پنجشنبه ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 April 25 - ۱۵ شوال ۱۴۴۵
۲۶ آذر ۱۳۹۱ - ۰۴:۵۲

داریوش ارجمند انتقادپذیر است؟

ايران اكونوميست :صحبت كردن با داريوش ارجمند هم كار راحتي است و هم كاري سخت؛ سخت، چون بازيگري است كه به شدت حافظه خوبي دارد و اگر شما يك گاف كوچك در خصوص كارهاي او بدهيد خيلي سريع مچ‌تان را مي‌گيرد...
کد خبر: ۱۳۱۲۴
daryush-arjomand2

هفت صبح: همانقدر كه مي‌توانيم خوزستان را برزيل فوتبال ايران بدانيم قطعا مي‌توانيم خراسان بزرگ سابق را كه حالا تبديل به سه استان مجزا شده به نوعي يكي از هنرمند پرورترين قسمت‌هاي سرزمين پهناور ايران بدانيم. تعداد هنرمندان اين خطه از ايران در زمينه‌هاي مختلف بازيگري، شاعري و حتي نقاشي نشان مي‌دهد كه هميشه مي‌توان از شرقي‌ترين استان كشور انتظار رونمايي هنرمند جديد و موفق در رشته‌هاي جديد داشت.

يكي از خراساني‌هاي قابل اعتنا در زمينه بازيگري داريوش ارجمند است. داريوش ارجمند از آن دسته بازيگراني است كه هم مخاطبان تلويزيون از نقش‌آفريني‌هاي او خاطرات خوبي دارند و هم سينمايي‌ها. بازيگري كه در تعداد زيادي از بهترين فيلم‌هاي سينمايي پس از انقلاب حضور موثري داشته و با بسياري از كارگردانان مهم سينما و تلويزيون همكاري كرده است.‌صحبت كردن با داريوش ارجمند هم كار راحتي است و هم كاري سخت؛ سخت، چون بازيگري است كه به شدت حافظه خوبي دارد و اگر شما يك گاف كوچك در خصوص كارهاي او بدهيد خيلي سريع مچ‌تان را مي‌گيرد،‌ و راحت است چون به شدت رك و روراست است و بويي از محافظه كاري نبرده.


به همين دليل به راحتي مي‌توانيد سوال‌ها و انتقادهايي را كه از او داريد بدون اينكه از دلخور شدن يا عكس العمل‌هاي پيش بيني نشده واهمه‌اي داشته باشيد با او در ميان بگذاريد و جواب‌تان را بگيريد. موضوع گفت‌وگوي ما با او كارنامه بازيگري‌اش در دهه 80 در تلويزيون بود. كارنامه‌اي كه هم موافق دارد و هم مخالف. اين كارنامه در دهه 80 نقطه اوجش، حشمت فردوس در سريال ستايش به كارگرداني سعيد سلطاني بود. ولي ارجمند در اين مدت سريال‌هايي بازي كرده كه نه منتقدان آن را پسنديدند و نه مخاطبان، و موضوع گفت‌وگوي ما هم دقيقا همين بود. اينكه خيلي‌ها معتقدند بازي‌هاي او در فيلم‌ها و سريال‌هاي دهه هشتادش خيلي وام گرفته از نقش‌هاي مهم سينمايي‌اش در دهه 60 و 70 است.

«يه تيكه زمين» به كارگرداني مهدي كرم پور دومين سريالي است كه داريوش ارجمند در سال 91 روي آنتن تلويزيون دارد، او در اين سريال نقش حاج حيدر پدر سنتي و رئيس صنف نانواهاي تهران را بازي مي‌كند. ارجمند قبل از اين و در ماه رمضان يك سريال مناسبتي ديگر به نام« راز پنهان» به كارگرداني فلورا سام بازي كرده بود كه نتوانست نظر مخاطبان را جلب كند. اما در كنار اين دو سريال در سال 91 چند سريال ديگر ارجمند هم مجددا از تلويزيون باز پخش شد،«پليس جوان» و« دريايي‌ها» به كارگرداني سيروس مقدم،« راز و نياز» به كارگرداني فلورا سام و«بانو» به كارگرداني فريد سجادي حسيني هم از شبكه‌هاي مختلف روي آنتن رفتند. پخش اين سريال‌ها بهانه خوبي بود تا به سراغ ارجمند برويم و در خصوص بازي‌هاي تلويزيوني‌اش در دهه 80 با او صحبت كنيم. ارجمند در خصوص انتقادهايي كه به او مي‌شود و اينكه در دهه 80 نقش‌هاي ماندگار بسيار كمتري نسبت به دهه 60 و70 بازي كرده صحبت‌هاي جالبي كرده است.

