جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 March 29 - ۱۸ رمضان ۱۴۴۵
۲۴ مهر ۱۳۹۵ - ۱۶:۰۳

«تعزیه» کیارستمی به روایت نیکی کریمی

سابقه همکاری طولانی‌مدت کریمی با کیارستمی باعث شد خالق «طعم گیلاس» تهیه‌کنندگی نخستین فیلم کوتاه کریمی، «داشتن و نداشتن» را بر عهده بگیرد.
کد خبر: ۱۲۹۲۵۴
فیلم «نگاهی به تعزیه» عباس کیارستمی یکی از فیلم‌های مهمی است که درباره مطرح‌ترین آیین نمایشی مذهبی ما ایرانیان یعنی «تعزیه» در سال ٢٠٠٣ میلادی ساخته شد. این نمایشِ مذهبی که در ایران و به‌ويژه میان شیعیان قدمتی دیرینه دارد، مصائب حضرت سیدالشهدا(س) و یارانش را در حماسه کربلا به شکل منظوم روایت می‌کند.

 تاکنون به این هنر که به‌عنوان یکی از اقسام نمایش در جهان به نام ایران ثبت شده، بزرگان سینما هم پرداخته‌اند كه نشان‌دهنده اهميت آن است؛ از بهرام بیضایی که پژوهشی درخور درباره آن به رشته نگارش درآورده تا ناصر تقوایی که فیلم «تمرین آخر» (٢٠٠٤) را کارگردانی کرده و... . سال‌ها قبل نیز پیش از مرگ شوک‌آور و دردناکِ «عباس کیارستمی»، او هم راهی شهرهای ایران شد و با گروهش درباره این نمایش فیلمی ساخت.جالب است بدانید «نیکی کریمی»، یکی از فیلم‌برداران فیلم بوده است. البته همکاری کریمی با کیارستمی فقط به این فیلم خلاصه نمی‌شود.

سابقه همکاری طولانی‌مدت کریمی با کیارستمی باعث شد خالق «طعم گیلاس» تهیه‌کنندگی نخستین فیلم کوتاه کریمی، «داشتن و نداشتن» را بر عهده بگیرد، همچنین طراح و گرافیست سی‌دی «بار دیگر، تولدی دیگر» (اشعار برگزیده فروغ فرخزاد همراه با برگردان اشعار به انگلیسی و لوح فشرده‌ای محتوی دکلمه اشعار از سوي نیکی کریمی) بود. آنها نیز پروژه‌های مشترک عکاسی داشتند و... هم‌زمان با ایام شهادت حضرت امام حسین(ع) درباره این همکاری با نیکی کریمی، بازیگر و کارگردان سینما، گفت‌وگو کردیم.

چطور شد که عباس کیارستمی به موضوع «تعزیه» علاقه‌مند شد و در نهایت فیلم «نگاهی به تعزیه» شکل گرفت؟

واقعیت این است که آقای کیارستمی معتقد بود سینما فقط صرف داستانی را به فیلم تبدیل‌کردن نیست، باید مدیوم‌ها را بشکنیم، زيرا در این مسیر دنیاهای ناشناخته‌ای وجود دارد که باید آنها را کشف کرد. همان‌طور که می‌دانید اصل هنر، ایده است که او سرشار از ایده بود. به سنت‌های قدیمی هم علاقه داشت، همان‌گونه که به اشعار حافظ، سعدی و مولوی دلبسته بود. به یاد می‌آورم اسفندماه یکی از همین سال‌ها روی موضوع «تعزیه» متمرکز شد.

 تحلیل نهایی ایشان از این موضوع چه بود؟

در نهایت به این نتیجه رسید که می‌خواهد از این موضوع ویدئو‌آرت دولته‌ای بسازد؛ یک بخش زنانه و بخش دیگر مردانه. تا اینکه کار وارد فاز عملی شد؛ به شهرهای مختلف ایران که سنت تعزیه‌خوانی قوی داشتند سفر کردیم؛ مانند اصفهان، کاشان، گلپایگان و چند جای دیگر و به‌مرور تصویرهاي زيادي گرفتیم.

 چرا بخش زنانه و مردانه؟

 چون می‌خواست واکنش مردم را نشان دهد.

 شما چه نقشی در اجرای کار داشتید؟

من یکی از فیلم‌برداران این فیلم بودم.

 کجاها را؟

بخش زنانه، چون در این بخش اجازه ورود به مردان را نمی‌دهند.

 در آن زمان شما بازیگر شناخته‌شده‌اي بودید، آیا این موضوع مانعی برای کارتان ایجاد نمی‌کرد؟

اتفاقا برای همین دلیل عینک طبی می‌زدم و صورتم را با شال سیاه می‌پوشاندم.

