خانه چند اتاق داشت با ديوارهاي قديمي اما قطور و سقفي در ميانه اتاق ها که قوسي بود و قديمي اما مستحکم سقف هال چندي پيش سبک سازي شده بود و شايد به همين دليل بر سر اهل خانه آوار نشده بود اما بشنويد از درآمد اين خانوار که وقتي از پيرمرد مومن خداباور و صادق روستايي سوال کرديم پدر جان درآمد سالانه ات چقدر است گفت: هر دو سال دو ميليون و پانصد هزار تومان چون که زرشک سال در ميان محصول مي دهد. يک حساب سرانگشتي درآمد ماهيانه ۱۰۰ هزار تومان را در ذهنمان نقش زد از پول يارانه ها پرسيديم که آيا کمک خرجتان هست دختر خانه گفت آن مبلغ بيشترش صرف پرداخت قبض ها مي شود. اهالي خانه مشغول تدارک مراسم روضه بودند. خانم هاي روستا کم کم مي آمدند. حالا وقت خداحافظي رسيده بود. سري به اتاق ها زديم اما بشنويد از اين که هيچ کدام از اتاق ها بخاري نداشت تنها در هال اين خانه يک والور که کتري آب روي آن قل قل مي کرد وظيفه گرم کردن خانه را مظلومانه به دوش مي کشيد. سوال کردم چرا بخاري نداريد گفتند نه آن چنان تواني براي خريد بخاري داريم و نه آن قدر به ما نفت مي دهند که بتوانيم در خانه هايمان بخاري بگذاريم. تعجب کردم جاده اي به اين خوبي براي اين مردم کشيده اند تيرها و سيم هاي برق براي همه خانه هاي روستا روشنايي به ارمغان آورده است حتي آب لوله کشي نيز دارند اما نفت به اندازه کافي به آن ها نمي رسد آيا اين خدمت رساني ها نبايد با سوخت کافي تکميل شود و از آن مهم تر نبايد براي مقاوم سازي خانه هاي افين کاري اساسي انجام شود. گر چه زحمات قابل تقدير فراواني براي تسهيل سکونت در اين روستا توسط مسئولين و همياري مردم انجام شده است به گونه اي که دويست خانوار از چهارصد خانوار اين روستا در بافت جديد سکونت يافته اند.