از اينجا شروع كنيم كه شايد يكي از مهم‌ترين انتقادات به كارنامه بازيگري داريوش ارجمند در دهه 80 اين است كه بسياري از نقش‌هاي او در اين يك دهه به نوعي شكل و شمايل يا مخلوطي از بهترين نقش آفريني‌هاي او در دهه70 است. آيا هنوز هم وقتي در يك كار حاضر مي‌شويد همه چيزهاي مربوط به نقش را از صفر پايه ريزي مي‌كنيد يا از مخلوطي از همان نقش‌هايي را كه در سال‌هاي گذشته بازي كرده‌ايد در قالب يك نقش جديد جلوي دوربين مي‌بريد؟

نه ‌اينها نيست. به هر حال من كه نمي‌توانم صورتم را جراحي پلاستيك كنم، من همين هستم با همين صورت و همين بدن. متني كه در هر پروژه به من مي‌دهند و نقشي كه قرار است بازي ‌كنم تغيير مي‌كند. شما بايد قبول كنيد كه ما در ايران براي ارائه شخصيت‌ها و طرح قصه‌ها محدوديت داريم. هر قصه‌اي را نمي‌توان اينجا ساخت و هر شخصيتي را نمي‌توان نمايش داد. بنابراين يك سري شخصيت‌هاي محدودي باقي مي‌مانند كه هر اتفاقي بنا باشد رخ دهد بايد در قالب همان‌ها اتفاق بيفتد.

يعني شما مي‌گوييد شخصيت‌ها در سينما و تلويزيون ما محدودند و اكثر نقش‌ها پايه و اساس مشابهي دارند؟

قطعا. اصلا سينماي ما در زمينه قصه‌پردازي محدود است. شما نگاه كنيد اگر قصه‌اي يك ذره پايش را از محدوده‌هاي اخلاقي خانواده فراتر بگذارد با آن مبارزه مي‌شود در حالي كه ممكن است كاملا منطبق با واقعيت باشد اما آن قصه در سينما نمي‌تواند بيايد چون نگاه سينماي ما داراي يك نگاه آرمان گرايانه است. در سينما ما به دنبال حقيقتيم نه واقعيت. يعني به دنبال چيزي كه بايد باشد نه آن چيزي كه هست.

پس يعني مثلا مشابهت اكت‌ها و حركات شما در نقش اسي دربه‌در در فيلم آدم برفي(داوود مير باقري) با نقش حشمت فردوس در سريال ستايش(سعيد سلطاني) برگرفته از همين كمبودهاست؟

متاسفانه من هميشه گرفتار اين حرف‌ها هستم. اصلا اين گونه نيست كه شما مي‌گوييد و اشتباه مي‌كنيد چون شما هم مثل خيلي‌ها ظاهر بينيد و به عمق نمي‌رويد. اسي در‌به‌در يك آدم سياه كار است ولي حشمت فردوس يك آدم زحمت كش است. وقتي اسي دربه‌در يقه جواد كولي(پرويز پرستويي) را در فيلم «آدم برفي» مي‌گيرد دارد ادا در مي‌آورد اما در ستايش، حشمت فردوس مي‌گويد:«من از جنوب شهر سينه خيز اومدم تا اينجا»، بچه‌اش را مي‌برد به قهوه خانه و به او نشان مي‌دهد كجا مي‌خوابيده، «حشمت فردوس» كجا، «اسي دربه‌در» متقلب و سياه كار كجا؟! معني حركات دست حشمت فردوس خيلي با اسي دربه‌در متفاوت است. شما در «آدم برفي» درون مايه طنز مي‌بينيد ولي در «ستايش» ما يك ذره هم رگه‌هايي از طنز نداريم.