 تا آنجا که فیلم‌های تعزیه را پیگیری کرده‌ام، اغلب روی متن واقعه که همان اجرای تعزیه است، تمرکز داشتند، مانندتصاویر موافق و مخالف‌خوان‌ها، شبیه‌گردان‌ها، بچه‌خوان‌ها و... . مردم فقط در انتهای کادر و در لانگ‌شات و گاهی هم در یکی، دو کلوزآپ دیده می‌شدند؛ اما چرا در این کار مردم مرکز توجه هستند؟

این نکته در راستای ساختارشکنی‌های همیشگی کیارستمی بود؛ البته همیشه به نمایش چهره‌های مردم علاقه داشت؛ مانند فیلم «شیرین» که تماشاگر اصل ماجرا را نمی‌بیند، فقط شاهد واکنش بازیگران فیلم است. به هر جهت من و کیارستمی و پناهی، هر سه نفرمان از بخش‌های مختلف این ماجرا فیلم‌برداری کردیم.

 در چهره آدم‌ها دنبال چه بود؟

ابراز احساسات و تحیر آدم‌ها در برابر چنین واقعه‌ای برایش جالب بود، براي مثال زنی، بچه در بغلش بود و به کسی می‌گفت همین کسی که نقش شمر را بازی می‌کند، در زندگی واقعی آدم خوبی است. جابه‌جایی نقش‌ها در متن زندگی و هنر توجهش را جلب می‌کرد. یا بعد از اینکه راش را در مانیتور نگاه می‌کردیم، می‌گفت چهره‌های زنان ایرانی چقدر زیبا و بکر است. دیگر اینکه در دل واقعه‌ای تراژیک، مردم نظاره‌گر آن هستند و به عبارت دقیق‌تر زندگی ادامه دارد.

 البته به نظر می‌رسد آقای کیارستمی می‌خواست هرچه بیشتر به متن زندگی برسد؛ آیا این‌طور بود؟

کاملا.

 البته می‌دانید تصویربرداری از زندگی عادی مردم و ثبت آن لحظات چندان هم آسان نیست، زيرا ممکن است هر لحظه به دوربین نگاه کنند و قضیه لو برود؛ اما به نظر می‌رسد ورود دوربین‌های دیجیتال در آن زمان کارگشا بود، البته آقای کیارستمی علاقه‌ای به مظاهر تکنولوژی نداشتند، چگونه با این دوربین کنار آمدند؟

به نکته مهمی اشاره کردید؛ اصلا به دوربین‌های خیلی پیشرفته، کامپیوتر یا مدرن‌ترین امکانات تدوین و صداگذاری و این‌جور چیزها علاقه‌ای نداشت و به عبارتی از آنها فرار می‌کرد؛ اما به یک دلیل ساده به دوربین دیجیتال ابراز علاقه کرد، به این علت که راحت‌تر می‌تواند به متن زندگی نزدیک شود.

 یعنی واسطه‌های پردردسر و وقت‌هدرده را کمتر می‌کرد تا مستقیم با زندگی در تماس باشد؟

 کاملا.

 با توجه به ویژگی‌های منحصربه‌فرد آقای کیارستمی و حساسیت بالای ایشان، چطور شد که تهیه‌کننده فیلم مستند «داشتن یا نداشتن» شد؟ چون موضوع فیلم زنانه بود و معضل نازایی را نشان می‌داد؟

پرداختن به این موضوعات و گفتن از آنها فرصت زیادی می‌خواهد؛ مرکز نازایی نزدیک منزل بود، ما هر روز زوج‌هایی را می‌دیدیم که برای درمان به این مرکز می‌آمدند، بعد از آن موقعی که موضوع را با ایشان مطرح کردم و گفتم می‌خواهم دراین‌باره فیلمی بسازم، سؤال‌هايي برایش به وجود آمد و اینکه واقعا آیا در این دنیا با این همه مشکلات باید بچه‌دار شد یا نشد. اینکه زوجی برای اینکه بچه‌ای به دنیا بیاورند، باید سال‌ها درمان‌های سخت را متحمل و درگیر این همه آمپول و قرص و رفت‌وآمد شوند و... . جالب است بدانید نخستین و آخرین پلان فیلم «داشتن یا نداشتن» را خودش فیلم‌برداری کرد.

 جدی! چرا؟

(می‌خندد) شاید حضور یک زنِ تنها در ماشین برایش جالب بود! باز هم جالب است بدانید همین ایده زنی در پشت رُل ماشین، باعث شد فیلم «ده» را بسازد!

 وقتی خبر فوت ایشان را شنیدید، چه واکنشی نشان دادید؟

زمان فوت ایشان در ایران نبودم و برای شرکت در مراسم، روز قبل به تهران رسیدم، شوکه شدم و نمی‌دانستم چه بگویم. فکر کنم نبود عباس کیارستمی برای خیلی‌ها از جمله دوستان نزدیک ایشان قابل تصور نیست.

 البته مرگش باوركردني نبود، زيرا انگیزه زندگی در ایشان به‌قدری قوی بود که می‌خواستند بعد از مرخص‌شدن از بیمارستان، فیلم جدیدشان را در چین بسازند.

کاملا؛ به‌همین‌دلیل باور مرگِ ایشان کمی سخت است.
نظر شما در این رابطه چیست
آخرین اخبار