ديگرازتوزيع غذاي گرم خبري نيست

از روستاي افين به سمت روستاي شاج حرکت کرديم و در ميانه راه به حسين آباد رسيديم. روستايي با حدود ۴۰ خانوار جمعيت. لرزه زمين خانه هاي زيادي را در حسين آباد فرو ريخته بود اما خوشبختانه زلزله در اين روستا تلفات جاني نداشت. حسين آباد بر خلاف افين در منطقه اي نسبتاً دشت مانند واقع شده است شايد براي همين مقر اصلي اسکان مسئولان بنياد مسکن و بارانداز مصالح ساختماني خصوصاً آهن آلات در همين روستا قرار گرفته است. در چند جاي اين روستا چادرهاي متعددي برپا شده است. در آن روز ما شاهد جابه جايي تعدادي از چادرها بوديم دليل را که جويا شديم گفتند چون اين منطقه از زمين هموار برخوردار است براي ساختن خانه ها در نظر گرفته شده است. مردم چادرها را به محلي که حدوداً دويست متر فاصله داشت منتقل مي کردند. مردم چشم انتظار پي ريزي و بالا رفتن ديوارها بودند اما هنوز کار در مراحل نقشه کشي و حمل مصالح بود. مسئول بنياد مسکن را حاضر در منطقه ديديم شخصاً بر کارها نظارت مداوم داشت. اين کار او قابل تقدير بود کاش تا آخر و به سامان رسيدن اين پروژه ها اين رويه انساني و اخلاقي ادامه دار باشد از گفته هايش چنين برمي آمد که او مرد ادامه راه تا آخر کار است براي او و همه کساني که صادقانه و مومنانه کمر همت محکم کرده اند براي خدمت به مردم آرزوي توفيق و سعادت و سلامت داريم. در منطقه نسبتاً وسيعي تيرآهن هاي فراواني حمل و دپو شده است. هفت هشت نفر کارگر مشغول آرماتوربندي هستند. تريلي حامل کانکس استقرار کارمندان بنياد مسکن در همين لحظات از راه مي رسد. کانکس بزرگ و شيک و مجهزي است. مسئول بنياد مسکن مي گفت اين کانکس را آورده ايم تا کارمندان به شهر بازنگردند و در محل مستقر بمانند تا کار به سرانجام برسد. يک کانکس اما خيلي جلب توجه مي کرد. در اين جا براي بچه هاي زلزله زده کتاب قصه آورده بودند و قصه گو يي چه کار شايسته اي، آخر دل بچه ها مثل پوستشان نازک است خصوصاً اگر اين دل به لرزه زلزله هم لرزيده باشد. از داخل روستاي حسين آباد که مي گذشتيم بچه هاي سپاه را نيز حاضر در منطقه ديديم گويي بسيج هم فعال بود. جواني را با لباس کار برق کشي مشغول کار ديديم و از او درباره خدمت رساني سوال کرديم. صادقانه و صميمانه از رساندن سيم هاي برق به تمامي چادرها برايمان سخن گفت و بي آن که شکايتي داشته باشد ادامه داد حالا با جابه جايي چادرها بايد همه کارها را دوباره انجام دهيم چادرها که جابه جا مي شد لوازم خانه از آفتابه گرفته تا ماهي تابه و تلويزيون روي خاک ها جلب توجه مي کرد کانکس هاي سفيد و نارنجي شايد بيش از هر چيز ديگري جلب توجه مي کرد کنجکاو شديم مراجعه کرديم و دريافتيم که اين کانکس هاي تميز سرويس بهداشتي و حمام با آب گرم است در کنار اين خرابي ها و آن سرما و آن گل و خاک ها اين خدمات لازم و ضروري اميدوارمان مي کرد با چند خانم گفت وگو کرديم مردمان اين مناطق گرچه بسيار قانع اند و کمتر اهل گله از مشکلاتشان خيلي کوتاه چيزهايي گفتند از انتظارشان براي برپايي سقف بالاي سرشان از سرماي استخوان سوز زير چادرهاي سفيد هلال احمر که تنها با يک والور گرم مي شود آيا واقعا گرم مي شود؟!