خب نكته همين است كه وقتي مخاطب اين دو را در كنار هم قرار مي‌دهد شايد به عمق اين قضيه پي نبرد و اين شباهت‌ها را به تكراري بازي كردن شما نسبت دهد، شما مطمئنيد كه مخاطب هم همه ‌اين ريزه كاري‌ها را درك مي‌كند؟

اگر درك نمي‌كرد كه دوستش نداشت.

مثلا در باره نقش‌هاي مشابه‌تان در دو سريال «دريايي‌ها» و «پليس جوان» (هر دو به كارگرداني سيروس مقدم) هم همين است. يك افسر نيروي انتظامي‌و يك كاپيتان كشتي. انگار فقط لباس‌هاي اين دو نقش عوض شده‌اند.

من نظامي‌زاده هستم و نظام را خيلي خوب مي‌شناسم. شخصيت افسر نيروي دريايي با يك افسر نيروي انتظامي‌بسيار متفاوت است. پليس در جامعه و بين مردم است، ولي كاپيتان يك كشتي كه شش ماه روي آب است و شش ماه روي خشكي نوع زندگي كاملا متفاوتي دارد.

ولي شمايل‌ها در چشم مخاطب يكي است.

خب داريوش ارجمند هر دو نقش را بازي مي‌كند.

ولي همين داريوش ارجمند دو نقش تاريخي بازي مي‌كند كه از بزرگان دين محسوب مي‌شوند و ممكن است خيلي شباهت‌ها از لحاظ رفتار و سكنات با هم داشته باشند. يكي مالك اشتر نخعي(سريال امام علي) و يكي حضرت عبدالعظيم حسني(سريال مسافر ري). ولي آن دو نقش در هيچ زمينه‌اي ذره‌اي شباهت با هم ندارند. آن جا هم هر دو نقش را داريوش ارجمند بازي مي‌كند.

نقش آن دو افسر نقش‌هاي روز هستند و شما ازآ‌نها متر و معيار داريد ولي مگر شما حضرت عبدالعظيم حسني يا مالك اشتر را ديده‌ايد؟ ما با يك سري اطلاعات آن نقش‌ها را بازي مي‌كنيم.

يعني يك بازيگر نقش‌هايي كه به روز هستند و معيار عيني دارند را نمي‌تواند به گونه‌اي بازي كند كه كاملا از هم متفاوت باشند؟

من قبول ندارم. همان گونه كه معتقدم آن سرهنگ بازنشسته و جبهه رفته‌اي كه سرخورده شده و يك گوشه‌اي براي خودش زندگي مي‌كند در سريال راز پنهان (فلورا سام)، زمين تا آسمان با آن سرهنگ بازنشسته ماليخوليايي كه در فيلم شكلات داغ (حامد كلاهداري) بازي كردم فرق مي‌كند. چرا آنها را نمي‌گوييد؟ خب آنها هم دو تا سرهنگ هستند. ضمن اينكه متني كه به من مي‌دهند هم در اين نكته‌اي كه شما به آن انتقاد داريد خيلي تاثير گذار است.

ولي در مصاحبه‌هاي‌تان خوانده‌ام كه بارها تاكيد كرده‌ايد اگر نقشي را كه پيشنهاد مي‌كنند قبلا بازي كرده باشم به هيچ عنوان دوباره بازي در آن را قبول نخواهم كرد.