تنورهاي خاموش وفروريخته

از حسين آباد به سمت روستاي شاج حرکت کرديم چند دقيقه بعد خود را در مقابل ويرانه هاي فراواني ديديم همان ابتداي روستا حضور پليس و کانکس مستقر نيروي انتظامي مايه دلگرمي شد که مردم و اهالي روستا امنيت شان برقرار است خدا قوتشان دهد که از روزهاي اول با آن لباس هاي سبز و کاپشن هاي مشکي زمستاني و دلگرم کننده شان در کنار مردم امنيتشان را پاس داشته اند و مي دارند. اما چه اسف بار که در ابتداي همين روستاي زلزله زده دو نفر از اهالي ديواري را غيرايمن و با گل دوباره بالا مي بردند و اين يعني اين که فرهنگ سازي نشده است يعني اين که هنوز برخي به اين باور نرسيده اند که بايد براي در امان ماندن از خطر لرزه هاي سنگين زلزله ديوارها را از پاي بست محکم بنا کرد تا سقف خانه ها جان اهالي خانه را نستاند شاج به گفته اهالي حدود ۵۰ خانوار دارد و به گفته يکي از مسئولان ۴۰ خانوار، تقريبا بيشتر خانه ها خراب شده است در چند بخش امدادگران براي اهالي چادرهايي برپا کرده اند بخشي از اين چادرها همين چند روز پيش پر از گل و لاي ناشي از ريزش باران شده بود شاج در دامنه کوه هاي بلند نشسته روستايي تقريبا کوهستاني است زمين هموار در آن چندان يافت نمي شود سرمايش بسيار استخوان سوز است تنها وسيله گرمايش اين چادرها اما يک والور است والوري که چند شب پيش يکي از چادرها را به آتش کشيد اما به خير گذشت که اگر دامنه آتش فرو نشانده نمي شد همه چادرهاي آن منطقه در کام آتش مي سوخت و شايد قرباني هاي جديدي به ۵ قرباني روستا اضافه مي شد که به لطف خدا و امداد امدادگران و همياري مردم چنين حادثه تلخي رخ نداد خدا را شکر. روستاي شاج هم، برق دارد هم جاده هم آب لوله کشي و هم زمين هاي زراعي که عمده محصول آن زرشک است شاج نيز خانه هاي مقاوم سازي شده دارد اما بسيار کم. مردمان اين روستا نيز بسيار نجيب و قانع و مومن و اهل دل و با صفايند گفتن و نوشتن نمي تواند تصويري واقعي از اين مردم نشان دهد بايد در بين آن ها اگر شده حتي چند ساعت زندگي کرد تا بازشناختشان. در اين روستا براي هر خانواده اي چادري برپا کرده اند اما يک خانواده دو چادر داشت يکي براي سر بر بالين گذاشتن يکي براي پذيرايي از ميهماناني که براي تغذيه و عرض تسليت به ديدار برادر بازمانده از خانواده رضايي مي آيند.

فاطمه تنهاي تنهاشد

خانواده رضايي خانواده اي ۶ نفره بودند که رضا ۴۵ ساله پدر خانواده، کنيزقاسمي مقدم ۳۵ ساله مادر خانواده، خديجه رضايي ۹ ساله، زهرا رضايي ۱۱ ساله، پروين رضايي ۲۸ ماهه زير آوار خانه خشت و گلي خود ماندند و از خانه اين دنيايي خود به سوي خانه آن دنيايي خود پرکشيدند اما اين خانواده ۶ نفره يک بازمانده دارد او فاطمه نام دارد و ۱۱ ساله است و «قُل» زهرا رضايي است او اين روزها ميهمان دايي خود در شهر ديگري است. هر يک از ما هيچ کار اگر نمي کنيم براي التيام دردهاي زلزله زدگان در اين شب هاي سرد و استخوان سوز البته مي توانيم علاوه بر کمک هاي مادي که وظيفه ماست سر نمازهايمان براي تسلي دل خواهران و برادر خانواده رضايي و از همه مهم تر فاطمه ۱۱ ساله که ديگر نه پدري دارد و نه مادري و نه «قُلي» که هم ساز و هم نواي او باشد دعا کنيم نمي توانيم آيا؟! تعدادي از زنان روستاي شاج تا که فهميدند ما از مشهد آمده ايم چشمشان خيس شد به عشق ولي نعمتشان امام رئوف علي بن موسي الرضا(ع) و بعضي هايشان هم بغض شان ترکيد و دانه هاي اشک بر گونه هايشان جاري شد اشکي که حکايت از عشق پاکشان به اهل بيت و امام رئوفمان علي بن موسي الرضا(ع) دارد.