بله. هنوز هم مي‌گويم. تا دل‌تان بخواهد از اين نقش‌ها بوده كه من رد كرده‌ام. بعد از فيلم «ناخدا خورشيد» (ناصر تقوايي) هفت تا نقش ناخدا به من پيشنهاد شد، ولي من به مشهد رفتم و گفتم ديگر آن دشداشه و چفيه را سرم نمي‌كنم و نكردم. بعد از بازي در نقش «اسي دربه‌در »هم خيلي پيشنهاد آن تيپ نقش به من شد ولي قبول نكردم. خدا ‌هادي اسلامي‌را بيامرزد، بعد از «ناخدا خورشيد» به من گفت هر نقشي كه در اين زمينه به تو دادند بازي كن. الان كه نگاه مي‌كنم مي‌بينم به لحاظ اقتصادي درست مي‌گفت. واقعا هيچ فرقي نمي‌كند كه من به خودم فشار بياورم، سنگ به شكمم ببندم و هر نقشي كه پيشنهاد مي‌كنند را نپذيرم. چون باز هم همه مي‌گويند نه، اين داريوش ارجمند آن ارجمند دهه 70 نيست.

فكر مي‌كنيد چرا اين را مي‌گويند؟

براي اينكه نمي‌دانند و نمي‌فهمند. اينها پزهاي روشفكرانه‌اي است كه از سر سيري مي‌دهند.


يعني شما مي‌گوييد كيفيت بازي داريوش ارجمند در دهه 70 هيچ تفاوتي با يك دهه بعدش ندارد؟

داريوش ارجمند در دهه 70 تازه است، براي اولين بار دشداشه مي‌پوشد و سربند مذهبي مي‌بندد يا در لباس نظامي‌ ظاهر مي‌شود. من اينها را مي‌فهمم، شعورم هم به‌اندازه آنهايي كه ‌اين حرف‌ها را مي‌زنند هست و هوشم هم خيلي بيشتر است. وقتي نقش يك افسر انتظامي‌ را بازي مي‌كنم و بعد پيشنهاد يك افسر دريايي را به من مي‌دهند. مي‌دانم كه ‌اين‌ها كاملا با هم متفاوتند. كساني كه ‌اين حرف‌ها را مي‌زنند به شعور من توهين مي‌كنند.

اين قبول كه شما تفاوت‌ها را مي‌فهميد، منتقد هم قطعا قبول دارد كه مثلا اين دو نقش مختصات متفاوتي دارند ولي فكر نمي‌كنيد شايد اجراي شما در اين دو نقش اين فرضيه را به وجود مي‌آورد؟

نه. در همين مثال من مي‌دانم كه ‌اين دو آدم كاملا متفاوت هستند، حتي وقتي زمينه‌هايي مشابه دارند. خيلي سخت است بفهميد عشق من به شخصيت خانم معصومي‌در «دريايي‌ها» كاملا با عشق پنهان تيمسار پوريا در «پليس جوان» به خانمي‌كه باز هم خانم معصومي‌نقشش را بازي مي‌كند تا چه‌اندازه متفاوت است؟

پس چرا اين تفاوت‌ها در چشم مخاطب احساس نمي‌شود؟ مثلا چند بازيگر موفق ديگر دهه 70هم هستند كه به اعتقاد منتقدان و حتي مخاطبان در سال‌هاي اخير هر چه بازي كرده‌اند تكرار يا وام گرفته موفق‌ترين نقش‌هاي گذشته‌شان در سينما و تلويزيون بوده است و چيز جديدي به مخاطب‌شان ارائه نمي‌دهند؟

شما به من بگوييد اين چيز جديدي كه همه مي‌گويند در نقش بايد وجود داشته باشد يعني چي؟ مختصات نقش‌ها با هم فرق مي‌كنند. «اسي دربه‌در» يك لات ايراني است كه در تركيه زندگي مي‌كند، زرنگ است و آدم‌ها را به قول خودش مي‌فرستد آن طرف آب، ديدگاهي هم كه دارد كاملا مشخص است. اين شخصيت خيلي فرق مي‌كند با حشمت فردوس. يعني شما مي‌گوييد من كه 24 سال است بازيگري مي‌كنم و درسش را خوانده‌ام نمي‌فهمم كه اداي خودم را در مي‌آورم ولي مخاطب مي‌فهمد؟

خب پس چرا مخاطب فكر مي‌كند نقش‌هاي اخير شما با كارهاي قبلي‌تان مشابهت دارد؟

معلوم است كه ممكن است شباهت وجود داشته باشد، قبلا هم گفتم به هر حال همه ‌اين نقش‌ها را داريوش ارجمند بازي مي‌كند اما مخاطب هم بايد هوشمند باشد و مرز تفاوت‌هاي هر نقشي را بفهمد. اتفاقا يكي از به اصطلاح هنرپيشه‌هاي اين مملكت هم به من گفت تو كه «اسي دربه‌در» را بازي كرده بودي پس چرا رفتي «ستايش» را بازي كردي؟ گفتم خب بنشينيم بحث كنيم ببينيم كجاي اين دو نقش مشابه هم است. من سه تا نقش لات براي آقاي كيميايي بازي كرده‌ام، يكي در «اعتراض»، يكي در «رئيس» و يكي در «جرم». يكي به من بگويد كجاي اين نقش‌ها مشابه است.


ولي من باز هم جوابم را نگرفتم. چرا مخاطب احساس مي‌كند خيلي از نقش‌هاي اخير شما شبيه هم است؟

مخاطب اين‌گونه فكر نمي‌كند. من حاضرم شما را بين مردم ببرم و ثابت كنم كه هيچ كس چنين تصوري ندارد.

يعني هيچ كس تا به حال به شما نگفته چرا فلان نقش شما با نقش ديگري كه بازي كرده‌ايد شبيه هم است؟

من نگفتم شبيه نيستند. ويژگي‌هاي متفاوتي دارند. درست است كه من نقش‌هاي لات زيادي بازي كرده‌ام ولي لات‌ها يك شكل نيستند. كسي اين حرف را مي‌زند كه جامعه شناسي لات‌ها را نمي‌شناسد. لات ميدان تره‌بار با لات گاراژ فرق مي‌كند، لات گاراژ با لات زورخانه فرق مي‌كند، لات زورخانه با لات و باج گير كف خيابان فرق مي‌كند، لات حمامي‌ و لات قصاب با همه ‌اين‌ها فرق مي‌كند. من همه ‌اين‌ها را مي‌شناسم. حتي وسيله دعوا كردن هر كدام از اين‌ها با هم متفاوت است.
daryush- arjomand1
آيا مخاطب عام كه پاي تلويزيون مي‌نشيند و ممكن است سر و كله‌اش به لات ميدان تره‌بار و كف خيابان و حمامي ‌و قصاب و گاراژ و غيره نخورده باشد هم اين تفاوت‌ها را درك مي‌كند؟ اصلا آن مخاطب هم بايد اين تفاوت‌ها را بشناسد؟

من نمي‌توانم جلوي دوربين انواع و اقسام شكلك‌ها دربياورم تا مخاطب عام بتواند اين‌ها را از هم تفكيك كند. ضمن اينكه ‌اين اعتراض و نقدي را كه شما به بازي‌هاي من مي‌كنيد تا به حال به غير شما فقط از يكي دو همكار حسود خودم شنيده‌ام.

در اينكه شما بازي‌هاي ماندگار زيادي در تاريخ سينماي اين مملكت داريد كسي شكي ندارد. اين انتقاد به خاطر انتظار بالايي است كه خودتان براي ما ايجاد كرديد و ربطي به بهترين كارهاي كارنامه كاري شما ندارد.

اولا من بازيگر نيستم. اين را بگويم تا كسي فكر نكند در اين زمينه ادعايي دارم. خيلي‌ها مي‌گويند تو هيچ كس را در بازيگري قبول نداري ولي من كارشناس بازيگري هستم، درسش را خوانده‌ام. مي‌توانم بگويم بازيگر دارد ادا در مي‌آورد يا امپرسيون درستي براي نقش دارد. من راجع به بازيگري ايران بيشتر از هزار و خرده‌اي صفحه مطلب و يادداشت و فيش دارم ولي الان آنها را منتشر نمي‌كنم. زماني منتشر مي‌كنم كه هيچ كس فكر نكند از روي حسادت است كه ‌اينها را مي‌نويسم. روي بازي تك تك بازيگران ايران كار كرده‌ام. صغير و كبير. اصلا حرفه‌ام اين است، من براي بازيگري به سينما نيامدم، براي فيلمسازي وارد سينما شدم كه از بد حادثه بازيگر ماندم.