توکل، نجابت و خونگرمي

به چادرهاشان سر زديم در ميان آن همه خاک و گل چادرهايشان جارو کشيده و تميز و مرتب بود تميزي و نظافت بخشي از فرهنگ مردمان اين بخش از ميهن عزيزمان ايران است همان طور که ايمان و توکل و رضا و قناعت و خونگرمي و حيا و نجابت خوي و خصلتشان است از مشکلاتشان که پرسيديم برخي گفتند نان نداريم آخر زلزله به تنورخانه هاي اين مردمان هم رحم نکرده است و در روستاها تنورها که خراب مي شود بساط نان نيز از سفره ها جمع مي شود با يکي از مسئولان صحبت کرديم گفتند به زودي نانوايي سيار در اين مناطق مستقر خواهد شد اميد که اين وعده هرچه زودتر عملياتي شود برخي از اهالي از توزيع غذاي گرم در ۱۴ روز اول پس از زلزله سخن گفتند اما حالا ديگر از توزيع غذاي گرم خبري نيست به مسئولان پيشنهاد داديم براي دسترسي مردم به غذاي گرم و جلوگيري از آتش سوزي در چادرها تمهيدي بينديشند شايد استقرار چند کانکس براي پخت غذا چاره ساز باشد. زلزله هم خانه هاي اهالي شاج را در هم کوبيده هم محل نگهداري محصول و حاصل تلاش دوساله شان را فرو ريخته و بيشتر محصول زرشکشان زير آوار به اصطلاح تالار زرشکشان که محل نگهداري محصولاتشان است از بين رفته است بيشتر دام هايشان که وسيله ارتزاقشان است نيز تلف شده است واي از زلزله که چه ها نمي کند و واي از زلزله در مناطقي که نه مسئولان و نه اهالي به مقاوم سازي خانه ها بهاي بايسته و لازم را نمي دهند. اما باور کنيد روح اميد با همه اين مصائب در شاج و ديگر روستاهاي زلزله زده موج مي زند اجازه بدهيد برايتان از شور و نشاط و اميد بچه هاي دبستاني شاج بگويم از دو کانکسي که براي دانش آموزان کلاس اولي و بالاتر تهيه شده است از دو معلم جوان و سختکوششان بگويم از وايت برد و چراغ ها و مهتابي که براي اين کانکس ها تعبيه شده است از بخاري گرم اين کانکس ها برايتان بنويسم بگذاريد از سرود خواندن پرشور و نشاط بچه هاي اين روستاي زلزله زده برايتان بنويسم که چگونه صداي سرود و صلوات هايشان در دل کوه هاي شاج مي پيچد و تا آسمان بالا مي رود ما معتقديم که اين سرودها و صلوات ها را فرشتگان خدا از اين فرشتگان زميني مي گيرند و نزد خدايشان مي برند و اما بگذاريد از صندلي خالي فاطمه رضايي و عکس او و گل سرخي که روي صندلي او گذاشته اند برايتان بنويسم اي کاش قلم توانمندي داشتم و مي توانستم از دل همکلاسي هاي فاطمه برايتان بنويسم در اين هنگام سالخورده زني را ديديم که مي گفت آقا من چه کار کنم من که نه فاميلي دارم و نه مردي که برايم سقفي بسازد من به چه کسي مراجعه کنم مردي هم از اهل اين روستا صميمانه و صادقانه مي گفت چرا آقاي رئيس جمهور به ما يک تسليت نگفت من گرچه جوابي نداشتم اما براي تسکين دلشان حرف هايي گفتم. از روستاي شاج که در آن هم اورژانس دائمي و پزشک و خودروي آتش نشاني و پليس و امداد مستقر است به سوي روستاي ديگري حرکت مي کنيم به سوي «پدمرود» در حالي که دعا مي کنيم برف و باران که نعمت الهي است لااقل در اين مناطق اين روزها نبارد که درد مردمان را صدچندان مي کند تا روزي که سقفي بر سرشان سايه افکند.