خب چرا كارگرداني را دنبال نكرديد؟

نگذاشتند. اولين كسي هم كه نگذاشت آقاي فريد‌زاده معاون وقت ارشاد بود كه صريحا به من گفت تو در اين نظام فقط بايد بازي كني. وقتي سريال امام علي(ع) را بازي كردم به من گفت:«ديدي گفتم تو فقط بايد بازي كني»، همچنان هم آرزو دارم بتوانم روزي فيلم بسازم. سامان مقدم يك بار در زمان جيراني به برنامه هفت رفت و گفت من تعجب مي‌كنم ارجمند چرا فيلم نمي‌سازد. براي اينكه من جزو آن دار و دسته‌اي بودم كه فيلم 8ميلي‌متري را در اين مملكت راه‌ انداختم. تمام سينماي آزاد مشهد روي دوربين من مي‌چرخيد.

يعني الان پشيمان هستيد كه بازيگر شديد؟

نه. ولي فيلمسازي عشق من بود. من فيلم 8 م.م ساختم و تمام جايزه‌هاي اين مملكت را بردم، اول انقلاب من فيلمي‌16 م.م ساختم به نام «گفت به زير سلطه من آييد» كه الان گم شده و نمي‌دانم كجاست. منظورم از اين حرف‌ها اين بود كه خوب مي‌فهمم كجا اداي خودم را در مي‌آورم. اگر مي‌خواستم اداي خودم را دربياورم الان خانه داشتم، اين قدر فشار به زندگي‌ام نمي‌آوردم. مي‌توانستم مثل بقيه ويلا در كانادا داشته باشم، ويزاي فلان جا را داشته باشم و خلاصه همه چيز داشته باشم.

نتيجه صحبت‌هاي ما اين است كه شما در اين يك دهه از همه كارهايي كه كرده‌ايد تمام قد دفاع مي‌كنيد؟

از نيت درستي كه در انجام همه ‌اين كارها داشتم دفاع مي‌كنم. ولي خودخواه نيستم. هيچ وقت نمي‌گويم همه كارهايي كه كرده‌ام درست بوده ولي در هر كاري با نيت درست تمام انرژي و توانم را گذاشته‌ام كه اولا نقشي كه انتخاب مي‌كنم مطئمن باشم تكرار خودم نيست و همچنين بهترين اجراي ممكنم را در هر نقشي داشته باشم. با اين حال مسئوليت تمام نقش‌هايي كه بازي كرده‌ام را با هر كيفيتي كه داشته مي‌پذيرم.
تا به حال كاري بوده كه از بازي كردن در آن پشيمان شده باشيد؟

بله. اين را صراحتا هم اعلام كرده‌ام. در مجله گزارش فيلم اعتراف كردم كه از« ناخدا خورشيد» تا «تيغ آفتاب» سقوط كردم، اين‌ها مهم نيست، اگر نتوانم خودم را نقد كنم كه نمي‌توانم در اين عرصه دوام بياورم. ولي واقعا نقشي براي بهتر شدن موقعيت يا كسب درآمد بيشتر بازي نكردم. من سريال «چهل سرباز» را بازي كردم با اينكه مي‌دانستم نتيجه‌اش چيزي نخواهد شد كه مي‌خواهم ولي 35 كيلو لباس را تحمل كردم و پنج كيلومتر راه را پياده مي‌رفتم كه به لوكيشن برسم، هشت ساعت زير گريم سنگين قرار مي‌گرفتم فقط به خاطر اينكه نشان دهم مسئوليت نشان دادن چهره يك قهرمان حماسي براي من مهم است. الان در دفتر بسياري از رفقاي ورزشكار من عكس رستم همان سريال وجود دارد. همان گونه كه عكس مالك اشتر در خيلي از خانه‌ها هست.