پدمرود و تکاپوي مثال زدني يک جوان

چند کيلومتر پس از شاج روستاي کوچک پدمرود سر راهمان قرار مي گيرد روستايي با حدود ۲۰ خانوار جمعيت، زلزله اين روستا را هم در هم کوبيده است اما خوشبختانه تلفات جاني نداشته است تعدادي از اهالي مشغول پي کني هستند برخي چوب هاي فرو ريخته از سقف ها را جابه جا مي کنند حالا حدود ظهر است تعدادي از مردم نيز درون چادرها با آن چه موجود است مشغول سيرکردن خود هستند تکاپوي يک جوان بسيار جلب توجه مي کند او دهيار افتخاري پدمرود است هيچ حقوقي از هيچ جا نمي گيرد اما عاشقانه براي مردم کار مي کند. بيست روز است، درست از روز اول زلزله از شهر قائن و خانه و کاشانه امن خود دل بريده است و يکسره مشغول کمک رساني به مردم است.

جواني بسيار پرشور و صادق است، دلبسته نظام و دين و ميهن و مردم روستايش است. مي دود و مي دود و مي دود. او پيش از اين ها عامل اصلي ايجاد بناي خير و مسجدي مستحکم در روستاي پدمرود شده است، مسجدي که کوچک ترين آسيبي از زلزله نديده است. اين مسئله نشان مي دهد حتي در مناطق زلزله خيز مي توان با مقاوم سازي و درست ساختن، ايمن زندگي کرد.

او، پدر و مادر مهرباني دارد که به اصرار ما را به چادر خود دعوت مي کنند. چايي پر از طعم مهرباني برايمان مي آورند. چادرهاي اين ها نيز تميز و مرتب است، يک تلويزيون کوچک نيز در گوشه اين چادر خودنمايي مي کند. مادر آن جوان از شکوه هاي دخترک پسر خود صحبت مي کند. از شکوه هاي تلفني او که چرا پدرم ۲۰روز است ما را تنها گذاشته است، چرا به خانه بر نمي گردد. اما مادر هم مثل پسر جوانش عاشق خدمت به اهالي روستا است. خدايا اين دل ها و نيت هاي پاک سرمايه هاي اين سرزمين اند پاينده شان بدار.

اوجان و دارهاي برزمين افتاده قالي

از پدمرود به سمت روستاي «اوجان» حرکت مي کنيم. روستايي بزرگ با ۲۵۰خانوار جمعيت. اين جا هم تقريبا شامل دو بخش قديمي و جديد است. زلزله اين جا خانه اي را درهم نکوبيده است اما برخي خانه ها آسيب هايي ديده اند، ترک ها و شکاف هايي جدي در برخي خانه ها ديده مي شود. کوچه هاي تنگ بافت قديمي روستا دسترسي به خانه هاي روستا را مشکل کرده است. در تنها مسجد اين روستا فعلا بسته است. مسجد نياز به مرمت و بازسازي دارد. روستا يک خيابان اصلي عريض و آسفالت شده و يک ميدان مرکزي دارد. جوانان زيادي به چشم مي خورند، گويي مسئولان قول هاي چندان مساعدي به اهالي اين روستا نداده اند. برخي از مردان اين روستا گله هايي مبني بر برخورد سرد برخي مسئولان داشتند. اين جا هم محصول اصلي زرشک است، روزگاري نه چندان دور در اين روستاي ۲۵۰خانواري حدود ۳۰۰دار قالي برپا بوده است، آن دارهاي قالي حالا ديگر به زمين گرم نشسته و ناي ايستادن ندارد. از آن همه دار قالي تنها ۲۵دستگاه ايستاده و کار مي کند. چرا، چرا و چرا؟! تعداد زيادي از جوانان و مردان براي تامين معاش خود به کارگري به شهر مي روند و باز مي گردند حال آن که روستا خود مي تواند و بايد محل توليد و کسب درآمد و اشتغال باشد. اين روستا قبلا چنين بوده است. يکي از نکات قابل توجه در اين روستا، فعاليت انجمن معتادان گمنام است که به گفته يکي از اهالي اين انجمن موفق شده است تاکنون ۱۲نفر را از شر اعتياد برهاند و به زندگي پاک برگرداند. با يکي از پاک شدگان از اعتياد مصاحبه اي کرديم. مردي حدود ۶۰ساله بود و از فعاليت اين انجمن در اين روستا و روستاهاي اطراف بسيار راضي و خشنود بود و خود او نيز يکي از همراهان آنان شده است.

نزديک غروب است، از روستاي اوجان به سمت بيرجند حرکت مي کنيم با يک دنيا حرف هاي از دل برخاسته اي که از اهالي روستاهاي زلزله زده بر دل هايمان نشسته، با اين اميد به محل کار روزنامه بر مي گرديم تا با توان اندک خود لااقل بخشي از آلام و نيازها و مشکلات مردم زلزله زده اين مناطق را به گوش مسئولان و آنان که دست و تواني براي ياري رساندن به اين مردمان دارند، برسانيم. اين مردم توقع زيادي ندارند، برخورداري از حداقل هاي يک زندگي روزمره حق آنان است، همياري ملت و مساعدت مسئولان وظيفه اي همگاني است، تلاش براي ساخت بناهاي مستحکم و ترويج فرهنگ مقاوم ساختن نيز وظيفه اي همگاني است، کم کم پشت کوه رفتن خورشيد را و فرو نشستن گرماي آن را حس مي کنيم و به بيرجند نزديک مي شويم. هنگامه غروب خورشيد است، همچنين هنگامه وزيدن سوز و سرماي طاقت فرسا در دل روستاهاي زلزله زده به هنگام غروب و شب بسيار سرد روستاهاي زلزله زده و بدان اميد مشغول نوشتن مي شويم که چشم انتظاري مردمان زلزله زده براي برپايي سقف بر سرشان پيش از آن که جان به لبشان برسد به طول نينجامد. مي نويسيم تا هرچه زودتر گرما ميهمان نه چادرهاي سرد و يخ زده بلکه خانه هاي مقاوم سازي شده اين روستاها شود دل بدين اميدها زنده داريم و اميدواريم.

جام جم

عمليات دفاع ساحلي هواناوها در رزمايش ولايت 91
زير پوست بازار طلا
سوء‌پيشينه محكومان آزادشده پاك مي‌شود
حذف كنكور دانشگاه آزاد در استان‌هاي محروم

كيهان

ديوار نويسي عليه آل سعود همگاني شد
شايعه مذاكره ميان ايران و آمريكا دروغ بوده است
راهپيمايي بزرگ عاشقان حسيني به سمت كربلاي معلي
اجراي موفق عمليات هواناوهاي بومي در سومين روز رزمايش ولايت 91

خراسان

شهادت 20زائر پاکستاني امام رضا(ع) در انفجار تروريستي ايالت بلوچستان
طرح کودتا عليه دولت عراق شکست خورد
توصيه هاي احمدي نژاد به مسئولان گزينش
ويراني‌هاي زلزله و دلواپسي هاي نجيبانه زلزله زدگان زهان

جمهوري اسلامي

اظهارات يك ديپلمات با سابقه آمريكايي درباره پذيرش حقوق هسته‌اي ايران توسط اوباما
طرح كودتا عليه نوري مالكي ناكام ماند
خبرهاي خوش وزير خارجه درباره 48 گروگان ايراني در سوريه
30 هزار ميليارد ريال تخلف ارزي بانك‌ها در سال گذشته

ابرار

يك سرهنگ بازنشسته آمريكايى:سركرده گروهك منافقين چيزى از دموكراسى نمى داند
رييس سازمان ثبت احوال اعلام كرد:جزييات ثبت نام و صدور كارت ملى هوشمند
معاون آموزشى دانشگاه پيام نور:شرط پذيرش بدون آزمون در دانشگاه پيام نور اعلام شد
رييس كنفدراسيون صادرات:مبناى اصلى نرخ توافقى ارز بازار آزاد است