همه ‌اين قضاوت‌ها و انتقاد‌ها تاثيري بر راهي كه مي‌رويد ندارد؟

همه ما يك روز مي‌رويم.تاريخ بايد ما را قضاوت كند چون با انصاف‌ترين و قوي‌ترين داور هنر، زمان است. خدا را شكر كاري كه مي‌كنم چه خوب و چه بد متعلق به خودم است، اداي هيچ كس را در نمي‌آورم. وقتي آقاي كيميايي به من مي‌گويد تو كه بچه تهران نيستي پس چطور اينقدر خوب تهراني حرف مي‌زني براي من كافي است. نيازي ندارم آن داوري كه يك گوشه نشسته و حتي راه رفتن خودش را بلد نيست كه بعد از فيلم اعتراض به من مي‌گويد اين نقش كه مثل «اسي دربه‌در» است من را تاييد كند. شعور او در همين حد است يا در فيلم «رئيس» 20 دقيقه از جملات فيلمنامه مسعود كيميايي را گفتم كه خودش نمي‌توانست بگويد و وقتي به او گفتم واقعا خودت مي‌تواني اين جملات را بگويي گفت نه ‌اين‌ها را نوشته‌ام كه تو بگويي. آن وقت داور جشنواره فجر بر مي‌گردد مي‌گويد اين چي مي‌گفت؟ داشت انشا مي‌خوند؟ اين‌ها را چه كساني مي‌گويند؟ چه كساني من را قضاوت مي‌كنند؟ كساني كه اگر بخواهم درباره بازيگري خودشان بگويم 70 من كاغذ مي‌شود. من هيچ كس نيستم. هنرمند هم نيستم. در دايره تعريف من از هنرمند آدم‌هاي زيادي قرار نمي‌گيرند. در اين دايره آدم‌هايي مثل نيما يوشيج، شجريان، پرويز مشكاتيان، استاد فرشچيان و كلهر قرار مي‌گيرند.

براي‌تان فرقي نمي‌كند كه در فيلم سينمايي بازي كنيد يا سريال تلويزيوني؟

بازي در سريال تلويزيوني خيلي جسارت و جربزه مي‌خواهد. فيلم سينمايي در ايران حداكثر 100 دقيقه است. اگر نقش اول فيلم هم باشي نهايتا 40 دقيقه نصيب تو مي‌شود. در اين تايم چقدر از رفتارهاي ريز تو ديده مي‌شود؟ ممكن است حتي خوردن و خوابيدن آن نقش را هم نبينيد ولي وقتي شما وارد يك سريال 30 قسمتي مي‌شويد بايد توانايي بالايي داشته باشيد. وقتي از هر 45 دقيقه يك سريال تو 20 دقيقه جلوي دوربين هستي تخليه اطلاعاتي مي‌شوي. الان در همين سريال «يه تيكه زمين» كه بازي مي‌كنم، شما مي‌توانيد بگوييد اينجا هم ارجمند نقش يك پدري را بازي مي‌كند كه سه بچه دارد و ممكن است قبلا هم پدري بوده باشم كه سه بچه داشته ولي اينجا شخصيت كاملا متفاوت است. شايد شباهت‌هايي هم داشته باشند ولي كلي خصوصيات متفاوت دارند. مگر همه آدم‌هايي كه با كت و شلوار در خيابان مي‌بينيد شبيه هم هستند؟

يعني شما مي‌گوييد نقش مشابه داريد ولي خودتان را تكرار نكرديد؟

بله. همه دنيا همين است. مگر آل پاچينو و رابرت دنيرو و مارلون براندو نقش مشابه ندارند؟ اين‌ها پز روشنفكري است. مردم كوچه و بازار خوب اين چيزها را مي‌فهمند. به همين دليل هم سالن‌هاي سينما را همين مردم پر مي‌كنند نه منتقدان. اگر مردم نمي‌فهمند چرا 20 گرم كاموا كه اسمش كلاه قرمزي است اين قدر مي‌فروشد و مردم با آن ارتباط برقرار مي‌كنند ولي با فيلم فلان هنرپيشه كه ظاهرا خوشگل هم هست ارتباط برقرار نمي‌كنند و فيلمش نمي‌فروشد؟ مردم را دست كم نگيريد.

ولي واقعا در برابر انتقاد خيلي گارد مي‌گيريد.

نه. چه گاردي؟ دوست داريد ضعيف و زبون باشم؟ من برايم فرقي ندارد كه يكي بگويد ارجمند فلان است يا بگويد ارجمند بازيگر بزرگي است. ضمن اينكه مگر من ادعا كرده‌ام مارلون براندو هستم كه بخواهم گارد داشته باشم؟ چطور خيلي‌ها كه مي‌گويند من گارد دارم در مقابل آنها كه مدعي براندو بودن و پاچينو بودن و برد پيت و جاني دپ بودن هستند جرات زدن اين حرف‌ها را ندارند؟ آن وقت من گارد دارم. ولي يك روز كه تهمت حسادت به من نزنند تمام تحليل‌هايم را در خصوص بازيگران ايراني چاپ خواهم كرد. حتي قصد دارم روزي كه سنگين‌تر از قلم نتوانستم بلند كنم كتاب خاطرات پشت صحنه تك‌تك فيلم‌هايي كه بازي كردم را چاپ كنم و آن روز سنگ روي سنگ بند نخواهد شد.

چه شد كه پيشنهاد بازي در سريال «يه تيكه زمين» به كارگرداني مهدي كرم‌پور را قبول كرديد؟
daryush-arjomand
در اين گونه كارها كه محوريتش مسائل اعتقادي است چون خودم آدم اعتقادي هستم اين عرق ريزان روحي را دوست دارم. شايد اينجا تيپ نقشي كه بازي مي‌كنم را خيلي بازي كرده باشم ولي حاج حيدر خصوصيات خاص و منحصر به فرد خودش را دارد كه همين مسئله آن را برايم خيلي جذاب كرده است.

اين خصوصياتي كه حاج حيدر دارد دقيقا چيست؟ به هر حال حاج حيدر شايد در ظاهر شبيه بسياري از شخصيت‌هايي باشد كه در چند سال اخير بازيگران مختلف در سريال‌هاي مختلف آنها را بازي كرده باشند.

اين گونه آدم‌هاي امروزي و كوچه بازاري كه جنبه مسائل اعتقادي در زندگي‌شان بسيار مهم، عميق و درست است هميشه جذابيت‌هايي دارد كه من را به عنوان بازيگر وسوسه مي‌كند. يكي از اين جذابيت‌ها اين است كه مخاطب آنها را از نزديك لمس كرده و مي‌شناسد و حرف و عمل آنها براي مخاطب امروز ناآشنا نيست.

نكته مهمي ‌كه در خصوص كارگردان اين سريال، مهدي كرم‌پور وجود دارد اين است كه او در سينما معمولا نگاه و ساختار خاصي دارد، او با ساخت «يه تيكه زمين» اولين تجربه سريال سازي‌اش را پشت سر گذاشته، براي داريوش ارجمند تجربه كار با كرم‌پور چگونه بود؟

كرم‌پور كارگردان منعطفي است، از ايده‌هايي كه دارد به سادگي عبور نمي‌كند اما از دريچه منطقي كه وارد شويد آدم بسيار متواضع و باهوشي است. وقتي شما پيشنهادي به او مي‌دهيد خيلي خوب در مورد آن فكر مي‌كند و اگر ببيند به كليت آنچه در ذهنش دارد ضرري وارد نمي‌كند، حتما از آن استفاده مي‌كند. در كل آدمي ‌نيست كه از سر لجبازي و موضع كارگرداني در كار حضور داشته باشد و به نوعي به يك خرد جمعي در كار معتقد است. به همين دليل هم احساس مي‌كنم با توجه به پشت صحنه خوب و پر انرژي ما در اين سريال مخاطب هم به خوبي با آن ارتباط برقرار خواهد كرد.
{jathumbnail off}
نظر شما در این رابطه چیست
آخرین اخبار