رسالت

انتخابات آزاد كليد واژه بازتوليد فتنه 88
طرح كودتا عليه مالكي ناكام ماند
جاي خالي مجلات ديني در سبد فرهنگي خانواده
شمارش معكوس براي سرنگوني حكام خليج فارس آغاز شده است

قدس

اوباما حق هسته‌اي تهران را پذيرفته است
35 شهيد در حمله تروريستي به زائران پاكستاني امام رضا(ع)
بانك مركزي تنها مخالف تصميم طلايي

سياست روز

رئيس جمهور:نبايد در گزينش روي دينداري افراد تمرکز کرد
مردم فریب وعده‌هاي آل‌خلیفه را نمی‌خورند
تغيير با طعم بي ساماني
تغييرات بر اساس نظريه حرکت ملاصدرا

تهران امروز

تزریق گسترده نقدینگی چه برسر اقتصاد مي‌آورد؟
اثبات تخلف ارزی بانک‌ها
بازگشت هواي ‌آلوده به آسمان تهران
طرح برکناری اسد تکذیب شد

حمايت

اجراي موفق عمليات هواناوهاي بومي
زندان جاي مجرمان خطرنك است
انتفاضه سراسري در بحرين
لاریجانی:باید به دنبال فرمول کاهش هزینه‌ها باشیم

آفرينش

اعمال حذف نمره افتاده از کارنامه براي دانشجويان ورودي قبل از 91
رئيس جمهور:حکومت نبايد به گونه اي رفتار کند که مردم در برابر آن رفتار دوگانه داشته باشند
رئيس مجلس:بايد به دنبال فرمول کاهش هزينه‌هاي جاري كشور باشيم
معاون آموزشي وزارت علوم:برگزاري آزمون کارشناسي ارشد دو بار در سال امکان پذير نيست

جوان

فانوس‌ها براي برگزيدگان عمار روشن شد
يكشنبه خونين شيعيان پاكستان در 3200 كيلومتري كربلا
پشت پرده تغيير تركيب شوراي عالي كار چيت؟
چرا آنها پشت پدر پنهان شده‌اند؟

ملت ما

بازار سكه و طلا در انتظار آزمون و خطاي جديد بانك مركزي
عماد افروغ:احزاب ما شب انتخابي‌اند
مصباحي مقدم:تورم براي فقرا 45 درصد است
اوباما و كنگره در پرتگاه مالي

قانون

درباره« اوين»
سخنان جديد احمدي نژاد درباره حجاب، ارتباط با نامحرم و مشروب خواری؛چادر را تحميل نكنيم
پشت پرده برکناری وزیر بهداشت و درمان
سرنوشت مبهم پسرک واکسی

ابتكار

سخنان متفاوت احمدي‌نژاد درباره «گزينش»
توضيحات فلسفي الهام درباره تغييرات در دولت
پايتخت سردتر و آلوده‌تر از هميشه
هوشنگ سيحون:اعراب مي‌خواهند هنر و معماري ايران را به نام خود كنند

آرمان

جلسات آیت‌ا... هاشمی با وزیران دولت سازندگی
احمدی‌نژاد:در جامعه اسلامی همه باید یکرنگ باشند
آیا الهام کاندیدای دولت در انتخابات است؟
عباس عبدي:اصلاح‌طلبان مثل سال 76 در انتخابات شرکت کنند

مردم سالاري

ماموريت ويژه بقائي براي استخدام بي‌قيد و شرط 1500 نفر
چرا ليست بدهکاران بانکي علني نمي‌شود؟
خاتمي نامه‌اي براي حضور در انتخابات ننوشته است
بازار به تغيير نحوه قيمت‌گذاري طلا و سکه پاسخ نداد

بهار

اختلاف طلايي
استعفاي هاشمي تكذيب شد
اسدالله بادامچیان عقب نشست
انهدام باند طلادزد ‌ها ی خیّر
نظر شما در این رابطه چیست
آخرین اخبار